Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
English
Persian
reform movement
جنبش یا نهضت برای اصلاحات
Other Matches
revolt
نهضت جنبش
reformation
نهضت جنبش
revolts
نهضت جنبش
satyagraha
اصطلاح ابداعی گاندی پیشوای نهضت ملی هند برای به کار بردن قدرت روحی به جای خشونت وشدت عمل برای وصول به اهداف سیاسی و اجتماعی
utopianism
تهیه طرحهای غیر عملی برای اصلاحات
utopism
خیالبافی تهیه طرحهای غیر عملی برای اصلاحات
irredentism
نهضت استرداد منظور جنبشی است که هدف ان پیوستن قسمتی از اراضی مجاور یک کشورکه اهالی ان به زبان اهالی کشور منشاء نهضت صحبت می کنند به این مملکت باشد
clandestine
سازمان زیرزمینی نهضت زیرزمینی نهضت براندازی پنهانی
f. morement
جنبش برای پیشرفت
counter-revolutions
جنبش برای سرکوبی انقلاب
counter-revolution
جنبش برای سرکوبی انقلاب
libration
جنبش ترازویی و حرکت موازنهای جنبش نمایان ماه
resistance force
جنبش مقاومت یا جنبش ازادی بخش انقلابی
reformation
اصلاحات
improved
اصلاحات کردن
improves
اصلاحات کردن
improve
اصلاحات کردن
land reforms
اصلاحات ارضی
improving
اصلاحات کردن
obscurantist
مخالف اصلاحات
institutional reforms
اصلاحات نهادی
land reform
اصلاحات ارضی
causing
نهضت
movement
نهضت
causes
نهضت
cause
نهضت
rising
نهضت
obscurant
بغرنج مخالف اصلاحات
reform
اصلاحات تجدید سازمان
to instigate a programme of reforms
بر انگیختن برنامه اصلاحات
radical
طرفدار اصلاحات اساسی
radicals
طرفدار اصلاحات اساسی
reforms
اصلاحات تجدید سازمان
labor movement
نهضت کارگری
irredentism
نهضت بازستانی
reformers
طرفدار نهضت
reformer
طرفدار نهضت
crusade
جنگ مذهبی نهضت
initial movement
نهضت اول پیشقدمی
crusades
جنگ مذهبی نهضت
crusading
جنگ مذهبی نهضت
crusaded
جنگ مذهبی نهضت
reformer
پیشوای اصلاحات طرفدار دگرگونی اساسی
capital budget
بودجه اصلاحات و ایجاد تاسیسات جدید
reformers
پیشوای اصلاحات طرفدار دگرگونی اساسی
Zionism
صهیون گرایی نهضت صهیونیسم
aircraft alternation
اصلاحات در خواص فیزیکی وخصوصیات پرواز هواپیما
Zionism
نهضت تمرکز بنی اسرائیل درفلسطین
Zionist
طرفدار نهضت تمرکز یهود در فلسطین صهیونیست
neoscholasticism
نهضت ادبی ادبای کاتولیک قرن نوزدهم
sturm und drang
نهضت ادبی رمانتیک المان پس از انقلاب فرانسه
falangisme
نهضت فاشیستی اسپانیا که حزب معتقد به ان حالیه تنها حزب قانونی اسپانیاست
word warp
فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
awakening
جنبش
kinesis
جنبش
bustles
جنبش
passively
بی جنبش
inactive
بی جنبش
kinesodic
جنبش بر
mobility
جنبش
motion
جنبش
libration
جنبش
bustled
جنبش
bustle
جنبش
kinesthesis
حس جنبش
inanition
جنبش
motioned
جنبش
jiggled
جنبش
jiggles
جنبش
stirs
جنبش
stirrings
جنبش
jiggling
جنبش
motioning
جنبش
leger or ledger
بی جنبش
stock still
بی جنبش
the r.
جنبش
motions
جنبش
stirred
جنبش
jiggle
جنبش
stir
جنبش
rising
جنبش
on the move
در جنبش
action
جنبش
movement
جنبش
heartbeats
جنبش
immobile
بی جنبش
actions
جنبش
heartbeat
جنبش
rock
جنبش
locomotion
جنبش
vibration
جنبش
rocked
جنبش
swings
جنبش
rocking
جنبش
oscillations
جنبش
swing
جنبش
oscillation
جنبش
stock-still
بی جنبش
astir
در جنبش
vibratility
جنبش
vibrational
جنبش
rocks
جنبش
immotile
بی جنبش
immovableness
جنبش ناچذیری
libration
جنبش موازنهای
commotion
جنبش اغتشاش
impassionate
به جنبش امده
movableness
جنبش پذیری
libration
جنبش ترازویی
paratonic
از جنبش بازدارنده
forward motion
جنبش پیشرو
gybe
جنبش تغییرجهت
kymogram
جنبش نگاره
hyperkinesthesia
شدت حس جنبش
immobile
جنبش ناپذیر
action
جنبش حرکت
labor movement
جنبش کارگری
actions
جنبش حرکت
saltation
جنبش ناگهانی
life blood
جنبش بی اخبار
psychokinesis
جنبش فراروانی
photokinesis
نور جنبش
operation
گردش جنبش
mass movement
جنبش تودهای
quiescently
بدون جنبش
kinetics
جنبش شناسی
kinematic
جنبش شناسی
kinematics
جنبش شناسی
revivals
جنبش مذهبی
impetus
نیروی جنبش
kinesalgia
جنبش درمان
undulation
جنبش نوسانی
revival
جنبش مذهبی
travel
حرکت جنبش
kinesimeter
جنبش سنج
kinesimometer
جنبش سنج
kinesiotherapy
جنبش درمانی
braids
جنبش جهش
uniform movement
جنبش یکسان
kinesthesia
حس جنبش درماهیچه
kinaesthesis
حس جنبش درماهیچه
kinaesthesia
حس جنبش درماهیچه
reformers
پیشوای جنبش
tremor
تکان جنبش
tremors
تکان جنبش
jars
تکان جنبش
jarred
تکان جنبش
impassioned
به جنبش درامده
jar
تکان جنبش
moves
حرکت جنبش
moves
جنبش تکان
moved
حرکت جنبش
moved
جنبش تکان
move
حرکت جنبش
reformer
پیشوای جنبش
tremour
تکان جنبش
kinetoscope
جنبش نما
stagnated
از جنبش ایستادن
stagnate
از جنبش ایستادن
stirs
به جنبش دراوردن
stirrings
به جنبش دراوردن
stirred
به جنبش دراوردن
stir
به جنبش دراوردن
kymograph
جنبش نگار
move
جنبش تکان
braided
جنبش جهش
braid
جنبش جهش
traveled
حرکت جنبش
travels
حرکت جنبش
stagnates
از جنبش ایستادن
stagnating
از جنبش ایستادن
flicker
پرپرزدن جنبش
to put in motion
در جنبش دراوردن
to youse to a
به جنبش انداختن
kinology
جنبش شناسی
flickered
پرپرزدن جنبش
flickers
پرپرزدن جنبش
tranquil
بی جنبش درحال سکون
gas kinetics
علم جنبش گازها
vibrant
در حال جنبش تکریری
oscillatory motion
جنبش تاب وار
movable
جنبش پذیر تغییرناپذیر
kinetics
علم جنبش و نیرو
photokymograph
جنبش نگار نوری
hydrokinetics
علم جنبش مایعات
momentum
مقدار جنبش انی
gyrostatics
گفتاردر جنبش وضعی
immobile
ثابت جنبش ناپذیر
music of the spheres
اهنگ جنبش سیارات
angular momentum
مقدار جنبش چرخشی
an onward movement
جنبش سوی پیش
libration of the moon
جنبش نمایان ماه
kinematical
وابسته به جنبش شناسی
causing
جنبش سبب شدن
causes
جنبش سبب شدن
peristalsis
جنبش کرم وار
cause
جنبش سبب شدن
myokinetic test
ازمون جنبش عضلانی
groundswell
جنبش تند گستر
peristaltic movement
جنبش کرم وار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com