Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
inner loop
حلقهای درون حلقه دیگر
Other Matches
looped
حلقه درون حلقه دیگر
loop
حلقه درون حلقه دیگر
loops
حلقه درون حلقه دیگر
modification
دستوراتی در حلقه که دستورات دیگر یا داده درون برنامه را تغییر میدهد
nests
حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه
nest
حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه
HTML
مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
embedded code
مثل تصویر درون متن یا فایل دیگر باشد
looped
دستور با حلقه که دستورات دیگر یا داده را در برنامه تغییر میدهد
loop
دستور با حلقه که دستورات دیگر یا داده را در برنامه تغییر میدهد
loops
دستور با حلقه که دستورات دیگر یا داده را در برنامه تغییر میدهد
for next loop
حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند
enclose
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
enclosing
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
encloses
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
base ring
حلقه یا رینگ تحتانی توپ حلقه پایه حلقه کف
looped
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loop
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loops
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
intercoastal
رفت و امد داخل مملکتی درون ساحلی درون مرزی
write enable ring
حلقه پلاستیکی که باید قبل ازضبط اطلاعات روی حلقه نوارقرار گیرد
positioning band
حلقه تثبیت حلقه ثبات گلوله روی پوکه
ferrules
حلقه یا بست فلزی ته عصا حلقه
ferrule
حلقه یا بست فلزی ته عصا حلقه
crisps
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crispest
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crisper
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crisp
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
gyrate
حلقهای
annular
حلقهای
ring tailed
دم حلقهای
gyrates
حلقهای
gyrating
حلقهای
armillary
حلقهای
areolar
حلقهای
gyrated
حلقهای
cricoid
حلقهای
ring cartilage
حلقهای
ring counter
شمارنده حلقهای
girdles
حلقهای بریدن
cyclic compound
ترکیب حلقهای
girdling
حلقهای بریدن
loop antenna
انتن حلقهای
cyclic reactance
راکتانس حلقهای
metamerism
تشکیل حلقهای
parrel
طناب حلقهای
girdled
حلقهای بریدن
girdle
حلقهای بریدن
ring structure
ساختار حلقهای
closed chain
زنجیر حلقهای
cyc;ization
حلقهای شدن
cycloalkanes
الکانهای حلقهای
ring network
شبکه حلقهای
cyclic admittance
گذرایی حلقهای
tricyclic drugs
داروهای سه حلقهای
loop structure
ساختار حلقهای
cyclic impedance
ناگذرایی حلقهای
bicyclic compound
ترکیب دو حلقهای
bicyclo compound
ترکیب دو حلقهای
loop sling
بند حلقهای
extracyclic
برون حلقهای
quasi cyclic
شبه حلقهای
in line processing
پردازش درون برنامهای پردازش درون خطی
macrocyclic effect
اثر درشت حلقهای
macrocyclic musks
مشکهای درشت حلقهای
infinite
حلقهای که خروج ندارد.
token ring network
شبکه نشانه حلقهای
multireel file
پرونده چند حلقهای
ring shift
تغییر مکان حلقهای
chip
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chips
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
link belt
نوار حلقهای جداشونده فشنگ
fused ring system
سیستم حلقهای جوش خورده
dehydrocyclization
حلقهای شدن با هیدروژن زدایی
multireel sorting
مرتب کردن چند حلقهای
key-ring
حلقهای که بدان کلید می اویزند
key-rings
حلقهای که بدان کلید می اویزند
ring sight
شکاف درجه حلقهای یا دایرهای
bight
حلقه طناب مضاعف قایق حلقه طناب دوبل
otherwise
<adv.>
به ترتیب دیگری
[طور دیگر]
[جور دیگر]
nose ring
حلقهای که به بینی گاومیزنند تا بدان اورابکشند
cyclic
کد حلقهای که مربوط به اعداد دهدهی میشود
purl
حلقه حلقه شدن
wreathy
حلقه حلقه شده
purled
حلقه حلقه شدن
quoit
حلقه پرتاب حلقه
purling
حلقه حلقه شدن
convolute
حلقه حلقه کردن
purls
حلقه حلقه شدن
eye bolt
حلقه حلقه اتصال
discs
حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
metameric
در وزن و ترکیب برابر و درخواص شیمیایی دگرگون حلقهای
ringthe bull
بازی ای که دران حلقهای راپرتاب میکنندتابه قلابی بیاویزد
disc
حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
messages
تعداد بیتهایی که یک پیام را نگه می دارند و در یک شبکه حلقهای می چرخند
vorticel
جانور ذره بینی حلقهای شکل که در اب ایستاده زندگی میکند
looped
حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
loop
حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
countering
دو مسیر سیگنال که در دو جهت مخالف ارسال میشوداطراف شبکه حلقهای
message
تعداد بیتهایی که یک پیام را نگه می دارند و در یک شبکه حلقهای می چرخند
loops
حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
countered
دو مسیر سیگنال که در دو جهت مخالف ارسال میشوداطراف شبکه حلقهای
counter
دو مسیر سیگنال که در دو جهت مخالف ارسال میشوداطراف شبکه حلقهای
adjusting ring
حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
self-
حلقهای که هر محل یا دستیابی ثبات را در حین اجرا به محلی که بودند بر می گرداند
conversion
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
references
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time
دفعه دیگر
[وقت دیگر]
tunnelling
روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
he was otherwise ordered
جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
Cambridge ring
استاندارد شبکه محلی برای وصل کردن چندین وسیله و کامپیوتر در یک اتصال حلقهای می سازد
shift
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
metafile
1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
commutator
سری هادیهایی که بصورت شعاعی از یکدیگر جدا شده وبصورت حلقهای دور تا دورشفت گردنده ژنراتور قرارگرفته اند
he had no more no to say
دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
do while
یک دستور برنامه نویسی زبان سطح بالا که تا موقعی که شرایط معینی وجود داشته باشد دستورالعملهای حلقهای را اجرا میکند
net ball
یکجور توپ بازی که توپ بایداز حلقهای که توری درزیران گذاشته اندردشود
spanning tree
روش ایجاد توپولوژی شبکه که حلقهای ندارد و در صورت شکل یا خطای شبکه باعث افزونگی میشود
flying head
نوک خواندن / نوشتن دیسک سخت که به صورت حلقهای است و بالای سطح دیسک چرخان قرار دارد
jack ring
حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
trans shipment
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
inly
از درون
inward
درون
inhaul line
درون کش
internally
از درون
interiorly
از درون
endocarp
درون بر
interior
درون
reentrant
درون رو
ben
درون
abintra
از درون
core
درون
endogenous
درون زا
cores
درون
in the recesses of the heart
در درون دل
inside
درون
inbound
به درون
insides
درون
interiors
درون
insights
درون بینی
insight
درون بینی
introvert
درون گرا
interstitial
درون شبکهای
emigration
درون کوچکی
endocrine
درون ریز
pronation
درون گرداندن
inbuilt
درون بافته
inputted
درون داد
inputted
درون گذاشت
intramuscular
درون ماهیچهای
input
درون داد
input
درون گذاشت
underground water
اب درون زمین
retropulsion
درون ریزی
online
درون خطی
introverts
درون گرا
self reflection
درون اندیشی
entrance
درون رفت
introjection
درون فکنی
introflexion
سوی درون
transcrystalline
درون بلورهای
intramolecular
درون ذرهای
intramolecular
درون مولکولی
feed
درون گذاشت
feeds
درون گذاشت
assimilation
درون سازی
intrauterine
درون رحمی
intramuscular
درون عضلانی
intrastate
درون کشوری
intrapsychic
درون روانی
introversion
درون گرایی
intrapersonal
درون فردی
intraindividual
درون فردی
entranced
درون رفت
entrances
درون رفت
entrancing
درون رفت
intracellular
درون یاختهای
intracranial
درون جمجمهای
intradermal
درون پوستی
intradermic
درون پوستی
intrafusal
درون دوکی
subjectivism
درون گرایی
on line
درون خطی
located inside
در درون قرارگرفته
inwards or inward
سوی درون
intrastate
درون ایالتی
innate
درون زاد
interiors
درونی درون
talented
درون داشت
inland
درون کشور
inbreeding
درون همسری
intercontinental
درون بری
endophagous
درون خوار
introspection
درون نگری
idiotropic
درون نگر
introspective
درون نگر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com