English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
interference power توان پارازیت
Other Matches
electronic jamming تولید پارازیت در دستگاههای الکترونیک پخش پارازیت الکترونیکی
barrage jamming تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
automatic search jammer دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
eight bit system کم توان که CPU آن می توان کلمات هشت بیتی را پردازش کند
power meter دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
ratings توان نامی توان قدرت
rating توان نامی توان قدرت
lsb رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
watts واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
A jars mouth may be stopped ,a mans cannot. <proverb> در کوزه را مى توان بست اما دهان آدمى را نمى توان بست.
volt ampere meter دستگاه اندازه گیری توان فاهری توان فاهری سنج
mini کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
noise پارازیت
noises پارازیت
line noise پارازیت خط
blocks پارازیت
blocked پارازیت
disturbance پارازیت
disturbances پارازیت
parastite پارازیت
block پارازیت
blooper پارازیت
cluttered پارازیت
clutter پارازیت
background noise پارازیت
clutters پارازیت
clutter پارازیت اتمسفری
noise transmitter فرستنده پارازیت
jamming transmitter فرستنده پارازیت
interference voltage meter ولتمتر پارازیت
distubing voltage ولتاژ پارازیت
interference limiter محدودکننده پارازیت
interference level سطح پارازیت
interference generator مولد پارازیت
interference filter صافی پارازیت
interefernce factor ضریب پارازیت
atmospherics پارازیت جوی
cluttered پارازیت اتمسفری
static interference پارازیت جوی
radio interference پارازیت رادیویی
anti hum condenser خازن ضد پارازیت
debugs گرفتن پارازیت
debugged گرفتن پارازیت
noise level سطح پارازیت
debug گرفتن پارازیت
clutters پارازیت اتمسفری
noise suppression پارازیت گیری
magnetic disturbance پارازیت مغناطیسی
jam پارازیت دادن
jamming پارازیت فرستادن
input noise پارازیت ورودی
inductive disturbance پارازیت القائی
input noise پارازیت اولیه
intensity of noise شدت پارازیت
disturbing current جریان پارازیت
grid noise پارازیت شبکه
jams پارازیت دادن
interference vcoltage ولتاژ پارازیت
jamming پخش پارازیت
atmospheric interference پارازیت جوی
jamming تولید پارازیت
sferics پارازیت جوی
electronic jamming پخش پارازیت
jammed پارازیت دادن
man made static پارازیت غیر جوی
induced noise پارازیت القاء شده
parasites صدای مزاحم پارازیت
suppression capacitor خازن پارازیت گیر
parasite صدای مزاحم پارازیت
jamming پارازیت پخش کردن
jammed مسدود کردن پارازیت
mush صدای مزاحم پارازیت
jam مسدود کردن پارازیت
interference inverter دیود پارازیت گیر
snowy picture صفحه نمایش پر از پارازیت
input noise voltage ولتاژ پارازیت اولیه
jams مسدود کردن پارازیت
sweep jamming امواج سیار پارازیت رادیویی
jam پخش پارازیت کردن در مدار
jammed پخش پارازیت کردن در مدار
rejector دافع دستگاه دفع پارازیت
jams پخش پارازیت کردن در مدار
noise صدا راه انداختن پارازیت
rejecter دافع دستگاه دفع پارازیت
noises صدا راه انداختن پارازیت
blocks پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
block پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
blocked پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
hash پارازیت تصویر روی یک صفحه نمایش
picture noise پارازیت روی تمام صفحه نمایش
repeater jammer دستگاه پخش پارازیت وفرستنده امواج
snows پوشاندن کامل صفحه رادار باتولید پارازیت
snowing پوشاندن کامل صفحه رادار باتولید پارازیت
snowed پوشاندن کامل صفحه رادار باتولید پارازیت
snow پوشاندن کامل صفحه رادار باتولید پارازیت
music در رهگیری هوایی به معنی پخش پارازیت دردستگاههای الکترونیکی است
rope chaff وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار که با طناب سیمی درست میشود
chaff وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
power توان
isoelectric هم توان
powered توان
powering توان
equipotent هم توان
vigor توان
vim توان
potency توان
capacitance توان
exponents توان
ambidextral دو سو توان
potential توان
high-powered پر توان
throughput توان
vigour توان
exponent توان
ambidextrous دو سو توان
oligotrophic کم توان
low power توان کم
powers توان
p توان
connected load توان اتصال
physical medicine طب توان بخشی
output power توان خروجی
complex power توان موهومی
reactive power توان هرز
out put توان دستگاهها
reactive power توان راکتیو
effective power توان موثر
dynomometer توان سنج
exponent توان [ریاضی]
reactive power توان واکنشی
dispersive power توان پاشندگی
cosine meter توان سنج
constant power توان دائمی
constant power توان ثابت
potential energy نهان توان
rated output توان نامی
power factor ضریب توان
powering قوه یا توان
biological potential توان زیستی
power function تابع توان
power level تراز توان
power level indicator توان نما
power توان [ریاضی]
power endurance توان استقامت
complex power توان مختلط
power circuit مدار توان
discriminating power توان افتراق
circuit breaking capacity توان قطع
capacity range حیطه توان
puissance توان قدرت
brake horsepower توان مفید
simple circuit مدار توان
compression strength توان فشاری
electric power توان برقی
instantaneous power توان لحظهای
input power توان ورودی
thermal power توان حرارتی
reactor output توان راکتور
to the power of [three] به توان [سه] [ریاضی]
true power توان حقیقی
indicated horsepower توان فاهری
increase of output افزایش توان
wattles power توان کور
real power توان حقیقی
tensile strength توان کششی
received power توان دریافتی
resolution power توان تفکیک
real power توان موثر
power output توان خروجی
light output ratio توان نور
low power توان کوچک
sounp power توان صوتی
power loss اتلاف توان
idle power توان کور
idle current wattmeter توان کورسنج
exponentiation به توان رساندن
explosive power توان انفجاری
reactive volt amperes توان هرز
engine rating توان موتور
maximum available powere توان حداکثر
wattless power توان هرز
microcomputer کامپیوتر کم توان
engine performance توان موتور
wattmeter توان سنج
flexural strength توان خمشی
fluctuating power توان نوشی
true power توان متوسط
i^ r loss اتلاف توان
i. and evdevolution توان یابی
horse power توان موتور
true power توان واقعی
heating power توان حرارتی
useful power توان مفید
h.p. توان اسب
vector power توان برداری
motor output توان موتور
ratings سنجش توان
rehabilitation توان بخشی
micros کامپیوتر کم توان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com