Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
English
Persian
hanging-post
[تیرک عمودی که در یا دروازه به آن آویزان می شود.]
Other Matches
hanging
به دارکشیدن
hanging
دار زدن
hanging
محزون مستحق اعدام
hanging
اویزان درحال تعلیق
hanging
معلق
hanging
اویز
hanging
بدار زدن چیز اویخته شده
hanging
معلق شدن
hanging
[فرش کردن، کاغذ دیواری یا هر تزئینی برای اتاق]
hanging
عمل اویختن
hanging
اعدام
wall hanging
تزئینات دیواری
hanging cupboard
قفسهیآویزانکننده
hanging glacier
تودهیخغلتانآویزانشده
hanging pendant
چراغآویزان
hanging sleeve
آستینآویزان
hanging step
پله معلق
hanging-buttress
[پشت بند نگهدارنده]
[معماری]
To leave something hanging.
چیزی رابلاتکلیف گذاشتن
hanging stile
شیارپنجره
hanging ladder
چوب بست متحرک
hanging rod
میله رخت اویز
hanging prevention
ممانعت از تعلیق
hanging ladder
گاه بست
hanging pawns
پیادههای اویزان شطرنج
hanging arrow
تیر اویزان شده به هدف
hanging committee
انجمنی که عهده دارچسباندن یا اویختن عکس هایی درنمایش باشند
hanging gale
اجاره پس افتاده
hanging gale
پس افت
hanging indent
تورفتگی معلق
hanging ladder
چوب بست دستی
hanging scaffold
چوب بست اویزان
hanging scaffold
گاهبست
hanging test
ازمایش کشش
hanging valley
فراز دره
Our life is hanging by a thread .
زندگی مابه تار مویی بند است
leave hanging (in the air)
<idiom>
بدون تصمیم قبلی
post-
محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
Would you post this for me, please?
ممکن است لطفا این را برای من پست کنید؟
post-
ستون
post-
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post-
که در زمان چاپ و نه روی صفحه نمایش مرتب شود
post-
ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
post-
وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
post-
وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
post-
پست کردن
post
مربوط به پست
the post has come
پست وارد شد
the post has come
پست امد
to post up
مطلع کردن کامل دادن به
ex post
به اعتبار گذشته
ex post
بوقوع پیوسته
ex post
عملی
ex post
واقعی
first post
شیپور خبر شبانه
out post
پاسدار پست نگهبانی پاسداری دادن پاسدار صحرایی
out post
نگهبانی
out post
نگهبان
last post
شیپورعزا
post-
تیر یا میله در مسیر اسبدوانی
last post
شیپور خاموشی
to post up
تکمیل کردن
the post has come
پست رسید
post
محل ماموریت موضع
post
مقام مسئولیت
post
ستون
post
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post
که در زمان چاپ و نه روی صفحه نمایش مرتب شود
post
ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
post
پست نظامی
post
چوب تقویت
post
تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
post
ارسال سریع پست کردن
post
عجله
post
صندوق پست تعجیل
post
سیستم پستی پستخانه
post
وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
post
وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
post
شغل
post
اگهی کردن اعلان کردن
post
پادگان قرارگاه
post
پایگاه
post
گماردن نگهبان قرار دادن
post
پاسگاه
post
جرز
post
تیر
post
دیرک ستون
post
پست کردن
post
تیر یا میله در مسیر اسبدوانی
post
محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
post
تیرعمودی
post
بدیوار زدن
post-
پست
post-
چاپار
post
بسته پستی
post-
مقام مسئولیت
post-
شغل
post-
تیرعمودی
post-
چوب تقویت
post-
اگهی کردن اعلان کردن
post-
بدیوار زدن
post-
مربوط به پست
post-
پایگاه
post-
تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
post-
پادگان قرارگاه
post-
محل ماموریت موضع
post-
گماردن نگهبان قرار دادن
post-
پاسگاه
post-
تیر
post
مجموعه پستی
post
نامه رسان پستچی
post
چاپار
post
پست
post-
صندوق پست تعجیل
post-
نامه رسان پستچی
post-
مجموعه پستی
post-
بسته پستی
post-
سیستم پستی پستخانه
post-
پست نظامی
post-
دیرک ستون
post-
ارسال سریع پست کردن
post-
جرز
post-
عجله
post restante
پست رستان
post property
اموال پادگانی
post processor
پس پرداز
post processor
پس پردارنده
post property
اموال پادگان
post strike
بعد از تک هوایی
post script
مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
post road
جاده چاپارخانه دار
post road
جاده پستی
post strike
بعد از اجرای تک
post restante
پست رستانت
post race
مسابقهای که صاحب اسب قبلا نام اسب را ثبت میکند
post script
SYSTE ADOBE برای طراحی فاهر صفحات درسیستمهای ریزکامپیوتری ساخته شده است یک زبان شرح صفحه که توسط S
post processing
پس پردازش
post processing
پس پردازی
post meridian
بعد از فهر
post matter
محمولات پستی
post matter
چیزهای پستی
post indexing
فهرست سازی بعدی
post indexing
شاخص گذاری بعدی
post hostilities
بعداز خاتمه مخاصمات
post hostilities
بعد از خاتمه درگیریها
post horse
اسب چاپاری
post hoc
پس از این
post haste
بسرعت شتاب فراوان
post haste
با شتاب فراوان
post glacial
تازه
post glacial
وابسته بزمانهای پس ازدوره یخ
post general
رئیس کل پست
post general
رئیس اداره پست
post meridiem
بعداز فهر
post meridiem
پس از نصف النهار
post position
محل اسب در شروع
post parade
رژه اسبها تا محل شروع
post paid
که پول پست ان از پیش پرداخت شده باشد
post order
حواله پستی
post oral
پشت دهنی
post juvenal
بعد از جوانی
sentry post
پاسگاه
post of duty
پاسگاه
post obit
بعد ازفوت
post obit
قابل اجرا پس از مرگ
post nuptial
بعد از ازدواج
post multiplication
پس ضرب
post mortem
پس از واقعه
post mortem
پس از مرگ
post mortem
پس از واقع
post flight
بعد از خاتمه پرواز هواپیما
post tensioning
پیش تنیدگی ناشی از کشش ارماتورهائی که بعد از بتن ریزی تحت کشش قرارگرفته و روی بتن عمل امده و سخت شده اتکاء دارد
king-post
شاه تیر
finishing post
پستانتهایی
distance post
قرارگاهمحلمسابقه
centre post
قسمتبدونآرایش
post-war
پس از جنگ
post-industrial
فراصنعتی
post-industrial
پسصنعتی
post-boxes
صندوق پست
post-box
صندوق پست
winning post
تیری که پایان مسافت دور را نشان میدهد
winning post
تیر مقصد
whipping post
تیری که محکومین بتازیانه رابدان میبندند
newel post
تیرعمودیپایهنرده
post binder
پوشهپوستی
post lantern
فانوسخیابان
hammer-post
تیر عمودی
door-post
[تیر عمودی در]
crown-post
تیرک عمودی
corner-post
[پایه ایستاده در سنگ نبش]
angle-post
[تیرک عمودی در گوشه ساختمان اسکلت چوبی، واقع در کنج ساختمان]
post knotting
پشت زنی
[تعویض گره ها بعد از اتمام فرش]
[گاه جهت تعویض نگاره ها در قسمتی از فرش بافته شده و یا جهت قدیمی جلوه دادن فرش با تعویض گره ها در محل درج تاریخ، گره ها را تعویض می کنند.]
Where is the post office?
پستخانه کجاست؟
staging post
محلآمادهسازی
border post
ساختمانمرزبانی
ring post
لبهزمینبوکس
post mill
آسیابنصبشده
traffic post
پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
to stand to one's post
درجایاماموریت خود ثابت ماندن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com