English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
damage assessment تعیین میزان خسارت براورد ضایعات
Other Matches
bomb damage assessment تعیین میزان خسارت ناشی ازبمب
damage criteria میزان ضایعات
loss assessment ارزیابی میزان خسارت
average stater کارشناس تعیین خسارت بیمه
average adjuster کارشناس تعیین خسارت بیمه
watermark تعیین میزان مد اب
watermarks تعیین میزان مد اب
optometry تعیین میزان دیدچشم
self rating تعیین میزان استعداد خود
miss distance scorer دستگاه تعیین میزان خطای تیردستگاه خطایاب
weapon selector مقیاس یا جدول تعیین خسارات اتمی یا میزان دوزدریافتی هدفها
napping waste ضایعات عمل خارزنی [این ضایعات در فرش های دستی بعد از پرداخت و یا در هنگام مقراض کاری بوجود آمده و در فرش های ماشینی پس از خار زدن سطح فرش بوسیله ماشین حاصل می شود.]
consideration وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
considerations وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
estimated تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimates تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimating تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimate تخمین زدن براورد براورد وضعیت
credit system of supply سیستم براورد اعتبار برای تهیه و اماد سیستم تعیین اعتبار خرید اماد
certificate of damage تصدیق خسارت وارده بر کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده که از طرف مقامات بندرصادر میشود
general average خسارت دریایی عمومی خسارت کلی
dam design براورد سد براورد بند
estimates براورد کردن براورد
estimate براورد کردن براورد
estimating براورد کردن براورد
estimated براورد کردن براورد
availability میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
bond albedo نسبت میزان نور بازتابش شده به میزان نوربرخوردکرده
indemnity تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
indemnities تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
punitive damages خسارت ناشی از مجازات خسارت حاصله از اجرای مجازات
scrap ضایعات
scrapped ضایعات
culch ضایعات
decrement ضایعات
wastage ضایعات
scrapping ضایعات
scraps ضایعات
cultch ضایعات
waste product ضایعات
garble ضایعات
spoilage ضایعات
pugs ضایعات غله
lint ضایعات پنبه
battle casualty ضایعات رزمی
cotton waste ضایعات پنبه
pug ضایعات غله
casualties تلفات و ضایعات
casualty تلفات و ضایعات
damage ضایعات رزمی
effective damage ضایعات موثر
wastage ضایعات تضییع
loss تلفات ضایعات
authentication تعیین نشانی تعیین معرف کردن
loss appraisal ضایعات قابل قبول
loss replacement جایگزینی تلفات و ضایعات
mortality قابلیت دریافت ضایعات
cotton-waste آشغال و ضایعات پنبه
mass casualties تلفات و ضایعات شدید
gumma ضایعات دوره سوم سفلیس
loss تلفات جنگی ضایعات رزمی
casualty agent عامل ایجاد تلفات و ضایعات
excess cover treaty قرارداد پوشش بیمهای ضایعات بیشتر
tunes میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
tune میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
claim for indemnification ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
defaulting مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
self adjusting بخودی خود میزان شونده خود میزان
dosimetry تعیین مقدار جذب شده دارو یاتشعشع اتمی ازمایش تعیین دوز جذب شده
located جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locating جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locates جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locate جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
isobath خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
air priorities committee کمیته تعیین ارجحیت حمل ونقل هوایی یا تعیین ارجحیت حمل بار
estimations براورد
estimate براورد
estimating براورد
estimated براورد
estimation براورد
survey براورد
appraisal براورد
surveyed براورد
appraisals براورد
surveys براورد
evaluations براورد
estimates براورد
line of regression خط براورد
evaluation براورد
commander's estimate براورد فرماندهی
surveyors براورد کننده
estimate براورد کردن
cost accountant براورد کننده
estimated براورد کردن
calculate براورد کردن
calculated براورد کردن
calculates براورد کردن
interpolation براورد درونی
estimate of the situation براورد وضعیت
staff estimate براورد ستادی
point estimation براورد نقطهای
overestimation براورد اضافی
assessment تقویم براورد
appreciation of the situation براورد وضعیت
underestimation براورد نقصانی
biased estimate براورد سودار
unbiased estimate براورد ناسودار
calculating factor ضریب براورد
assessments براورد مالیات
intelligence estimate براورد اطلاعات
interval estimate براورد فاصلهای
estimator براورد کننده
estimated of situation براورد وضعیت
error of estimate خطای براورد
surveyor براورد کننده
regression estimate براورد رگرسیون
cost calculation براورد هزینه
cost estimate براورد هزینه
calculation حساب براورد
assessment براورد مالیات
put at براورد کردن
estimating براورد کردن
extrapolation براورد برونی
extrapolations براورد برونی
surveys براورد کردن
rough estimate براورد تقریبی
assessments تقویم براورد
surveyed براورد کردن
interpolations براورد درونی
estimates براورد کردن
time estimation براورد زمانی
point estimate براورد نقطهای
survey براورد کردن
convoy routing تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
misvalue بناحق براورد کردن
the estimative faculty قوه سنجش یا براورد
overrates زیاد براورد کردن
quantity surveyor براورد کننده مقادیر
standard error of estimate خطای معیار براورد
overestimate زیاد براورد کردن
overestimated زیاد براورد کردن
estimable قابل براورد کردن
overestimation پیش براورد کردن
misestimate غلط براورد کردن
overestimating زیاد براورد کردن
overestimates زیاد براورد کردن
over estimation بیش از حد براورد کردن
least squares estimates براورد حداقل مربعات
overrate زیاد براورد کردن
quantity surveyors براورد کننده مقادیر
overrating زیاد براورد کردن
overrated زیاد براورد کردن
pre design estimate براورد مقدماتی طرح
quantily surveyor براورد کننده مقادیر
command budget estimate براورد بودجه یکان
abstracting فهرست خلاصه براورد
abstracts فهرست خلاصه براورد
estimate [quote] براورد [تخمین] [اقتصاد]
conservative estimate براورد محافظه کارانه
auxiliary contours خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
casualty board تابلوی نمودار ضایعات یکان تابلوی تلفات
unbiased estimators براورد کنندههای بدون تورش
calculable براورد کردنی قابل اعتماد
unliquidated damages خسارات غیرقابل براورد به پول
capitalization براورد ارزش حال سرمایه
radar locating تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
forecasts براورد کردن از قبل پیش بینی
second revised estimate براورد تجدید نظر شده دوم
forecasted براورد کردن از قبل پیش بینی
forecast براورد کردن از قبل پیش بینی
overcapitalize بیش ازاندازه واقعی براورد کردن
i put the population at 0000 نفوس انجا را 00002 تن براورد می کنم
running fix کشیدن سمت متوالی ناو تعیین متوالی سمت ناو اخراج اشعه متوالی برای تعیین ایستگاه
to overcapitalize a company سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه واقعی ان براورد کردن
detriment خسارت
recompense خسارت
averaged خسارت
lesions خسارت
recompensed خسارت
average خسارت
lesion خسارت
recompensing خسارت
scathe خسارت
reprise خسارت
recompenses خسارت
averages خسارت
averaging خسارت
harm خسارت
harmed خسارت
harming خسارت
loss خسارت
harms خسارت
damage خسارت
depredations خسارت
depredation خسارت
smart money خسارت
casualty خسارت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com