Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
English
Persian
coffin
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
coffins
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
Other Matches
poetaster is pejorative word
شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
dry pack
مخلوطی از سیمان و ماسه که برای مرمت ترکهای بتن بکار میرود
puncuation
نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
bathometer
دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
boring tubes
لوله هایی که برای حفاری بکار میرود
fucus
رنگی که برای زیبایی پوست بکار میرود
blacktop
موادی که برای اسفالت خیابان بکار میرود
wisha
برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
gasogene
مادهای که برای ساختن اب گاز دار بکار میرود
aquaplane
قطعهء چوبی که برای اسکی ابی بکار میرود
flag stones
تخته سنگهایی که برای سنگ فرش بکار میرود
inoculum
مادهای که برای مایه کوبی وتلقیح بکار میرود
hypodermic syringe
کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
balbriggan
یکنوع پارچهء نخی که برای زیرپوش بکار میرود
serinette
ارغنوان کوچک دستی که برای سروداموزی به پرندگان بکار میرود
laniard
طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
stop bath
ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
bow compass
نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
roller bandage
نوار دراز پیچیده که برای زخم بندی بکار میرود
windlass
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
windlasses
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
calliper
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
gluteus
یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
hundreds and thousands
یکجور شیرینی که مانند است به ساچمه و برای ارایش بکار میرود
chucks
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
splint
نوار یا تراشه ایکه برای بستن استخوان شکسته بکار میرود
chucked
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chuck
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
caliper
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
bock
یکنوع چرم پوست گوسفند که برای صحافی بکار میرود تیماج
monochord
الت یک سیمه که برای نمایش نسبت میان صداهای موسیقی بکار میرود
langridge
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
bolsters
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
vibrators
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
leno
یکجور تور یا گارس که برای پوشش و ارایش کلاه و پرده بکار میرود
bolstered
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
land plaster
صخره گچی فریفی که بعنوان کود برای اصلاح خاک بکار میرود
vibrator
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
langrage
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
bolster
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
langrel
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
characters
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
character
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
opalite
ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
hyphens
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
hyphen
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
amalgam
الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
amalgams
الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
carbon seal
وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
jute
کنف هندی الیاف کنف که برای گونی بافی بکار میرود
anti blush tinner
ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
acrylic lacquer
لاک های اکریلیک که دارای حلال های بسیار فرار بوده و برای پرداخت سطح هواپیما بکار میرود
cyaniding
عملیات حرارتی که برای سخت کردن پوسته الیاژهای اهن دار بکار می رود
aluminum wool
رشتههای تکه تکه الومینوم که برای رفع زنگ زدگی وخوردگی و نیز جلادادن وصیقل دادن خراشهای جزئی روی ورقه ها یا لولههای الومینیومی بکار میرود
building sand
خاک و ماسه ساختمان ماسه برای بنایی
sanding
ماسه گذاری
sand box
جعبه شن و ماسه
[مخصوص بازی بچه ها]
sandpit
جعبه شن و ماسه
[مخصوص بازی بچه ها]
sandbox
[British]
جعبه شن و ماسه
[مخصوص بازی بچه ها]
apostrophe
که درموارد زیر بکار میرود
apostrophes
که درموارد زیر بکار میرود
sand blasting practice
عملیات ماسه پاشی
lakh
سدهزار در شممردن روییه بکار میرود
lampron
چراغ فیتلهای که درچراغانی بکار میرود
studs
زائدهائی که در میلههای گرد بکار میرود
fuller's earth
خاکی که درصافی اب وغیره بکار میرود
underway
در جریان در راه عملیات لجستیکی سیال دریایی
bay leaf
برگ خشک برگبو که دراشپزی بکار میرود
baby siphon
سیفون کمکی که در هوابند ابی بکار میرود
crosse
چوگان پهنی که دربازی گلف بکار میرود
baseboard
چوب یا تختهای که بعنوان ستون یا پایه بکار میرود
aniseed
تخم بادیان رومی که بصورت ادویه بکار میرود
propety man
متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
property master
متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
nuggar
بکجور کرجی بزرگ که دررودخانه نیل بکار میرود
the smoking gun
شی یا واقعیتی که به عنوان شواهد قطعی به جرم بکار میرود
[قانون]
Molotov cocktail
بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
mashy
نام یکی از چوگانهای اهنی که در بازی گلف بکار میرود
manrope
طناب کنار نردبان که بجای نرده یا دستگیره بکار میرود
thyratron
پریود تخلیه که بعنوان سویچ رله یا ژنراتور بکار میرود
in flagrante delicto
شی یا واقعیتی که به عنوان شواهد قطعی به جرم بکار میرود
[قانون]
Molotov cocktails
بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
kelvin tube
لوله کلوین که جهت اندازه گیری عمق اب بکار میرود
jelutong
ماده رزینی درخت شاهدانه ک ه بجای صمغ ادامس بکار میرود
distemper
ترکیبی از گچ اب چسب و موادرنگی که در رنگ کردن داخل اطاقها بکار میرود
goggles
عینکی که اطرافش پوشیده شده وبرای محافظت چشم بکار میرود
toluene
مایع قابل اشتعالی که به عنوان حلال و رقیق کننده بکار میرود
cold test
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
cold thrust
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
rollpin
پینی متشکل از طومارهای فنرهای پیچیده فولادی که به عنوان محور لولا بکار میرود
nitrobenzene
ابگونهای که بوی روغن بادام تلخ میدهدو درساختن رنگهای جوهری بکار میرود
hi
فریاد خوش امد مثل هالو وچطوری و همچنین بجای اهای بکار میرود
cellulose acetate
ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درابریشمهای مصنوعی فیلم لاک الکل و غیره بکار میرود
public
روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
practician
کسیکه دست بکار پیشه ایست وکیل دست در کار
game theory
این نظریه اغلب در تحلیل کردار انحصارچند جانبه بکار میرود واستراتژیهای مختلف را موردبررسی قرار میدهد
steeve
خفت کردن میلهای که نوک ان قلابی داردوبرای ازمایش محتویات عدل پنبه وامثال ان بکار میرود سیخک
pitot pressure
فشار برخورد هوا که به منظور اندازه گیری سرعت هوا بکار میرود
design stress resultant
تلاشی که در محاسبات بکار میرود وبرابر است با حاصلضرب تلاش در ضریب تشدید یادرصورت لزوم ضریب تصغیر
stopping sight distance
فاصله دید برای ایست
coanda effect
گرایش سیال برای چسبیدن به سطح جامد
fluidal
مانندجسم سیال یامایع وابسته به جسم سیال
housekeeping
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
containers
جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
container
جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
acceleration principle
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
hydraulic fluid
سیال ترکم ناپذیری برای انتقال و توزیع نیرو درسیستم
to puddle clay and sand
ازرس و ماسه گل ساختن ماسه و گل رس را بهم امیختن
warm up
اجازه داده به یک ماشین برای بیکار ماندن برای مدتی پس از روشن شدن تا به وضعیت عملیات مط لوب برسد
core binder
ماده چسبی که برای تقویت به ماسه ریخته گری اضافه میشود
batcher
دستگاهی که شن ماسه سیمان و اب را برای ساختن بتن را اندازه گیری میکند
batches
اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
batch
اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
down
پر دراوردن جوجه پرندگان پرهای ریزی که برای متکابکار میرود
dental floss
نخی که برای پاک کردن فواصل بین دندانهابکار میرود
drier
ترکیباتی از فلزات که برای تسریع در خشک شدن رنگهابکار میرود
compressor pressure ratio
نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
quicksand
ماسه روان ماسه دانه نچسبیده
future promissory
زمان اینده التزامی که برای اول شخص will و برای شخص دوم shall بکار می برند
venturi
کانال یامجرایی برای جریان سیال که در گلوگاه کمترین سطح مقطع را داشته و سپس مجدداافزایش می یابد
false work
تکیه گاههای موقت که برای قابل بندی بتن یا داربستهابکار میرود
froe
ابزاری شبیه گوه که برای شکاف تخته والوار بار میرود
mine watching
عملیات تجسس و پیدا کردن مین یا مراقبت از مین گذاری دشمن
gear guard
جعبه محافظ برای چرخ دنده ها
quicksand
ماسه ناپای ماسه غلطان
load call
وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
zahn cup
محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
pack
قرار دادن چیزها در جعبه برای فروش یا ارسال
packs
قرار دادن چیزها در جعبه برای فروش یا ارسال
stepper
چیزی که برای پله بکار می رود
irreverend
ناشایسته برای احترام گذاری
powered
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
powers
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
power
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
powering
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
object computer
OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
it is of no use to us
بکار ما یا بدرد ما نمیخورد سودی برای ما ندارد
applied
برای هدف معین بکار رفته کاربسته
white line
خط سفیدی که برای تمایز وتشخیص بکار رود
software mointor
برنامهای که برای اهداف سنجش بکار می رود
polyonging
بکار بردن چند نام برای یک چیز
polyonymy
بکار بردن چند نام برای یک چیز
pulsatilla
شیره شقایق که برای دارو بکار می رود
earthenware pipe
تنبوشه
clay pipe
تنبوشه
spigot
سر تنبوشه
clay water pipe
تنبوشه
tiles
تنبوشه
tile
تنبوشه
water pipe
تنبوشه
CDs
جعبه پلاستیکی مسط ح که برای نگهداری دیسک فشرده به کار می رود
CD
جعبه پلاستیکی مسط ح که برای نگهداری دیسک فشرده به کار می رود
cinerarium
[گلدان یا ظرف زیبا شبیه جعبه برای نگهداری خاکستر مردگان]
cullet
خرده شیشهای که برای خمیرشیشه گری بکار می رود
muller
سنگی که برای ساییدن دارو یا رنگ بکار میبرند
listerine
یکجور محلول که برای پلشت بری بکار میبرند
boast
: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
boasted
: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
boasts
: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
excipient
مادهای که برای جذب یاترقیق داروئی بکار برند
vehicle stopping distance
مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
inks
مایع تاریک برای علامت گذاری و یا نوشتن
ink
مایع تاریک برای علامت گذاری و یا نوشتن
price line pricing
قیمت گذاری ثابت برای یک گروه کالا
up and running
اماده برای عملیات کامل
packing
عمل قرار دادن کالاها در جعبه و بسته بندی آنها برای مغازه ها
check sum
جمع ارقام یا بیت ها که برای اهداف ازمایشی بکار می رود
nixie tube
یک لامپ خلاء که برای نمایش اعداد ناخوانا بکار می رود
wet blanket
پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
buff stick
بدان پیچیده است و برای پرداخت کردن بکار میبرند
wet blankets
پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
gibberish
اصطلاحی که برای بیان لازم نبودن داده بکار می رود
court plume
پرهای شتر مرغ که برای ارایش درموی سر بکار برند
wetting
مایعی که برای تر ساختن یاخمیر کردن چیزی بکار رود
key
کلیدی که برای اندیس گذاری رکورد به کار می رود.
encryption
استاندارد برای سیستم رمز گذاری داده بلاک
helicopter wave
گروه پرواز هلیکوپترها برای یک عملیات
contingency retention stock
اقلام ذخیره برای عملیات احتمالی
addition
رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
decking
تخته هائیکه برای قالب بندی دالهای بتنی بکار میروند
additions
رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
winches
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winched
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winching
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
slanders
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slandering
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
nundinal letter
حرفی برای نامیدن هریک ازهشت روز بازار بکار میرفت
z 0
یک تراشه پردازنده 8 بیتی که به عنوان مبنایی برای ریزکامپیوترها بکار می رود
dipsticks
میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
dipstick
میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
slandered
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slander
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
winch
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
power house building
ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
magazines
مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
magazine
مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
compilation
ترجمه برنامه کد گذاری شده به کد قابل خواندن برای ماشین
tick mark
علامت گذاری در طول یک ترازو برای معین کردن مقادیر
compilations
ترجمه برنامه کد گذاری شده به کد قابل خواندن برای ماشین
limber chest
جعبه حمل مهمات توپخانه جعبه پیش قطار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com