Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
crossbar
تیرک افقی دروازه
crossbars
تیرک افقی دروازه
Other Matches
goalposts
تیرک عمودی دروازه
upright
تیرک عمودی دروازه
goalpost
تیرک عمودی دروازه
hanging-post
[تیرک عمودی که در یا دروازه به آن آویزان می شود.]
carpet loom
دار قالیبافی که بصورت افقی، ثابت و یا گردان تهیه می شود و شامل تیرک ها و پیج و مهره ها می شود
team handball court
مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
passout
پاس از پشت دروازه به یاردر جلوی دروازه
kick save
نجات دروازه با پای دروازه بان
planed
افقی سطح افق افقی کردن
planes
افقی سطح افق افقی کردن
planing
افقی سطح افق افقی کردن
level
تراز سطح افقی افقی کردن
leveled
تراز سطح افقی افقی کردن
plane
افقی سطح افق افقی کردن
levelled
تراز سطح افقی افقی کردن
levels
تراز سطح افقی افقی کردن
sliding wedge
گاوه افقی یاکولاس افقی
goal judge
داور پشت دروازه لاکراس داور دروازه واترپولو
element
دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
elements
دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
stake
تیرک
booms
تیرک
staked
تیرک
stakes
تیرک
rolling pins
تیرک
boom
تیرک
boomed
تیرک
rolling pin
تیرک
beams
تیرک
beam
تیرک
booming
تیرک
secondary beam
تیرک
joists
تیرک
joist
تیرک
sparred
تیرک
spars
تیرک
spar
تیرک
false spar
تیرک کاذب
lazy painter
ریسمان تیرک
lower boom
تیرک میانی
crown-post
تیرک عمودی
bar frame
تیرک قاب
sill beam
تیرک استانه
quarter boom
تیرک پاشنه
stander
تیرک چوبی
roller
تیرک دار
real box wing
بالی با سه تیرک
embaded sill beam
تیرک توکار استانه
branch
[تیرک گوتیک در طاق]
purlin
لایه یا تیرک اتصال
goalposts
تیر دروازه تیر عمودی دروازه
goalpost
تیر دروازه تیر عمودی دروازه
webs
جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
web
جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
angle-post
[تیرک عمودی در گوشه ساختمان اسکلت چوبی، واقع در کنج ساختمان]
nose ribs
تیغه هایی در امتداد وتر که در تمام طول بال و تا تیرک جلویی امتداد میابند
keel area
ناحیه برجسته جانبی تیرک زیر هواپیماهای دریایی که اغلب زیر سطح اب قرارمیگیرد
gateways
دروازه
gateway
دروازه
portals
دروازه
portal
دروازه
barbican
دروازه
barbacan
دروازه
goal
دروازه
goal area line
خط دروازه
goals
دروازه
hoops
دروازه
gates
دروازه
gate
دروازه
port
دروازه
hoop
دروازه
logic gate
دروازه منطقی
hoop
دروازه کروکه
puck stopper
دروازه بان
hoops
دروازه کروکه
in goal
دروازه بان
gateposts
بازوی دروازه
gatepost
بازوی دروازه
octroi
مالیات دم دروازه
keep goal
دروازه بانی
own goals
گل به دروازه خودی
goal keeper
دروازه بان
goalar
دروازه بان
goalie
دروازه بان
goalies
دروازه بان
goal keeper line
خط دروازه بان
goal mouth
دهانه دروازه
goalkeeper
دروازه بان
goalkeepers
دروازه بان
between the pipes
تیر دروازه
attacting zone
منطقه دروازه
goal tender
دروازه بان
goal area
منطقه دروازه
goal crease
محوطه دروازه
keeper
دروازه بان
keepers
دروازه بان
own goal
گل به دروازه خودی
gate keeper
دروازه بان
gatekeeper
دروازه بان
gatekeepers
دروازه بان
goal posts
پایههای دروازه
octroi
دروازه بانی
goal
دروازه بان
wicket
دروازه کوچک
wickets
دروازه کوچک
starting gate
دروازه شروع
tend goal
دروازه بانی
saves
نجات دروازه
saved
نجات دروازه
save
نجات دروازه
goals
دروازه بان
tend goal
حفظ دروازه
anglo-saxon architecture
[معماری انگلیسی در پایان قرن ششم میلادی. از مشخصه های ساختمان های آن استفاده از تیرک های چوبی بود.]
horizontal
افقی
laterad
افقی
lateral
افقی
catching glove
دستکش دروازه بان
deciding
نزدیک به دروازه حریف
gatehouse
اطاق دروازه بان
gatehouses
اطاق دروازه بان
goal umpire
دروازه بان واترپولو
goalthrow
پرتاب دروازه بان
twentyfive
خط 52 یاردی موازی با خط دروازه
changing the goal keeper
تعویض دروازه بان
goal games
بازیهای دروازه دار
double reverse
شوت برگردان به دروازه
He was approaching the gate.
او
[مرد]
به دروازه نزدیک شد.
fast break
حمله سریع به دروازه
flopper
دروازه بان شیرجه رو
gate
دروازه شروع اسکی
shootings
شوت بسوی دروازه
shooting
شوت بسوی دروازه
gate post
تیرچارچوب دروازه باهویابازوی در
goal kick
شوت بسوی دروازه
shot direct at goal
شوت مستقیم به دروازه
petard
بمب دروازه ریز
gates
دروازه شروع اسکی
sally port
دروازه عبور از قلعه
warder
نگهبان دروازه یا قصر
goalkeeper
دروازه بان فوتبال
offside line
خط فرضی موازی با دروازه
long ball
پرتاب از دور به دروازه
warders
نگهبان دروازه یا قصر
goalkeepers
دروازه بان فوتبال
standup goalie
دروازه بانی ایستاده
sally port
دروازه بزرگ قلعه
rhumb
دایره افقی
tier
ردیف افقی
brise-soleil
کرکره افقی
horizontally
بطور افقی
horizontal
سطح افقی
cross-beam
تیر افقی
transom
الت افقی
cross level
افقی کردن
jack arch
طاق افقی
brise-soleil
پرده افقی
straighter
افقی بطورسرراست
straightest
افقی بطورسرراست
landscape orientation
تمایل افقی
horizontal pump
پمپ افقی
straight
افقی بطورسرراست
cross hatch
هاشور افقی
crosscut saw
اره افقی بر
horizontal integration
انضمام افقی
cross head
تیر افقی
cross beam
تیر افقی
yardarm
بازوی افقی
horizontal wedge
گاوه افقی
horizontal wedge
کولاس افقی
tiers
ردیف افقی
plain coordinates
مختصات افقی
ordinate
حور افقی
horizontal loading
کولاس افقی
horizontal mobility
تحرک افقی
horizontal plane
صفحه افقی
transverse plane
صفحه افقی
horizontal polarization
قطبش افقی
horizontal scrolling
حرکت افقی
horizontal section
برش افقی
abscissa
بعد افقی
trunnion
مفصل افقی
trunnion
پاشنه افقی
horizontal taping
مساحی افقی
horizontal candlepower
شمع افقی
horizontal cornice
رخ بام افقی
horizontal boring
سوراخکاری افقی
horizontal combination
ترکیب افقی
transom
وادار افقی
horizontal crossbar
میله افقی
horizontal disparity
ناهمخوانی افقی
putlog or lock
تیر افقی
horizontal growth
رشد افقی
horizontal hook
قلاب افقی
horizontal integration
ادغام افقی
abscissa
محور افقی
horizontal integration
تمرکز افقی
gateposts
تیر چار چوب دروازه
clearer
دفع توپ ازحوالی دروازه
clearer
دورکردن گوی از نزدیک دروازه
clearest
دفع توپ ازحوالی دروازه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com