English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
collapse pressure حگاکثر فشار وارد به یک لایه تا ان لایه ریزش نکند
Other Matches
services توابعی که در یک لایه DSI برای استفاده در لایه بالاتر به کار می روند
blanket course لایه ضد میک لایه در برابر کشش موئی روکش پادرس
underlay در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
underlays در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
media زیر لایه در لایه اتصال داده از مدل شبکه OSI که دستیابی به رسانه ارسال را ممکن می سازد
die قطعه نازک مستطیلی از یک قرص نیمه هادی سیلیکان که به هنگام ساخت مدارهای مجتمع بریده شده یا لایه لایه می گردد
blanket course لایه محافظ در مقابل رس لایه پادرس
shield , بر خلاف کابل STP , جفت سیم ها وارد لایه دیگری نمیشوند
shields , بر خلاف کابل STP , جفت سیم ها وارد لایه دیگری نمیشوند
shield , این جفت سیستم ها پس وارد یک لایه عایق می شوند تا بیشتر تصادم را کم کنند
shields , این جفت سیستم ها پس وارد یک لایه عایق می شوند تا بیشتر تصادم را کم کنند
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
hard contact printing چاپ تماسی که در ان هدچاپگر با نیروی محسوسی روی لایه زیرین فشار واردمی اورد
argillite خاک رس لایه لایه
delamination لایه لایه کردن
interlayer لایه بین دو لایه
delamination لایه لایه شدن
lamination لایه لایه سازی
delamination لایه لایه شدگی
delaminate لایه لایه شدن
gas plasma display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas discharge display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
default مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
defaulted مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
defaulting مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
defaults مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
layer لایه
ribband لایه
layers لایه
coats لایه
coatings لایه
lamellar لایه لایه
stuffless بی لایه
substrate لایه
beds لایه
bed لایه
courses لایه
lamellose لایه لایه
layer line خط لایه
coated لایه
coat لایه
padding لایه
course لایه
yards لایه
yard لایه
leaf لایه
ribbands لایه
ribands لایه
riband لایه
coursed لایه
stratum لایه
three-ply سه لایه
provine لایه
three ply سه لایه
strata لایه ها
shelling لایه
shell لایه
tier لایه
shells لایه
tiers لایه
filter layer لایه پالایش
filter layer لایه صافی
hard layer لایه سخت
hard layer لایه سفت
frost blanket course لایه ضد یخ قشر ضد یخ
euphotic اب لایه نورگیر
ionosphere لایه یونسفر
soil horizon لایه خاک
traprock لایه بازالتی
intermediate layer لایه میانی
priming layer لایه استری
confining layer لایه فشارزا
substrate زیر لایه
priming لایه اول
frost blanket course لایه پاد یخ
plying لایه کاغذ
insulated layer لایه عایق
depletion layer تهی لایه
five ply پنج لایه
strands لایه رودخانه
basaltic stratum لایه بازالتی
sub grade لایه زیرین
lamella لایه صفحه
energy shell لایه انرژی
limnetic zone لایه نورگیر اب
energy stage لایه انرژی
epilimnion اب لایه زبرین
layering لایه بندی
epilimnion اب لایه سطحی
stratosphere لایه- سپهر
plied لایه کاغذ
stripping برداشت لایه رو
stripping تراش لایه رو
magnetic layer لایه مغناطیسی
strand لایه رودخانه
subsell زیر لایه
sublevel زیر لایه
pads لایه پشتی
pad لایه پشتی
top layer لایه فوقانی
barrier layer لایه سدی
stratification لایه بندی
drainage course لایه زهکش
subfloor لایه زیر کف
ply لایه کاغذ
plies لایه کاغذ
layer of rock لایه سنگی
carbon deposite لایه کربن
the inner layer لایه درونی
bottom layer لایه مشترک
coat of plastering لایه اندود
blockstone course لایه سنگچین
acid lining لایه اسیدی
undercoat زیر لایه
reversing layer لایه واگردان
impervious blanket لایه نفوذناپذیر
outer shell لایه والانس
blocking layer لایه سدی
substratum زیر لایه
surface course لایه رویی
selected material لایه فرم
overburden لایه سربار
superstratum ابر لایه
sedimentation لایه گذاری
surfacing لایه پوشش
valence shell لایه والانس
oxide film لایه اکسیدی
waterproofing course لایه اب بندی
in layers در چند لایه
sand layer لایه ماسه
boundary layer لایه مرزی
porous layer لایه روزنهای
impervious blanket لایه ناتراوا
pervious blanket لایه زهکش
multilayer چند لایه
wearing course لایه رویی
damp proof course= لایه نمبند
laminated لاله لایه
binder course لایه استر
zonate لایه دار
damp proof course= لایه نمگیر
mylar لایه پولیستری
bedding لایه بندی
bedding لایه زیرین
plasterboard لایه گچی
concrete layer لایه بتنی
base course لایه شالوده
bioderm لایه زنده
silt layer لایه لای
thin film لایه نازک
laminar boundary layer لایه مرزی خطی
stratosphere لایه استراتوسفر جوی
cortices لایه رویی روپوش
fascias لایه پوششی فیبری
subbase course لایه زیر اساس
lacing-course [لایه ای از آجر یا کاشی]
abyssal pelagic زیر لایه ژرفی
lamella عضو شبیه لایه
cortex لایه رویی روپوش
veneer لایه نازک چوب
insulated intermediate layer لایه میانی عایق
hardened case لایه سخت شده
gas film لایه یا قشر گازی
thin layer chromatography کروماتوگرافی لایه نازک
protective layer لایه یا روکش محافظ
social stratification لایه بندی اجتماعی
thropholyt لایه خوراک کاه
protective coat لایه یا قشر محافظ
impermeable layer لایه غیرقابل نفوذ
aphotic zone لایه تاریک اقیانوس
aphotic stratum لایه تاریک اقیانوس
epipelagic زیر لایه زبرین
barrier layer cell سلول لایه سدی
surface boundary layer لایه مرزی سطح
throphogen لایه خوراک ساز
deposition سطح با یک لایه نازک
depositions سطح با یک لایه نازک
purlin لایه یا تیرک اتصال
heeltap لایه پاشنه کفش
cushioning لایه گذاشتن چنبره
mesocline لایه فوقانی مزوسفر
fascia لایه پوششی فیبری
cushions لایه گذاشتن چنبره
steady flow جریان لایه وار
double decker هرچیزیکه دو لایه دارد
stabilized layer لایه تثبیت شده
cushioned لایه گذاشتن چنبره
cushion لایه گذاشتن چنبره
magnetic barrier layer لایه سدکننده مغناطیسی
dermatome لایه پوست ساز
magnetic film لایه فیلم مغناطیسی
medial layer لایه میانی [پزشکی]
flat coat [painting] لایه صاف رنگ
multi layer weld جوشکاری چند لایه
troposphere لایه تروپوسفر هوا
barrier layer detector اشکارساز لایه سدی
binder course لایه یا قشر لعاب
outer shell electron الکترون لایه بیرونی
bed rock ledge لایه سنگی کف بستر
coating پوششی از یک لایه رنگ یا گچ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com