Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
quiot
حلقه یاصفحه اهنی که دربازی پرت میکنند تاروی میخی بیفتد
Other Matches
quoit
نعل یا حلقه اهنی که در بازی پرت مینمایندتاروی میخی بیفتد
steady on
لوله توپ را به اهستگی تاروی هدف بیاورید
indicator
عقربه یاصفحه نشان دهنده
spectrogaph
کاغذ یاصفحه طیف نما
base ring
حلقه یا رینگ تحتانی توپ حلقه پایه حلقه کف
looped
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loops
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loop
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
plop
صدای چیز پهنی که برروی اب بیفتد
plopped
صدای چیز پهنی که برروی اب بیفتد
to kick over the traces
لگدپراندن لگدزدن چنانکه یا ان ورپاسرنگه بیفتد
plopping
صدای چیز پهنی که برروی اب بیفتد
plops
صدای چیز پهنی که برروی اب بیفتد
spikelike
میخی
bayonetted
میخی
bayonet
میخی
bayonets
میخی
bayonetting
میخی
cuneate
میخی
arrow head
خط میخی
cuneated
میخی
cuneiform
خط میخی
arrowheaded
میخی
cuneiform
میخی
stoaway
کسیکه خودرادرکشتی پنهان میکندکه پول از او نگیرندتاکشتی راه بیفتد
To dodge . To duck.
جاخالی دادن (دربازی )
play club
دربازی گلف چوگان
bayonet base
پایه لامپ میخی
peg tooth
دندانه میخی یا تیز
handicap
امتیاز به طرف ضعیف دربازی
handicaps
امتیاز به طرف ضعیف دربازی
rough handling of a thing
گذاشت وبرداشت چیزی به تندی چنانکه خراب شودیا اززیبائی ولطافت بیفتد
spicate
میخ مانند میخی شکل
chips
مهرهای که دربازی نشان بردوباخت است
dabster
کسیکه دربازی یاکارهای دیگرزبردست است
chip
مهرهای که دربازی نشان بردوباخت است
write enable ring
حلقه پلاستیکی که باید قبل ازضبط اطلاعات روی حلقه نوارقرار گیرد
drift bolt
میخی که میخ دیگری رابا ان دراورند
positioning band
حلقه تثبیت حلقه ثبات گلوله روی پوکه
crosse
چوگان پهنی که دربازی گلف بکار میرود
fieldsman
کسیکه دربازی توپ رانگاه داشته برمیگرداند
nest
حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه
ferrule
حلقه یا بست فلزی ته عصا حلقه
ferrules
حلقه یا بست فلزی ته عصا حلقه
nests
حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه
third base
موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
alley
حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
alleys
حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
alleyways
حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
jack pot
دربازی پوکر) پول میان که بازی کردن دست رامنوط بداشتن ....میسازد
accadian
که قبل از زبان اشوری رایج بوده و درکتیبههای میخی دیده شده است
loops
حلقه درون حلقه دیگر
crisp
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crisper
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crispest
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crisps
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
loop
حلقه درون حلقه دیگر
looped
حلقه درون حلقه دیگر
ring shift
جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
alignment
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
alignments
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
ferruginous
اهنی
ferrous
اهنی
ferrugineous
اهنی
gratling
کف اهنی
rubinstein variation
واریاسیون روبنشتاین دربازی چهار اسب در دفاع فرانسوی دردفاع نیمزو هندی و دردفاع تاراش
Lets play that again .
قبول ندارم.
[قبول نیست دربازی وغیره ]
bight
حلقه طناب مضاعف قایق حلقه طناب دوبل
gavelock
اهرم اهنی
girder iron
تیر اهنی
ferreous
اهنی رنگ
rand
تسمهء اهنی
an iron bar
میله اهنی
ironstone
کانی اهنی
grates
قفس اهنی
helmet
کلاه اهنی
an iron nail
میخ اهنی
steel helmet
کلاه اهنی
graters
پنجره اهنی
graters
شبکه اهنی
grater
پنجره اهنی
grater
شبکه اهنی
furniture
ابزار اهنی
hoop iron
تسمه اهنی
gratings
چارچوب اهنی
grate
میلههای اهنی
martel de fer
چکش اهنی
hoods
کلاه اهنی
ironware
فروف اهنی
iron plate
ورق اهنی
grated
قفس اهنی
iron barrel
بشکه اهنی
hood
کلاه اهنی
grate
قفس اهنی
grated
میلههای اهنی
bars
میله اهنی
helmets
کلاه اهنی
bar
میله اهنی
grating
چارچوب اهنی
grates
میلههای اهنی
plowhead
میله اهنی گاواهن
nonferrous
بدون مواد اهنی
surface plate
تراز فلزی یا اهنی
iron core choke
پیچک با هسته اهنی
iron core coil
پیچک با هسته اهنی
girder armature
ارمیچر تیر اهنی
flitched beam
تیر چوب اهنی
girths
بست اهنی وچرمی
girth
بست اهنی وچرمی
steel helmet
کلاه خود اهنی
ferriferous
دارای مواد اهنی
iron core transformer
مبدل با هسته اهنی
truss bridge
پل دارای اسکلت اهنی
eye bolt
حلقه حلقه اتصال
purls
حلقه حلقه شدن
quoit
حلقه پرتاب حلقه
convolute
حلقه حلقه کردن
wreathy
حلقه حلقه شده
purling
حلقه حلقه شدن
purled
حلقه حلقه شدن
purl
حلقه حلقه شدن
gauntlet
دستکش اهنی دعوت بمبارزه
helmet liner
استرکلاه اهنی یا کلاه خود
stapling
گیره کاغذ بست اهنی
gauntlets
دستکش اهنی دعوت بمبارزه
stapled
گیره کاغذ بست اهنی
to lay down a railway
ساختمان راه اهنی را اغازکردن
staple
گیره کاغذ بست اهنی
nonferrous
غیراهنی فلزات غیر اهنی
caliper
پرگار اهنی اندازه گیر
graniteware
فروف اهنی لعاب داراشپزخانه
wedges
چوب اهنی ویژه ضربه برشی
goffer
اهنی که باان توری راچین میدهند
wedge
چوب اهنی ویژه ضربه برشی
wedged
چوب اهنی ویژه ضربه برشی
skewer
سیخ اهنی یا چوب مخصوص کباب
skewered
سیخ اهنی یا چوب مخصوص کباب
skewering
سیخ اهنی یا چوب مخصوص کباب
centerboard
تیر یا صفحه اهنی میان قایق
skewers
سیخ اهنی یا چوب مخصوص کباب
wedging
چوب اهنی ویژه ضربه برشی
dumb bell
میله اهنی دوسرگلوله داربرای ورزش
lamplighter
با ان چراغ را روشن میکنند
betting shop
جائیکهرویاسبهاشرط بندی میکنند
adjusting ring
حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
jacob's staff
چوبی که نوک اهنی داردودرزمین پیمایی بکارمیرود
gangplow
گاو اهنی که شیارهای موازی ایجاد کند
iron boot
کفش اهنی تمرینی برای تقویت عضله پا
club car
واگن راه اهنی که دارای میزناهارخوری باشد
drainpipes
لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
airbed
تشکی که آنرا با باد پر میکنند
barbette
سنگری که از انجاتوپها رااتش میکنند
aeroscope
اسبابی که غباروذرات هواراجمع میکنند
Havana
سیگاربرگی که درهاوانایاcuba درست میکنند
trampolines
توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
bisk
ماهی وغیره درست میکنند
trampoline
توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
drainpipe
لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
waffled
کلوچه یا نان پخته شده درقالبهای دو پارچه اهنی
waffle
کلوچه یا نان پخته شده درقالبهای دو پارچه اهنی
waffles
کلوچه یا نان پخته شده درقالبهای دو پارچه اهنی
granger road
راه اهنی که ازایالات غربی غله بارکرده میاورد
parliamentary train
قطار راه اهنی که میلی یک PENNY بیشتر از مسافرنمیگیرد
waffling
کلوچه یا نان پخته شده درقالبهای دو پارچه اهنی
they are under serveillance
انهارا نظارت میکنند انهارامی پایند
they overtax our strength
بما تکلیف میکنند که زیادنیروی خودرابکاراندازیم
moulding board
تختهای که خمیر را روی ان قالب میکنند
needleful
نخی که یکبار درته سوزن میکنند
Plants store up the sun's energy.
گیاهان انرژی خورشید را ذخیره میکنند.
kumiss
قومیس نوشابهای که تاتارهاازشیرمادیان درست میکنند
gilded youth
جوانان دولتمندکه بسبک روززندگی میکنند
endoparasite
انگلهایی که درداخل بدن زندگی میکنند
bedbugs
ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
kick about
فوتبالی که بدون قانون بازی میکنند
bedbug
ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
skipjack
بازیچهای که از جناغ مرغ درست میکنند
collarette
یقه زنانه که ازتوریاخزیاچیزهای دیگردرست میکنند
coffee mills
دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
mashy
نام یکی از چوگانهای اهنی که در بازی گلف بکار میرود
gridiron
اهن مشبکی که روی ان گوشت کباب میکنند
wimble
هر نوع اسباب یاوسیلهای که باان سوراخ میکنند
injection engine
ماشینی که بوسیله تزریق اب سرد بخارانرامنقبض میکنند
racket ball
گوی کوچکی که ازپنبه وریسمان درست میکنند)
rolling
نیمرخهای فولادی را با عمل نورد تهیه میکنند
Bantu
عضو قبیلههایی که به زبانهای بانتو تکلم میکنند
library paste
نوعی خمیر چسبنده که ازنشاسته درست میکنند
promenade concert
مجلس ساز و اوازیکه تماشاکنندگان ان گردش میکنند
halophile
موجوداتی که درمحیط یا ابهای شور زندگی میکنند
circular dispersion
قطر کوچکترین دایرهای که 57% پرتابه ها به ان برخورد میکنند
reference librery
کتابخانهای که مردم بدانجارفته بکتابهایی مراجعه میکنند
bacillus
باکتریهای میلهای شکل که تولید هاگ میکنند
hasty pudding
خوراکی که با ارد وشیروکره وگوشت درست میکنند
gabionade
خط جان پناهی که ازسبدهای خاک درست میکنند
there is a rush for the papers
مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند
elevate railway
راه اهنی که روی پایه کارگذاشته اندواز تراز جاده بلندتراست
bloody mary
مشروبی که از ودکا و سوس گوجه فرنگی درست میکنند
american plan
مسافرخانهای که مسافرین پول غذا و اطاق را یکجاپرداخت میکنند
embrasures
مزغل یا شکافی که ازانجا توپ و تفنگ رااتش میکنند
durometer
اسبابی که بوسیله ان سختی وسفتی اجسام را معین میکنند
camp followers
اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com