English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
signalment تعیین هویت باشرح علائم فاهری شخص
Other Matches
identification تعیین هویت
indentification تعیین هویت
identify تعیین هویت کردن
identified تعیین هویت کردن
identifying تعیین هویت کردن
identifies تعیین هویت کردن
identification problem مسئله تعیین هویت
volt ampere meter دستگاه اندازه گیری توان فاهری توان فاهری سنج
legends شرح علائم و اختصارات فهرست علائم یا اختصارات
legend شرح علائم و اختصارات فهرست علائم یا اختصارات
apparent recession انحراف سمت فاهری ژیروسکوپ انحراف فاهری محور ژیروسکوپ
authentication تعیین نشانی تعیین معرف کردن
defaults مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
identities هویت
indentity هویت
entities هویت
entity هویت
personalities هویت
personality هویت
individuality هویت
identity هویت
personal identity هویت شخصی
identity crisis بحران هویت
identity paper اسناد هویت
impersonation جعل هویت
point indentification هویت نقطهای
identity check بررسی هویت
earmarks نشان هویت
file identification هویت پرونده
organizational identity هویت سازمانی
gender identity هویت جنسی
identity control بررسی هویت
earmark نشان هویت
identification احراز هویت
identification تشخیص هویت
identification tag پلاک هویت
identification of supplies تشخیص هویت کالا
impersonates جعل هویت کردن
impersonated جعل هویت کردن
impersonate جعل هویت کردن
identifier معین کننده هویت
to expose somebody لو رفتن هویت کسی
to uncover somebody [as somebody] لو رفتن هویت کسی
impersonating جعل هویت کردن
depersonalization توجه نکردن به هویت فردی
symbols علائم
zaph dignbats علائم زف
identifies تشخیص هویت دادن یکی کردن
identifying تشخیص هویت دادن یکی کردن
identify تشخیص هویت دادن یکی کردن
identified تشخیص هویت دادن یکی کردن
signal man متصدی علائم
schematic symbols علائم الگویی
signalman متصدی علائم
signal fidelity وفاداری علائم
erection marks علائم نصب
signal regeneration باززایی علائم
signal transformation ترادیسی علائم
sinusoidal signals علائم سینوسی
control signals علائم کنترلی
The symptoms ( of a disease) . علائم بیماری
economic indicator علائم اقتصادی
symptom علائم مرض
indication signs علائم راهنمائی
epiphenomenon علائم ثانویه
sound signal علائم صدا
identification signs علائم تشخیص
mathematical symbols علائم ریاضی
character set مجموعه علائم
shading symbols علائم سایهای
facing علائم ریاضی
supervisory signals علائم نظارتی
symbolic string رشته علائم
symbolic table جدول علائم
facings علائم ریاضی
hazard signs علائم خطر
symptoms علائم مرض
dosimetry تعیین مقدار جذب شده دارو یاتشعشع اتمی ازمایش تعیین دوز جذب شده
He has been exposed as a traitor. هویت مخفی او [مرد] بعنوان خائن افشا شد.
morgue جای امانت مردگانی که هویت انهامعلوم نیست
morgues جای امانت مردگانی که هویت انهامعلوم نیست
prodrome علائم اولیه مرض
baud rate نسبت علائم درثانیه
syndromes علائم مشخصه مرض
syndrome علائم مشخصه مرض
pictograph نشان یا علائم تصویری
dual intensity تاکید علائم خاص
emblazonment تزئین با نشان و علائم
staggy دارای علائم ونشانههای نر
legend فهرست علائم واختصارات
legends فهرست علائم واختصارات
number plates پلاک علائم مشخصه
number plate پلاک علائم مشخصه
tablature نوعی علائم موسیقی
semiotic وابسته به علائم مرض
nomenclature فهرست علائم واختصارات
symptomatic حاکی از علائم مرض
semeiotic مکتب علائم رمزی
semiotic مکتب علائم رمزی
semeiotic وابسته به علائم مرض
nominal فاهری
self-styled فاهری
formfitting فاهری
skin deep فاهری
outwards فاهری
seeming فاهری
surface فاهری
outward فاهری
self styled فاهری
superficially فاهری
apparent فاهری
surfaces فاهری
surfaced فاهری
locates جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locate جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locating جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
located جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
signal box توقف گاه متصدی علائم
sigil علامت نجومی علائم رمزی
accent mark یکی از علائم تکیه در موسیقی
discriminated با علائم مشخصه ممتاز کردن
sign of aggregation علائم مخصوص جمله جبری
epiphenomenon علائم بعدی و ثانوی مرض
symbolization استعمال علائم ونشانهای رمزی
Road signs علائم راهنمایی و رانندگی جاده
signal boxes توقف گاه متصدی علائم
discriminate با علائم مشخصه ممتاز کردن
discriminates با علائم مشخصه ممتاز کردن
morsecode علائم رمز تلگرافی مرس
false horizon افق فاهری
apparent power توان فاهری
false parallax پارالاکس فاهری
apparent wind باد فاهری
glitz گیرایی فاهری
externalised فاهری ساختن
impedance مقاومت فاهری
externalizes فاهری ساختن
externality احوال فاهری
artificial daylight فلق فاهری
apparent resistivity مقاومت فاهری
exteriorize فاهری دانستن
admittance هدایت فاهری
apparent velocity سرعت فاهری
engineering stress تنش فاهری
externalises فاهری ساختن
apparent diameter قطر فاهری
apparent error خطای فاهری
externals فاهری پدیدار
external فاهری پدیدار
apparent horizon افق فاهری
apparent luminosity درخشندگی فاهری
apparent magnitude قدر فاهری
apparent motion حرکت فاهری
pepper corn rent اجاره فاهری
bulk gravity چگالی فاهری
apparent density تکاتف فاهری
externalizing فاهری ساختن
externalized فاهری ساختن
externalising فاهری ساختن
indicated horsepower توان فاهری
superficial سرسری فاهری
prime facie evidence قرائن فاهری
assentation رضایت فاهری
externalize فاهری ساختن
Follow signs for York. به علائم شهر یورک توجه کنید.
accidentalism تشخیص علائم گمراه کننده مرض
symbology مبحث مطالعه علائم ونشانههای رمزی
syndromes مجموعه علائم بدنی وذهنی مرض
symbolism نمایش بوسیله علائم مکتب رمزی
syndrome مجموعه علائم بدنی وذهنی مرض
insignia علائم ونشانهای مشخص کننده هرچیزی
traffic signal علائم مخصوص عبور وسائط نقلیه
insigne علائم ونشانهای مشخص کننده هرچیزی
capacitive resistance مقاومت فاهری خازن
extern فاهری واقع در خارج
apparent solar year سال فاهری شمسی
inductive resistance مقاومت فاهری القایی
pro forma منباب فاهر فاهری
impedance matrix ماتریس مقاومت فاهری
impedance ratio نسبت مقاومت فاهری
volt ampere hour meter کنتور مصرف فاهری
redesign سر وصورت فاهری دادن به
inductive impedance مقاومت فاهری القائی
terrain relief شکل فاهری زمین
input impedance مقاومت فاهری اولیه
on the surface فاهری نمادادن رودادن
of the surface فاهری نمادادن رودادن
soil morphology شکل فاهری خاک
masquerade قیافه فاهری بخوددادن
masqueraded قیافه فاهری بخوددادن
masquerades قیافه فاهری بخوددادن
masquerading قیافه فاهری بخوددادن
simulative دارای شباهت فاهری
reactance مقاومت فاهری خازنها
coupling impedance مقاومت فاهری پیوست
air priorities committee کمیته تعیین ارجحیت حمل ونقل هوایی یا تعیین ارجحیت حمل بار
monitor به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com