English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (8 milliseconds)
English Persian
counter-revolutions ضد انقلاب
counter-revolutions جنبش برای سرکوبی انقلاب
Other Matches
electronic counter counter measures اقدامات ضد ضد الکترونیکی
revolutions یک دوره کامل
revolutions سرعت دورانی
revolutions حرکت انتقالی
revolutions چرخش دوران
revolutions دور
revolutions دوران شورش
revolutions گردش
revolutions چرخش
revolutions حرکت انقلابی
revolutions انقلاب
revolutions واگشت
revolutions شورش
revolutions اشوب
revolutions دور دوران کامل
revolutions per minute گردش بر دقیقه
number of revolutions عده دور
revolutions per minute چرخش بر دقیقه
number of revolutions دور بر دقیقه
number of revolutions چرخش بر دقیقه
revolutions per minute دور بر دقیقه
number of revolutions گردش بر دقیقه
counter شمارگر
counter کنتور
counter متقابل
counter ضربت متقابله معامله به مثل
counter حمله
counter چرخش از جلو بعقب وبعکس یا ساختن سه دایره مماس
counter ثبات در CPU که محل دستور بعدی پردازش را دارد
counter برگرداندن جهت مخالف به طبیعی
counter 1-وسیلهای که می شمرد 2-ثبات یا متغیری که محتوای آن با اعمالی که رخ میدهد افزایش یاکاهش مییابد
over the counter خارج از بورس فروخته شده
up/down counter شمارنده الکترونیکی که با هر پاس ورودی یک شمارنده کم یا زیاد میکند
under the counter داروی بدون نسخه وغیر مجاز
under the counter قاچاقی
outside counter روریهمعکوس
under the counter <idiom> مخفیانه فروخته شدن
counter باجه تلاقی کردن
counter ضد
counter گیشه
counter باجه
counter درجهت مخالف
counter ضربت متقابل
counter شمارنده
counter دو مسیر سیگنال که در دو جهت مخالف ارسال میشوداطراف شبکه حلقهای
counter- پیشوندی به معنای مخالف یاضد
over-the-counter <adj.> خارج از بورس [فروخته شده ]
counter پیشخوان باجه
counter درروبرو
counter معکوس
counter بالعکس
counter پیشخوان
counter پیشخان
counter عقربه شمارش
counter مقابل دستگاه شمارنده
counter ضربت زدن ضد
counter مقابله کردن
counter بساط
counter مقابله کردن تلافی کردن
counter جواب دادن معامله بمثل کردن با
counter شمارشگر
photon counter شمارگر فوتونی
modulo n counter شمارنده به پیمانه
program counter شمارشگربرنامه
program counter شمارنده برنامه
pulse counter پالس شمار
step counter گام شمار
counter rotate چرخش بالاتنه در پیچ
counter sabotage ضد خرابکاری
speed counter شمارشگر عده دور
sequence counter ترتیب شمار
ring counter شمارنده حلقهای
repeat counter شمارنده تکرار
pulse counter ضربه شمار
magnetic counter کنتور مغناطیسی
loop counter شمارنده حلقه
location counter مکان شمار
counter sign اسم شب
counter subversion ضد خرابکاری
counter subversion ضد براندازی
counter surveillance ضد مراقبت
counter surveillance عملیات ضدمراقبت و تجسس دشمن
counter trade داد و ستدمتقابل
counter transference انتقال متقابل
counter weight وزنه تعادل
counter weight پاسنگ
counter weight وزنه مقابل
detotalizing counter شمارندهای که کل مقدارباقیمانده ماده مورد سنجش را نشان میدهد
frequency counter شمارنده فرکانس
impluse counter شمارشگر ضربه جریان کنتور ایمپولز
instruction counter شمارنده دستورالعمل شمارشگر دستورالعمل
line counter شمارنده سطر
counter trade تجارت متقابل
counter sign نشانی
counter sign اسم عبور
to nails to counter رسوا کردن
ticket counter جایگاهبلیط
counter-revolutionary ضدرژیم
speed counter کنتورسرعت
counter shed پودکشی [عمل رد کردن پود بین تارها که در آن با ضربی کردن تارها، فضای خالی ایجاد می شود.]
counter-apse [محرابی مخالف محراب دیگر]
counter-arch [قوسی مخالف قوس دیگر]
counter-brace تیر تقویت عرضی
counter-change نقش شطرنجی
counter-fort [شمع پشتیبان دیوار]
counter-lath تخته سقف
counter-lath توفال
counter-mure موج شکن
counter-poise پل متحرک باسکولی
counter-scrap دیوار
counter-vault قوس کفبند
over-the-counter market بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
tape counter شمارشگرنوار
row counter رجشمار
information counter جایگاهاطلاعات
turns counter دور شمار
counter-measure اقدام متقابل
counter-measure چارهجویی
counter-measure اقدام جبران کننده
counter-measure پادکار
counter-measure پیشگیری
counter-measures اقدام متقابل
counter-measures چارهجویی
counter-measures اقدام جبران کننده
counter-measures پادکار
counter-measures پیشگیری
counter-productive زیانبخش
counter-productive گزندآور
counter-productive آسیبآور
counter-productive پادفرآور
counter-revolution ضد انقلاب
counter-revolution جنبش برای سرکوبی انقلاب
counter circuit کنتور رادار
counter clockwise حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
counter check چکی که فقط کشنده چک میتواند ان را از بانک بگیرد
counter charge دعوی متقابل در امر جزایی
counter charge تهمت متقابله
counter ceiling خوانچه پوش
counter ceiling کمرپوش
counter ceiling سقفواره
counter berm سکوی پایه خارجی خاکریز
counter battery عملیات ضد اتشبار
counter credit اعتبار متقابل
counter current جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
counter force نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
counter flood اب گیری ضد انحراف ناو متعادل کردن ناو با پر کردن مخازن ان
counter fire اتش ضد اتشباربر علیه دشمن
counter fire اتش متقابل
counter fert دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
counter e.m.f. cell پیلهای برق وارانی
counter disengagement حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
counter-attacks پاتک
counter current جریان متقابل
counter battery ضد اتشبار
counter balance وزنه تعادلی
counter propaganda تبلیغ متقابل
control counter شماره کنترلی
counter parry دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
counter-espionage عملیات ضدجاسوسی
binary counter شمارنده دودویی
counter espionage ضد جاسوسی
address counter نشانی شمار
counter propaganda پاداوازه گری
counter revolution ضد انقلاب
counter attraction جاذبه متقابله
counter attraction کشش متقابل
counter espionage عملیات ضدجاسوسی
counter approach استحکامات متقابله
counter-espionage ضد جاسوسی
counter air عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter air ضد هواپیمایی
counter agent عامل خنثی کننده
counter revolution عملیاتی و تدابیری که بعد از وقوع انقلاب برای خنثی کردن ان انجام و اتخاذ میشود
B line counter ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده تا محل مورد نظر را مشخص کند
counter riposte حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
counter offer پیشنهاد متقابل
counter offensive حمله متقابل
counter offensive پدافند متقابل
counter attack حمله متقابله
counter mortar اتش ضد خمپاره انداز
counter mortar ضد خمپاره
counter attack پاتک
counter purchase داد وستد متقابل
Geiger counter شمارشگر مولر
counter offer عرضه متقابل
counter reconnaisance ضد شناسایی
counter recoil دستگاه عاید
counter recoil عمل عاید عمل عودت لوله
counter recoil برگشتن لوله پس از عقب نشینی
counter purchase تهاتر
counter purchase خرید متقابل
Geiger counter شمارگر گایگر- مولر
counter preparation تیر ضد تهیه
counter preparation ضد تهیه
counter-attack حمله متقابله
counter gambit گامبی متقابل
counter march تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
counter jumper شاگرد دکان
counter claim دعوی متقابل
counter jumper فروشنده دکان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com