English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
current purchasing power حسابداری که در ان نرخهای جاری مبنای محاسبه میباشند
Other Matches
current cost accounting حسابداری هزینه جاری حسابداری براساس نرخ های جاری
computed goto جهش بر مبنای محاسبه
ration basis مبنای محاسبه جیره غذایی
cost accounting حسابداری قیمت تمام شده حسابداری هزینه حسابداری صنعتی
ration scale مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
assemble capital stock بقیه سرمایهای که به محض تقاضا قابل پرداخت است سرمایهای که بر مبنای ان مالیات محاسبه میشود
cost accounting حسابداری قیمت تمام شده حسابداری صنعتی
datum point نقطه مبنای مختصات شبکه ایستگاه مبنای نقشه برداری
time base ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
flopped اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flop اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flops اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flopping اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
mflops اندازه سرعت محاسبه که به عنوان تعداد دستورات اعشاری که در ثانیه پردازش می شوند محاسبه میشود
drivel اب دهان جاری ساختن از دهن یا بینی جاری شدن دری وری سخن گفتن
customs of the services مقررات و روشهای جاری قسمتها امور جاری نیروها
free exchange rates نرخهای ارز ازاد
floating rates نرخهای بارهای دریایی
price current صورت نرخهای معمول
Do you have any special rates? آیا نرخهای ارزانتر دارید؟
general cargo rates نرخهای حمل کالاهای متفرقه
datum سطح اب دریا سطح مبنای ارتفاع در نقشه برداری سطح مبنای مختصات
computation of replacement factors محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
geodetic datum سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
deliverable state کالاهایی که در وضعیت تحویل به مشتری میباشند
proprietary goods کالاهایی که دارای علامتی خاص میباشند
datum error اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
plastogene اجسام بسیار ریزیاختههای گیاهی که عامل پدیدههای حیاتی یاخته میباشند
hydathode ساختمان پوششی گیاهان عالی که دارای عمل تراوش مایع میباشند
nuclide انواع اتم هایی که حاوی پروتون و نوترون و مقداری نیرو میباشند
false origin مبنای مختصات فرضی مبنای فرضی
unidirectional composite ساختاری که همه الیاف یارشتههای ان موازی بوده ومعمولا در جهت نیروی وارده میباشند
hidden momentum of population growth نیروی محرکه پنهان رشدجمعیت فرایندی پویا ولی غیرفعال ازافزایش جمعیت که حتی پس ازکاهش نرخهای زاد و ولد ادامه مییابد
bookwork [bookkeeping] حسابداری [حسابداری]
book keeping حسابداری [حسابداری]
accounting حسابداری [حسابداری]
accountancy حسابداری [حسابداری]
accountancy حسابداری
cost accounting حسابداری
accounting حسابداری
agonic line خط موسوم روی یک نقشه که نقاطی را که دارای خطا یاانحراف مغناطیسی صفر میباشند به یکدیگر متصل میکند
vouchers سند حسابداری
comptroller بازرس حسابداری
voucher سند حسابداری
accounting system سیستم حسابداری
accounting system نظام حسابداری
inflation accounting حسابداری تورمی
double entry bookkeeping حسابداری دوبل
sales accounting حسابداری فروش
national accounting حسابداری ملی
accounting price قیمت حسابداری
single entry حسابداری فردی
single entry حسابداری ساده
accounting principles اصول حسابداری
accounting profit سود حسابداری
stock accounting حسابداری موجودی
tally sheet کاربرگ حسابداری
accounting machine ماشین حسابداری
continuous wave امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
vortex line خطی که جهت ان در هر نقطه بر بردار دوران منطبق وخطوط مماس براین خط باجهت موضعی جریان موازی میباشند
accounting profit سود از دیدگاه حسابداری
map plane سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
height datum سطح مبنای سنجش ارتفاع سطح مبنای ارتفاع
accounting package بسته پیش نوشته حسابداری
accountable depot مرکز نگهداری سوابق حسابداری
modular accounting package برنامه پیش نوشته حسابداری واحدی
integrated accounting package بسته پیش نوشته حسابداری مجتمع
accounting اصول حسابداری برسی اصل و فرع
long bone که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
compound compression فشار مرکب حالت فشاری که دران لنگرپیچشی صفربوده وتمام تنشهای عمودی فشاری میباشند
chine عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
constant سرویس انتقال داده که بخشی از ATM است و برای تضمین نرخهای مشخص ارسال داده روی شبکه حتی شبکههای شلوغ است
constants سرویس انتقال داده که بخشی از ATM است و برای تضمین نرخهای مشخص ارسال داده روی شبکه حتی شبکههای شلوغ است
shed خون جاری ساختن جاری ساختن
shedding خون جاری ساختن جاری ساختن
sheds خون جاری ساختن جاری ساختن
accounts package نرم افزاری که توابع حسابداری تجاری را خودکار انجام میدهد
credits ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
credit ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
credited ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
crediting ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
accounting package نرم افزاری که توابع حسابداری تجاری را خودکار انجام میدهد
permalloy خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند
hexadecimal مبنای 61
ternary در مبنای سه
corporate model نمایش یا شبیه سازی ریاضی اعمال حسابداری و خطوط راهنمای سیاست مالی یک شرکت
an fitting رابطهایی برای اتصال لولههای پخدار یا قیفی شکل که دارای زاویه 73 درجه میباشند و فاصلهای بین تمام شدن دندانه ها و شروع قسمت پخدار وجود دارد
fuselage refrence line خط مبنای بدنه
mobilization base مبنای بسیج
monetary base مبنای پولی
number base مبنای عددی
troop basis مبنای یکان
ternary سه مبنایی در مبنای سه
tax base مبنای مالیاتی
sentience مبنای حس وحساسیت
refrence مبنای مقایسه
rationale مبنای کار
ration basis مبنای جیره
on trust بر مبنای اعتبار
unit of issue مبنای توزیع
fixed radix با مبنای ثابت
force basis مبنای یکان
binary number system سیستم مبنای دو
basic of issue مبنای توزیع
datum line خط مبنای سنجش
data base مبنای اطلاعات
fire base مبنای اتش
base of fire مبنای اتش
computer based بر مبنای کامپیوتر
running key [کلید جاری رمز یا دفترچه جاری کلید رمز]
software base مبنای نرم افزار
datum plane سطح مبنای ارتفاع
troop basis مبنای واگذاری یکان
wartime load بار مبنای ناو
ruled based deduction استنباط بر مبنای مقررات
datum sweeping mark علامت مبنای روبش
fire support base مبنای پشتیبانی اتش
force basis یکانهای مبنای هر قسمت
hydrographic datum سطح مبنای اب نگاری
meteorological datum plane ایستگاه مبنای هواسنجی
basic of issue مبنای واگذارکردن اقلام
basic tactical unit یکان مبنای تاکتیکی
datum plane سطح مبنای اب دریا
chart datum مبنای عمق نقشه
ratio decidendi مبنای اصلی تصمیم
altitude separation حد سطوح مبنای ارتفاع
base reserves اماد مبنای ذخیره
mission load بار مبنای عملیاتی
base of operations پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
altitude datum سطح مبنای ارتفاع سنجی
color carrier reference فاز مبنای حامل رنگ
production base مبنای تولید یا تولیدات ملی
hydrographic datum سطح مبنای تعیین ارتفاع اب
reference number اعداد مبنای نشانه روی
keypad و 0 تا 9 برای اعداد 0 در مبنای شانزده
line of site خط تراز یا مبنای افق توپ
plane of fire سطح مبنای مسیر تیراندازی
peak load pricing قیمت گذاری بر مبنای بارحداکثر
b ی معادل عدد 11 در مبنای دهدهی
basic load بار مبنای مهمات یا وسایل
denary notation سیستم عددی در مبنای ده با استفاده از اعداد 0 تا 9
time preference theory of interest نظریه بهره بر مبنای رجحان زمانی
ambulance basic relay post پست مبنای کنترل ستون امبولانسها
master menu لیست مبنای جیره غذایی اصلی
pay grade ضریب ثابت حقوق یا مبنای حقوقی
majority rule شیوه رای گیری بر مبنای اکثریت ازاد
opportunism بر مبنای نفع شخصی تغییر عقیده دادن
an unprincipled conduct رفتاریکه مبنای اخلاقی صحیحی نداشته باشد
underconsumption theory of نظریه دور تجاری بر مبنای مصرف ناکافی
stare decisis قاعده صدور رای بر مبنای سابقه موجود
gyro plane سطح مبنای ژیروسکوپی یاهدایت خودکار ناو
rectification تصحیح سند بر مبنای قصد واقعی طرفین
prosyllogism قضیهای که نتیجه ان مبنای قضیه دیگر باشد
parametric estimate براوردی که بر مبنای در نظرگرفتن متغیرها انجام میشود
marginal productivity theory of نظریه توزیع بر مبنای بهره وری نهائی
hexadecimal notation نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
base logistical command یکان مبنای لوجستیکی فرماندهی لجستیکی پایگاه
hex نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
slide rule خط کش محاسبه
computations محاسبه
computing محاسبه
slide rules خط کش محاسبه
computation محاسبه
calculation محاسبه
prediction محاسبه
predictions محاسبه
analysis محاسبه
equities اص هم در دسترس نباشددادگاه حق دارد بر مبنای equity رسیدگی کند
hex صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای مبنای شانزده باشد
hexadecimal notation صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای مبنای شانزده باشد
equity اص هم در دسترس نباشددادگاه حق دارد بر مبنای equity رسیدگی کند
recalculation تجدید محاسبه
calculated field فیلد محاسبه
computable محاسبه پذیر
computability قابلیت محاسبه
calculation sheet برگ محاسبه
arithmetic unit واحد محاسبه
nautical slide rule خط کش محاسبه دریایی
designs طرح و محاسبه
design طرح و محاسبه
calculating factor ضریب محاسبه
account محاسبه نمودن
calculating machine ماشین محاسبه
miscalculation محاسبه اشتباه
miscalculations محاسبه اشتباه
computational مربوط به یک محاسبه
computational اشتباه در محاسبه
engineer's scale خط کش محاسبه مهندسی
calk محاسبه کردن
approximations محاسبه ملایم
computes محاسبه کردن
computation نتیجه محاسبه
unit of account واحد محاسبه
cam calculation محاسبه کرو
predicted محاسبه شده
uncomputable محاسبه ناپذیر
computations نتیجه محاسبه
approximation محاسبه ملایم
accounting price قیمت محاسبه
double counting محاسبه مضاعف
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com