Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
the two o'clock d.
توزیع ساعت دو
Other Matches
sundials
ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
sundial
ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
functional distribution
توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
Look at the watch.
نگاه کنید به ساعت
[مچی]
ببینید ساعت چند است.
zone time
وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
By my watch it's five to nine.
طبق ساعت
[مچی]
من ساعت پنج دقیقه به نه است.
My curfew is at 11.
من ساعت ۱۱ باید خانه باشم.
[چونکه پدر و مادر اجازه نمی دهند از آن ساعت به بعد]
gini coefficient
شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
He arrives at 4 O'clock instead of 3 O'clock.
او
[مرد]
عوض ساعت ۳ ساعت ۴ می آید.
spindle
دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
standard time
ساعت بین المللی ساعت استاندارد
spindles
دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
poisson distribution
این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
functional distribution of income
توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
synchronous
ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دو وسیله با یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسالی هم سان با سیگنال ساعت است
clockwise
مطابق گردش عقربه ساعت در جهت عقربه ساعت
o'clock
ساعت از روی ساعت
transmission
وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
transmissions
وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
distribution
پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
distributions
پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
allotment
توزیع
dissemination
توزیع
allotments
توزیع
distribution
توزیع
marketing
توزیع
dispensations
توزیع
dispensation
توزیع
issue
توزیع
issued
توزیع
issues
توزیع
t distribution
توزیع تی
repartition
توزیع
distributions
توزیع
allotments
تخصیص توزیع
rectangular distribution
توزیع مستطیلی
planck distribution
توزیع پلانک
distribution system
شبکه توزیع
sample distribution
توزیع نمونه
stresses distribution
توزیع تنشها
poissan distribution
توزیع پواسن
random distribution
توزیع بی نظم
table of distribution
جدول توزیع
dispense
توزیع کردن
dispensed
توزیع کردن
dispenses
توزیع کردن
distribution panel
تابلوی توزیع
wealth distribution
توزیع ثروت
dispensing
توزیع کردن
reinforcement distribution
توزیع ارماتورها
dealt
توزیع کردن
reseller
توزیع کننده
revolving top
استوانه توزیع
income distribution
توزیع درامد
continuous distributions
توزیع پیوسته
poisson distribution
توزیع پواسون
symmetrical distribution
توزیع متقارن
stress distribution
توزیع تنش
population distribution
توزیع جمعیت
qualitative distribution
توزیع کیفی
random distribution
توزیع تصادفی
distribution ratio
نسبت توزیع
spatial distribution
توزیع فضائی
distribution of wealth
توزیع ثروت
fire distribution
توزیع اتش
arrengement of the reonforcement
توزیع اماتور
canonical distribution
توزیع بندادی
angular distribution
توزیع زاویهای
exponential distribution
توزیع نمایی
equalizing basin
حوضچه توزیع اب
energy distribution
توزیع انرژی
hypergeometric distribution
توزیع فراهندسی
probability distribution
توزیع احتمال
indistributable
غیرقابل توزیع
chi square distribution
توزیع مربع خی
gaussian distribution
توزیع نرمال
gauaaian distribution
توزیع گوسی
bose distribution
توزیع بوز
boltzmann distribution
توزیع بولتزمن
binomial distribution
توزیع دو جملهای
fixed system
توزیع ثابت اب
bernoulli distribution
توزیع برنولی
basic of issue
مبنای توزیع
frequency distribution
توزیع فراوانی
frequency distribution
توزیع بسامد
functional distribution
توزیع اساسی
distributors
توزیع کننده
administered
توزیع کردن
distributively
بشکل توزیع
normal distribution
توزیع نرمال
normal distribution
توزیع بهنجار
normal plane
توزیع نرمال
normalized distribution
توزیع بهنجار
distribution time
زمان توزیع
optimal distribution
توزیع بهینه
optimal distribution
توزیع ایده ال
pareto distribution
توزیع پاراتو
distribution system
سیستم توزیع
administering
توزیع کردن
administers
توزیع کردن
distributor
توزیع کننده
distributed
توزیع شده
issue commissary
مسئول توزیع
land distribution
توزیع اراضی
load distribution
توزیع بار
market channels
مجاری توزیع
marketing channel
مجرای توزیع
distributivity
توزیع پذیری
administer
توزیع کردن
allotment
تخصیص توزیع
despatched
توزیع امکانات
deal
توزیع کردن
deals
توزیع کردن
dealing arrangments
نحوه توزیع
Excess Distribution
توزیع فراوانی
dispatching
توزیع امکانات
distribution curve
منحنی توزیع
cumulative distribution
توزیع تجمعی
distributing
توزیع کردن
decile
توزیع دهگانه
unissued
<adj.>
توزیع نشده
despatches
توزیع امکانات
despatching
توزیع امکانات
dispatch
توزیع امکانات
dispatched
توزیع امکانات
dispatches
توزیع امکانات
redistribution
توزیع مجدد
demotic distribution
توزیع جمعیت
distributing point
نقطه توزیع
rotation system
توزیع تناوبی
marketing
بازاریابی و توزیع
distributes
توزیع کردن
unfair distribution
توزیع ناعادلانه
distributable
قابل توزیع
distribution free
نابسته به توزیع
Distribution
توزیع
[ریاضی]
truncated distribution
توزیع ناقص
trade channel
مجرای توزیع
generalized function
توزیع
[ریاضی]
distribution function
تابع توزیع
cost of distribution
هزینه توزیع
issue
توزیع کردن
issued
توزیع کردن
issues
توزیع کردن
distribution law
قانون توزیع
distribution of income
توزیع درامد
uniform distribution
توزیع یکنواخت
unit of issue
واحد توزیع
unit of issue
مبنای توزیع
distribution factors
ضرایب توزیع
distribute
توزیع کردن
distribution factor
ضریب توزیع
dispensator
توزیع کننده
distributing tee
سه راهی توزیع کننده
issue commissary
کارپردازی یادفتر توزیع
issue priority
تقدم توزیع اماد
issue priority
ترتیب تقدم توزیع
boltzmann distribution function
تابع توزیع بولتزمن
bose einstein distribution
توزیع بوز- اینشتین
distributed network
شبکه توزیع شده
angular probability distribution
توزیع زاویهای احتمال
distributed fire
اتش توزیع شده
dividends
سود قابل توزیع
distributed profit
سود توزیع شده
normal distribution
توزیع نرمال
[ریاضی]
five fundamental economic questions
و چگونه توزیع شود
distributed lag
توزیع فاصله زمانی
normal distribution
توزیع گوسی
[ریاضی]
indisributable
غیر قابل توزیع
dispatcher
توزیع کننده امکانات
fermi distribution function
تابع توزیع فرمی
dispend
توزیع کردن دادن
distributed profits
سود توزیع شده
mark-ups
سود توزیع کننده
mark-up
سود توزیع کننده
log normal distribution
لگاریتم توزیع عادی
distributor duct
کانال توزیع کننده
dividend
سود قابل توزیع
countercurrent distribution
توزیع جریان مخالف
redistribution of income
توزیع دوباره درامد
redistribution effect
اثر توزیع مجدد
rectilinear distribution
توزیع خطی هم ارز
distribution point
نقطه توزیع اماد
cumulative frequency distribution
توزیع فراوانی تراکمی
data distribution system
سیستم توزیع داده ها
radial probability distribution
توزیع احتمال شعاعی
unit distribution
روش توزیع به یکان
sampling distribution
توزیع نمونه گیری
theory of income distribution
نظریه توزیع درامد
trade channel
کانال توزیع کالا
sole distributor contract
قرارداد توزیع انحصاری
size distribution of income
توزیع درامد مقداری
constant current distribution
توزیع با شدت ثابت
turnout area
ابخور یک ابگیر توزیع
undistributed earnings
منافع توزیع نشده
unequal distribution of income
توزیع نابرابر درامد
uneven distribution of income
توزیع نابرابر درامد
distribution cost
هزینه توزیع کالا
redistribution of wealth
توزیع دوباره ثروت
distribution system
شبکه توزیع کالا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com