Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
land tie
تیر یا جرزی که قسمتی ازدیوار را بزمین اتصال میدهد
Other Matches
expansion joint
اتصال چند قسمتی
germinal area
قسمتی از پلاستودرم که جنین اصلی مهره داران را تشکیل میدهد
recitals
قسمتی از سند که اعمال و اسناد ومباحث و مطالبی را که به تنظیم ان منجر شده است راشرح میدهد
recital
قسمتی از سند که اعمال و اسناد ومباحث و مطالبی را که به تنظیم ان منجر شده است راشرح میدهد
it sprang from the wall
ازدیوار رویید
to scale awall
بالارفتن ازدیوار
port
اتصال به کامپیوتر که امکان ارسال داده آسنکرون میدهد
channel
رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد
channeled
رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد
channeling
رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد
channels
رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد
channelled
رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد
communication
سوکت یا اتصال فیزیکی که به وسیله اجازه ارتباط میدهد
adapter
وسیلهای که به دو یا چند وسیله ناهماهنگ اجازه اتصال میدهد
channels
اتصال فیزیکی بین دو نقط ه که اجازه ارسال داده میدهد
channel
اتصال فیزیکی بین دو نقط ه که اجازه ارسال داده میدهد
paralleling
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
channeled
اتصال فیزیکی بین دو نقط ه که اجازه ارسال داده میدهد
channelled
اتصال فیزیکی بین دو نقط ه که اجازه ارسال داده میدهد
paralleled
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
channeling
اتصال فیزیکی بین دو نقط ه که اجازه ارسال داده میدهد
structure
ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
parallelled
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
structures
ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
parallelling
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
structuring
ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
parallels
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
parallel
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
cabling
نموداری که محل کابلها را در یک اداره نشان میدهد از جمله نقاط اتصال را
AT Attachment
واسط استانداردی که به -CD ROM یا یا درایو نوار اجازه اتصال به پورت ATA میدهد
port
مدار یا اتصال که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسایل خارجی دیگر میدهد
short
امکانی در ویندوز که به کاربر امکان تعریف یک نشانه و اتصال آن به یک فایل یا برنامه دیگر میدهد
shorter
امکانی در ویندوز که به کاربر امکان تعریف یک نشانه و اتصال آن به یک فایل یا برنامه دیگر میدهد
shortest
امکانی در ویندوز که به کاربر امکان تعریف یک نشانه و اتصال آن به یک فایل یا برنامه دیگر میدهد
edge
اتصال طولانی که حاوی اتصالات فلزی است و اجازه تماس الکتریکی به کارت لبه میدهد
edges
اتصال طولانی که حاوی اتصالات فلزی است و اجازه تماس الکتریکی به کارت لبه میدهد
epp
استانداردی که نحوه ارسال داده با سرعت بال روی اتصال پورت موازی را نشان میدهد
mural crown
ناجی که به نخستین بالارونده ازدیوار شهر دشمن داده میشد
table
ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
tables
ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
tabled
ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
tabling
ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
male connector
ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
interrupt
اتصال به واحد پردازش مرکزی از خارج سیستم که به رسانههای خارجی امکان استفاده از امکانات وقفه CPU را میدهد
interrupts
اتصال به واحد پردازش مرکزی از خارج سیستم که به رسانههای خارجی امکان استفاده از امکانات وقفه CPU را میدهد
interrupting
اتصال به واحد پردازش مرکزی از خارج سیستم که به رسانههای خارجی امکان استفاده از امکانات وقفه CPU را میدهد
departmental LAN
شبکه محلی کوچک برای اتصال گروه افرادی که در سازمان یا اداره یکسان کار می کنند و اجازه میدهد به کاربران تا از فایلها
pinned
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinning
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pin
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
STT
نشانه تامین اتصال امن بین جستجوگر کاربر و وب سایت فروشنده که به کاربر امکان پرداخت قیمت برای اینترنت میدهد
plug compatible
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
secure transaction technology
سیستم ساخت ماکروسافت برای ایجار اتصال ایمن بین جستجوگر کاربر و وب سایت فروشنده که به کاربر امکان پرداخت قیمت کالاها روی اینترنت میدهد
bridge
وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
bridged
وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
bridges
وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
shank
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
Winsock
امکان نرم افزاری برای کنترل مودم هنگام اتصال به اینترنت تحت DOS-MS یا ویندوز که به کامپیوتر امکان ارتباط تحت پروتکل TCP/IP میدهد
telnet
پروتکل TCP/ IP که به کاربر امکان اتصال و کنترل از طریق اینترنت به کامپیوترهای راه دور میدهد به طوری ککه گویی همان جا هستند و دستورات را تایپ میکند به طوری که گویی در مقابل کامپیوترهستند
layer
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patch
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patches
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layers
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
PPP
پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
fiber
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibre
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibres
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
connector
وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
aground
بزمین
contacted
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contact
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings
سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector
اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
to cast down
بزمین زدن
to hurl down
بزمین زدن
to hew down
بزمین افکندن
to laylow
بزمین زدن
to set down
بزمین گذاشتن
felled
بزمین زدن
landed
وابسته بزمین
felling
بزمین زدن
to lick the dust
بزمین خوردن
to measure one'd length
رو بزمین خوابیدن
to knock down
بزمین زدن
fells
بزمین زدن
land
بزمین نشستن
ground
بزمین نشستن
overbear
بزمین زدن
set down
بزمین گذاشتن
To stamp the ground .
با پا بزمین کوبیدن
fell
بزمین زدن
To fall head first .
با سر بزمین خوردن
land vi
بزمین رسیدن
rootle
پوز بزمین زدن
the horse paws the ground
اسب سم بزمین میزنند
geomorphic
شبیه بزمین زمینی
landing
بزمین نشستن هواپیما
captive balloon
بالون بزمین بسته
landings
بزمین نشستن هواپیما
The plan landed .
هواپیما بزمین نشست
to bring to ruin
فناکردن بزمین زدن
knock down
باضربت بزمین کوبیدن
to clatter down
با صدا بزمین افتادن
drawbar
بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
linkage
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
swivels
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivelled
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkages
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
swivel
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
floor
بزمین زدن شکست دادن
floored
بزمین زدن شکست دادن
handstand
دست ها بزمین وپاهادر هوا
trailer
گیاهی که بزمین یا در ودیوار میچسبد
to lay down ones arms
سلاح خودرا بزمین گذاشتن
floors
بزمین زدن شکست دادن
to lay by the heels
در بند نهادن بزمین زدن
fall out
ذرات رادیواکتیوی که از جو بزمین میریزد
trailers
گیاهی که بزمین یا در ودیوار میچسبد
handstands
دست ها بزمین وپاهادر هوا
lobbing
چیزی راسنگین بزمین زدن
lob
چیزی راسنگین بزمین زدن
stratus
ابر گسترده ونزدیک بزمین
lobbed
چیزی راسنگین بزمین زدن
lobs
چیزی راسنگین بزمین زدن
logical
حرف یا کلمهای که عمل منط قی که انجام میدهد را شرح میدهد.
click
صدای حاصله از خوردن سم اسب بزمین
clicks
صدای حاصله از خوردن سم اسب بزمین
kite balloon
یکجوربالن بزمین بسته که به بادبادک درازمیماند
clicked
صدای حاصله از خوردن سم اسب بزمین
to knock down
زمین زدن بامشت بزمین انداختن ازپادراوردن
ventre a terre
سراسیمه باشتاب هرچه بیشتر شکم بزمین
RJ connector
نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
lead
قطب اتصال سیم اتصال
leads
قطب اتصال سیم اتصال
terminal
محل اتصال پیچ اتصال
terminals
محل اتصال پیچ اتصال
cascade connection
اتصال کاسکاد اتصال پلهای
ramps
سینه کش اتصال فراز اتصال
ramp
سینه کش اتصال فراز اتصال
slip road
سینه کش اتصال فراز اتصال
dma
UPC ای که به کنترولی DMA اجازه ارسال داده روی باس در حین دورههای ساعت میدهد وقتی که دستورات داخلی یا NOP را انجام میدهد
graphics
پردازنده جانبی که سرعت نمایش را افزایش میدهد. محل پیکس ها را محاسبه میکند که خط c شکل را می سازند و آنها را نمایش میدهد
support
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
ToolTips
برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
T connector
اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
interfaces
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
partite
قسمتی
triplex
سه قسمتی
portions
قسمتی
triploidy
سه قسمتی
portion
قسمتی
punts
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
supervisory
1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
legs
قسمتی از مسابقه
plank
قسمتی ازبرنامه
spiriting
حمیت قسمتی
esprit de corps
روحیه قسمتی
esprit de corps
حمیت قسمتی
flattest
قسمتی از یک عمارت
leg
قسمتی از مسابقه
triploid
سه قسمتی سه بخشی
split second
قسمتی از ثانیه
double cloister
راهرو دو قسمتی
pate
سر یا قسمتی از سرانسان
tripartition
سه قسمتی کردن
flat
قسمتی از یک عمارت
another guess
قسمتی دیگر
spirit de corps
حمیت قسمتی
esprit
حمیت قسمتی
sector
قسمتی ازجبهه
sectors
قسمتی ازجبهه
spirit
حمیت قسمتی
spirit de corps
روحیه قسمتی
partial
بخشی قسمتی
haxamerous
شش بخشی شش قسمتی
subscriber's line
اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
ram's horn
قسمتی ازاستحکامات خندق
part
[ial]
payment of a fine
پرداخت قسمتی از جریمه
creases
قسمتی از زمین کریکت
lobotomies
برش قسمتی از مغز
winging
قسمتی از یک بخش یا ناحیه
module
قسمتی از سفینه فضایی
neck of the woods
<idiom>
ناحیه یا قسمتی از کشور
lobotomy
برش قسمتی از مغز
modules
قسمتی از سفینه فضایی
striking out pleading
حذف قسمتی از مدافعات
creasing
قسمتی از زمین کریکت
wing
قسمتی از یک بخش یا ناحیه
crease
قسمتی از زمین کریکت
rebates
پرداخت قسمتی از بدهی
march unit
قسمتی ازستون راهپیمایی
fraction
کسر درصدی از قسمتی از
fractions
کسر درصدی از قسمتی از
aliquot part charge
خرج چند قسمتی
helmeted
دارای قسمتی که مانندخودباشد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com