Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (14 milliseconds)
English
Persian
count
حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
counted
حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
counting
حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
counts
حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
Other Matches
blow
ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ با دو ضربه
blows
ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ با دو ضربه
pick a cherry
ناتوانی در انداختن تمام میلههای اسان بولینگ
pocket
کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
pockets
کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
spiller
انداختن تمام میلههای بولینگ با
converting
انداختن تمام میلههای باقیمانده بولینگ
converts
انداختن تمام میلههای باقیمانده بولینگ
convert
انداختن تمام میلههای باقیمانده بولینگ
converted
انداختن تمام میلههای باقیمانده بولینگ
foundation
انداختن تمام میلههای بولینگ در دور نهم
worcester
باقی گذاشتن تمام میله هابجز میلههای 1 و 5 بولینگ
pinfall
تعداد میلههای افتاده با یک گوی بولینگ ضربه فنی کشتی
mixer
انداختن میلههای بولینگ با میلههای دیگر
mixers
انداختن میلههای بولینگ با میلههای دیگر
christmass tree
ضربهای در بولینگ که میلههای 3 و 7 و 01 را برای راست دست و میلههای 2 و7 و 01 را برای چپ دست باقی می گذارد
maples
میلههای بولینگ
hig low jack
ضربهای در بولینگ که میلههای 7 و 01 را جا می گذارد
pin deck
قسمت زیر میلههای بولینگ
setup
وضع قرارگرفتن میلههای بولینگ
half worcester
ضربهای در بولینگ که میلههای 3 و 9 یا 2 و 8 را جامی گذارد
golden gate
پرتابی در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 راباقی می گذارد
big four
ضربهای در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 را بجامی گذارد
bedpost
ضربهای در بولینگ که میلههای 7 و 01 را بجا می گذارد
pocket split
باقی ماندن میلههای 5 و 7یا 5 و 9 بولینگ
dead wood
میلههای افتاده بولینگ که درجا می ماند
double pinochle
ضربهای در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 را بجامی گذارد
buckets
جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
bucket
جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
pinspotter
وسیله گذاشتن میلههای بولینگ بجای خود
pinsetter
وسیله گذاشتن میلههای بولینگ بجای خود
baby split
وضعی که میلههای 2 و 7 یا3 و 01 بولینگ باقی می ماند
fills
تعداد میلههای افتاده بولینگ با گوی دوم
fill
تعداد میلههای افتاده بولینگ با گوی دوم
pumpkins
پرتابی که تعداد کمی از میلههای بولینگ را می اندازد
pumpkin
پرتابی که تعداد کمی از میلههای بولینگ را می اندازد
acalculia
ناتوانی در حساب
wood
چوب گلف با دسته دراز و سرچوبی میلههای بولینگ
pits
منطقه فرود در پرشها حفره پشت میلههای بولینگ
pit
منطقه فرود در پرشها حفره پشت میلههای بولینگ
counting
تداد میلههای افتاده با گوی اول بولینگ بعد ازکسب استرایک
counts
تداد میلههای افتاده با گوی اول بولینگ بعد ازکسب استرایک
count
تداد میلههای افتاده با گوی اول بولینگ بعد ازکسب استرایک
counted
تداد میلههای افتاده با گوی اول بولینگ بعد ازکسب استرایک
spread eagle
سرخوردن با عقب اسکیتهای چسبیده بهم بجا گذاشتن میلههای 2 و 3 و 4 و 6 و 7 و01 بولینگ
gather shot
ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
dutch 00
بولینگ هلندی با حساب 002
cannons
ضربه به دو گوی دیگر بیلیارد
carom
ضربه به دو گوی دیگر بیلیارد
cannon
ضربه به دو گوی دیگر بیلیارد
top
ضربه به بالای توپ بیلیارد
throw out
سوزاندن توپزن با ضربه به میلههای کریکت
square out
ضربه از خارج محدوده میلههای کریکت
masse
ضربه عمودی به یک طرف گوی بیلیارد
spot bowler
بازیگری که بجای نشانه گیری به میلههای بولینگ بجای معینی روی مسیرهدفگیری میکند
follow shot
ضربه با دادن پیچ به بالای گوی بیلیارد
break shot
نخستین ضربه برای پراکندن گویهای بیلیارد
light hit
ضربهای در بولینگ که تمام میله ها را نمیاندازد
big ball
ضربهای در بولینگ که تمام میله ها را می اندازد
inning
گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
stop shot
ضربه با چرخش که گوی اصلی بیلیارد بعد از تماس می ایستد
cut
فرستادن گوی هدف بیلیارد با ضربه قوسداربه زاویه تند
cuts
فرستادن گوی هدف بیلیارد با ضربه قوسداربه زاویه تند
mr. and mrs billiards
بیلیارد کیسه دار بین زن ومرد که زن ازادی ضربه دارد
high
ضربه نزدیک به میله اول بولینگ
highest
ضربه نزدیک به میله اول بولینگ
highs
ضربه نزدیک به میله اول بولینگ
dead mark
انداختن تمام میله ها دراخرین بخش مسابقه بولینگ
open frame
هر بخش از بازی بولینگ باناتوانی در انداختن تمام میله ها
three cushion billiards
بیلیارد فرانسوی با ضربه به 2 گوی دیگر بعد از تماس با3 دیواره میز
bridges
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridged
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridge
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
brooklyn
ضربه به میله جلو بولینگ بسمتی مخالف دست گوی انداز
billiard point
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
sweepers
اخرین مدافع در سیستم دفاع بتونی پرتابی در بولینگ که با پیچ تمام یا بیشتر میله ها را می اندازد
sweeper
اخرین مدافع در سیستم دفاع بتونی پرتابی در بولینگ که با پیچ تمام یا بیشتر میله ها را می اندازد
lofts
ضربه زدن هوایی بصورت قوسی رها کردن گوی بولینگ در هوا که به شدت به مسیر بخورد
loft
ضربه زدن هوایی بصورت قوسی رها کردن گوی بولینگ در هوا که به شدت به مسیر بخورد
To sell at coast price .
مایه کاری حساب کردن ( به قیمت تمام شده )
frame
مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
triplebogey
حساب سه ضربه بیشتر ازاستاندارد در هر بخش ازبازی گلف
flat
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
typeball
یک عنصر ضربه زننده ماشین تحریر که شامل تمام کاراکترهای قابل استفاده میباشد
to set at loggerheads
بهم درانداختن
to set by the ears
بهم درانداختن
bowling average
میانگین امتیازهای توپ انداز
butt
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
cost accounts
حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
system
مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
systems
مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
hitting
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
cost plus contracts
به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند
reckon
حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
reckons
حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
reckoned
حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
capitalized expense
هزینهای که علاوه بر به حساب امدن در حساب سود وزیان
clearance
تسویه حساب واریز حساب فاصله ازاد لقی
equity accounts
حساب قسمت ذیحساب حساب های اموال یکان
overdrawn account
حساب اضافه برداشت شده حساب با مانده منفی
To bring someone to account.
کسی را پای حساب کشیدن
[حساب پس گرفتن]
To cook the books.
حساب بالاآوردن (حساب سازی کردن )
four ball
مقایسه امتیازهای تیم دونفره در هر بخش باامتیازهای تیم حریف
privilege
دستورات کامپیوتری که فقط توسط یک حساب امتیاز دار قابل دستیابی هستند , مثل حذف حساب و دیگر تنظیم کابر جدید یا بررسی کلمه رمز
reckoning
تصفیه حساب صورت حساب
reckonings
تصفیه حساب صورت حساب
punt
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
charge and discharge statements
حساب قیومیت صورت و نحوه ارزیابی و عملیات مالی ارث حساب ارث
impluse response
پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
faintness
ناتوانی
flivver
ناتوانی
sickliness
ناتوانی
asthenia
ناتوانی
incapability
ناتوانی
incapacitation
ناتوانی
enfeeblement
ناتوانی
decropitude
ناتوانی
disability
ناتوانی
impotency
ناتوانی
impotence
ناتوانی
insufficience
ناتوانی
inability
ناتوانی
prosternation
ناتوانی
failure
ناتوانی
failures
ناتوانی
disabilities
ناتوانی
disablement
ناتوانی
insufficiency
ناتوانی
check register
بازرسی کردن صورت حساب واریز حساب کردن واریزحساب
debility
ضعف و ناتوانی
amusia
ناتوانی موسیقایی
anaphia
ناتوانی بساوشی
perceptual handicap
ناتوانی ذهنی
market failure
ناتوانی بازار
acatamathesia
ناتوانی ادراکی
intolerancy
تعصب ناتوانی
intolerance
تعصب ناتوانی
impotence
ناتوانی جنسی
reading disability
ناتوانی در خواندن
asemasia
ناتوانی نمادی
asemia
ناتوانی نمادی
beta software
نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
terminate
تمام شدن تمام کردن
terminated
تمام شدن تمام کردن
terminates
تمام شدن تمام کردن
scatter arm
ناتوانی در پرتاب یا پاس
nervous breakdown
ناتوانی روانی
[پزشکی]
muff
ناتوانی در گرفتن توپ
muffing
ناتوانی در گرفتن توپ
muffed
ناتوانی در گرفتن توپ
muffs
ناتوانی در گرفتن توپ
undersexed
دارای ناتوانی جنسی
insolvency
ناتوانی درپرداخت دین
feebly
از روی ضعف و ناتوانی
impotently
از روی ضعف و ناتوانی
acraturesis
ناتوانی در دفع ادرار
decrepitude
حالت ضعف و ناتوانی فرتوتی
parallel bars
میلههای پارالل
grates
میلههای اهنی
grated
میلههای اهنی
picket fence
جاگذاشتن میلههای 1 و 2 و4 و 7 یا 1 و 3 و 6 و 01
grate
میلههای اهنی
rods of corti
میلههای کورتی
leave
میلههای جامانده
leaving
میلههای جامانده
connections
میلههای رابط
split
میلههای باقیمانده
four horsemen
جا گذاشتن میلههای 1 و 2 و4 و 7 یا 1 و 3 و 6 و 01
seal bars
میلههای اب بندی
net posts
میلههای تور
billiards
بیلیارد
crossest
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser
ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross
ضربه هوک پس از ضربه حریف
account
حساب صورت حساب
to invalid a soldier home
سربازیرا بواسطه ناتوانی ازخدمت رها کردن
grate
پنجره میلههای اهخنی
driving bit
هویزه میلههای اسب
bacillar
بشکل میلههای کوچک
grated
پنجره میلههای اهخنی
seat bars
میلههای تکیه گاه
stanchion
میلههای عمودی ناو
cross barred
دارای میلههای عرضی
bacillary
بشکل میلههای کوچک
grates
پنجره میلههای اهخنی
billiard table
میز بیلیارد
cueball
گوی بیلیارد
eight ball billiard
بیلیارد امریکایی
billiard
بازی بیلیارد
english billiards
بیلیارد انگلیسی
blows
ناتوانی بعلت فشار مسابقه اتومبیلرانی یا نقص فنی
blow
ناتوانی بعلت فشار مسابقه اتومبیلرانی یا نقص فنی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com