Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English
Persian
register
ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
registering
ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
registers
ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
Other Matches
thermostats
:الت تعدیل گرما دستگاه تنظیم گرما
thermostat
:الت تعدیل گرما دستگاه تنظیم گرما
heater
بخاری دستگاه تولید گرما
heaters
بخاری دستگاه تولید گرما
vital statistics
امار زاد و ولد و مرگ و میر امار حیاتی
fosdic
دستگاه ورودی که توسط اداره امار بکاربرده میشود تا اطلاعات پرسشنامههای اماری تکمیل شده را به درون کامپیوتربخواند
censuses
امار
census
امار
statistics
امار
descriptive statistics
امار تشریحی
descriptive statistics
امار توصیفی
demography
امار نگاری
mathematical statistics
امار ریاضی
bureaus of census
اداره امار
census of production
امار سرشماری
quantum statistics
امار کوانتومی
statistics
شاخص امار
necrology
امار متوفیات
records available
امار دردست
vital statistics
امار حیاتی
statisticians
امار شناس
statistically
از روی امار
statistician
امار شناس
inferential statistics
امار استنباطی
vital statistics
امار ثبت احوال
bose einstein statistics
امار بوز- اینشتین
utilization statistics
امار بهره وری
einstein bose statistics
امار بوز- اینشتین
time series data
امار سریهای زمانی
multivariate statistics
امار چند متغیری
fermi dirac statictics
امار فرمی- دیراک
general information data
اطلاعات و امار عمومی
vital statistics
امار مربوط به زندگی
plant records
امار تجهیزات کارگاه
demographer
متخصص امار گیری مردم
census office
اداره امار و ثبت احوال
natimortality
امار مرده زاییده شدگان
randomize
بصورت امار تصادفی نشان دادن
chart of attributes
جدول امار تعیین درجه مرغوبیت کالا
census of production
امار تخمینی تولیدات در یک کشور در مدت معین
econometrics
کاربردریاضیات و امار در اندازه گیری تفسیر و بررسی پدیدههای اقتصادی
synchro
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
rawin
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
attitude director indicator
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
meteorograph
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
transponder
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
scientific socialism
بررسی سوسیالیسم از طریق امار وارقام و شواهد و مدارک و برمبنای اصول اقتصاد و جامعه شناسی
printed
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
prints
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
all mains set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
print
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
isotherm
خط هم گرما
heats
گرما
heat
گرما
cauma
گرما
radiation of heat
گرما
qualification
تعدیل
adjustment
تعدیل
modulation
تعدیل
modification
تعدیل
editing
تعدیل
adjustments
تعدیل
regulation
تعدیل
levelling
تعدیل
equalising
تعدیل
equalizing
تعدیل
equalizes
تعدیل
equalized
تعدیل
equation of payments
تعدیل
equalize
تعدیل
equalises
تعدیل
equalised
تعدیل
damping
تعدیل
quad density
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
pulmotor
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
equilibrator
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressors
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressor
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
facsimile recorder
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
thermosphere
گرما کره
thermosphere
گرما سپهر
thermomagnetic
گرما مغناطیس
thermal unit
واحدسنجش گرما
melted
از گرما سوختن
thermal reservoir
منبع گرما
thermal effect
اثر گرما
thermal agitation voltage
اثر گرما
thermoelasticity
گرما کشسانی
btu
واحدبریتانیایی گرما
calorification
پیدایش گرما
incalescence
گرما جویی
incalescent
گرما گرای
heats
گرما حرارت
intensity of heat
شدت گرما
heat transfer
انتقال گرما
hot cabinet
قفسه گرما
I am absolutely baked.
از گرما پختم
heat
گرما حرارت
non conducting
عایق گرما
thermal
مربوط به گرما
temperature
درجه گرما
heat transmission
انتقال گرما
cold is merely privative
گرما نیست
heat radiation
تابش گرما
pyro electricity
گرما برق
thermometer
گرما سنج
heat flux
شار گرما
heat flow
جریان گرما
thermometers
گرما سنج
convection
انتقال گرما
heat exchange
تبادل گرما
heat absorbing
جذب گرما
thermoelectric
گرما برقی
adiabatic
عایق گرما
temperatures
درجه گرما
radiator
گرما افکن
radiator
گرما تاب
radiators
گرما تاب
pyromagnetic
گرما- مغناطیس
radiators
گرما افکن
thermo electricity
گرما برق
thermal flux
شار گرما
thermochemistry
گرما شیمی
heat loss
تلف گرما
realign
تعدیل کردن
realigned
تعدیل کردن
readjusts
دوباره تعدیل
modifies
تعدیل کردن
realigns
تعدیل کردن
readjusted
دوباره تعدیل
readjusting
دوباره تعدیل
escalator
تعدیل کننده
adjusts
تعدیل کردن
escalators
تعدیل کننده
adjusting
تعدیل کردن
realigning
تعدیل کردن
readjust
دوباره تعدیل
adjust
تعدیل کردن
modifies
جرح و تعدیل
modify
تعدیل کردن
regulable
قابل تعدیل
method of adjustment
روش تعدیل
adjustment method
روش تعدیل
address adjustment
تعدیل نشانی
modify
جرح و تعدیل
sight reduction
تعدیل رصد
regulators
الت تعدیل
regulators
تعدیل کننده
regulator
الت تعدیل
regulator
تعدیل کننده
moderators
تعدیل کننده
stock adjustment
تعدیل موجودی
modified
تعدیل شده
adjustable
تعدیل پذیر
price adjustment
تعدیل قیمت
modifying
تعدیل کردن
modifying
جرح و تعدیل
dampen
تعدیل کردن
dampened
تعدیل کردن
dampening
تعدیل کردن
dampens
تعدیل کردن
adapt
تعدیل کردن
demand accommodation
تعدیل درخواستها
lump sum redistribution
تعدیل یکجا
corrector magnet
اهنربای تعدیل کن
coordinator
تعدیل کننده
modulator
تعدیل کننده
collimate
تعدیل کردن
partial adjustment
تعدیل جزئی
moderator
تعدیل کننده
measure
تعدیل کردن
regulate
تعدیل کردن
modifiers
تعدیل کننده
modulating
تعدیل کردن
regulates
تعدیل کردن
regulating
تعدیل کردن
modulate
تعدیل کردن
modifier
تعدیل کننده
regulated
تعدیل کردن
modulates
تعدیل کردن
calorie
واحد سنجس گرما
thermoforming
شکل دادن با گرما
temperature independent paranagnetism
پارامغناطیس گرما مستقل
chinical t.
گرما سنج طبی
heat transfer coefficient
ضریب انتقال گرما
thermoelectric effect
اثر گرما- برق
hot shorteness
شکنندگی حاصل از گرما
calories
واحد سنجس گرما
radiator
بیرون دهنده گرما
resistant to heat
مقاوم در برابر گرما
radiators
بیرون دهنده گرما
british thermal unit
واحد بریتانیایی گرما
diathermacy
خاصیت هدایت گرما
warmth
تعادل گرما ملایمت
mechanical equivalent of heat
هم ارز مکانیکی گرما
b.t.u.
واحد بریتانیایی گرما
to resist heat
تاب گرما اوردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com