English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
end spell خاتمه کلمات رمز
Other Matches
speech بررسی کلمات صحبت به طوری که کامپیوتر کلمات و دستورات را تشخیص دهد
semantics 1-بخشی از زبان که مربوط به معنای کلمات بخشهای کلمات یا ترکیبات آنهاست . 2-
speeches بررسی کلمات صحبت به طوری که کامپیوتر کلمات و دستورات را تشخیص دهد
slice ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
slices ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
spellchecker لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود
spelling checker لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود
burn out تمام شدن سوخت به طور غیرمنتظره خاتمه سوزش زمان خاتمه سوزش سوختن
ends خاتمه دادن خاتمه یافتن
end خاتمه دادن خاتمه یافتن
ended خاتمه دادن خاتمه یافتن
dictionary 1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
dictionaries 1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
prorogation خاتمه
sequel خاتمه
last a خاتمه
closures خاتمه
ends خاتمه
ended خاتمه
expiry خاتمه
end خاتمه
termination خاتمه
closure خاتمه
sequels خاتمه
abrogation خاتمه
dismissal خاتمه
lay-off خاتمه
letter of dismissal خاتمه
notice to quit خاتمه
withdrawal خاتمه
notice of cancellation خاتمه
notice of determination خاتمه
notice of termination خاتمه
quit خاتمه
end all خاتمه
ending خاتمه
quitting خاتمه
endings خاتمه
to knit up خاتمه دادن
ended خاتمه فرجام
terminate خاتمه یافتن
ends خاتمه یافتن
ends خاتمه فرجام
to put an end to خاتمه دادن
wrap up خاتمه یافتن
ended خاتمه یافتن
endings خاتمه پیام
terminates خاتمه یافتن
expirations خاتمه بازدم
expiration خاتمه بازدم
ending خاتمه پیام
closing خاتمه عملیات
cessation خاتمه دادن
terminative خاتمه دهنده
terminated خاتمه یافتن
to break off خاتمه دادن
to bring to an end خاتمه دادن
end خاتمه فرجام
end خاتمه یافتن
aborts خاتمه غیرعادی
abort خاتمه غیرعادی
call off خاتمه دادن
end mark نشان خاتمه
aborting خاتمه غیرعادی
aborted خاتمه غیرعادی
general discharge خاتمه خدمت
rise خاتمه یافتن
rises خاتمه یافتن
due out خاتمه یافته
lay off بخدمت خاتمه دادن
abend خاتمه غیر عادی
end spell خاتمه هر کلمه رمز
end of transmission block خاتمه ارسال بلاک
complete خاتمه دادن به یک کار
completed خاتمه دادن به یک کار
completes خاتمه دادن به یک کار
muster out بخدمت خاتمه دادن
abnormal end خاتمه غیر عادی
completing خاتمه دادن به یک کار
denunciations اعلان الغاء یا خاتمه
denunciation اعلان الغاء یا خاتمه
termination خاتمه دادن یا توقف
walking ticket ورقه خاتمه خدمت
walking papers ورقه خاتمه خدمت
terminated خاتمه دادن منتهی
terminates خاتمه دادن منتهی
post hostilities بعد از خاتمه درگیریها
post hostilities بعداز خاتمه مخاصمات
layoff خاتمه دادن به خدمت
terminate خاتمه دادن منتهی
to fight out باجنگ خاتمه دادن
layoffs خاتمه دادن به خدمت
pt down بزوربچیزی خاتمه دادن
spate سیل کلمات
logion کلمات قصار
code words کلمات رمزی
shan't مخفف کلمات not shall
code word کلمات رمزی
contents کلمات یک نامه
apothegm کلمات قصار
control words کلمات کنترلی
play on words <idiom> بازی با کلمات
verbalist منقد کلمات
word of mouth کلمات مصطلح
VIPs مخفف کلمات
VIP مخفف کلمات
i ran the words through ان کلمات را خط زدم
word salad سالاد کلمات
addressing و کلمات افست
the f. words کلمات زیرین
terminology کلمات فنی
declension صرف کلمات
terminologies کلمات فنی
end تمام کردن خاتمه دادن
ends تمام کردن خاتمه دادن
ended تمام کردن خاتمه دادن
to get done with خاتمه دادن تمام کردن
disaffiliate به همکاری یا شراکت خاتمه دادن
complete خاتمه یافته یا کامل شده
terminates محدود کردن خاتمه یافتن
post flight بعد از خاتمه پرواز هواپیما
to draw to a close به پایان یا خاتمه نزدیک شدن
terminate محدود کردن خاتمه یافتن
completing خاتمه یافته یا کامل شده
completed خاتمه یافته یا کامل شده
to come to an end خاتمه یافتن تمام شدن
completes خاتمه یافته یا کامل شده
terminated محدود کردن خاتمه یافتن
to wind up خاتمه دادن بپایان رساندن
aphorize کلمات قصار گفتن
she'd مخفف کلمات had sheوwould she
crossword puzzle جدول کلمات متقاطع
euphony خوش اهنگی کلمات
delete بریدن کلمات یک متن
deleted بریدن کلمات یک متن
malapropism سوء استعمال کلمات
aphorism پند کلمات قصار
anastrophe تعویض کلمات یک عبارت
opposites test ازمون کلمات متضاد
permutation table جدول کلمات رمز
phonetic alphabet کلمات قراردادی مخابراتی
phonics تلفظ وهجاهای کلمات
in so many words با عین این کلمات
deleting بریدن کلمات یک متن
deletes بریدن کلمات یک متن
aphorisms پند کلمات قصار
charade جدول کلمات متقاطع
reserved words کلمات ذخیره شده
jiving کلمات بیهوده واحمقانه
padding کلمات یارکوردهای ساختگی
wordage کلمات واژه بندی
word square جدول کلمات متقاطع
voder یک ترکیب کننده کلمات
Acrimonious words کلمات تلخ و نیشدار
jive کلمات بیهوده واحمقانه
jived کلمات بیهوده واحمقانه
jives کلمات بیهوده واحمقانه
prowords کلمات جلوی جملات
logging عمل خاتمه دادن عملیات در یک سیستم
end خاتمه دادن یا متوقف کردن چیزی
ends خاتمه دادن یا متوقف کردن چیزی
ended خاتمه دادن یا متوقف کردن چیزی
static چاپ وضعیت سیستم پس از خاتمه فرآیند
abended خاتمه یافته بطور غیر عادی
contract termination فسخ یا خاتمه تمام یا قسمتی از قرارداد
worded تعداد کلمات در فایل یا متن
word تعداد کلمات در فایل یا متن
gulping گروهی از کلمات معمولا دو بایت
SOS مخفف کلمات ship our save
acephalo که با کلمات دیگر ترکیب میشود
gulp گروهی از کلمات معمولا دو بایت
headings کلمات ابتدای هر صفحه متن
heading کلمات ابتدای هر صفحه متن
gulped گروهی از کلمات معمولا دو بایت
header کلمات در بالای صفحه متن
headers کلمات در بالای صفحه متن
talk down to someone <idiom> از کلمات ساده استفاده کردن
anastrophe قلب عبارت کلمات مقلوب
semantics معنای کلمات یا نشانها در برنامه ها
awol مخفف کلمات leave absentwithout
lip read کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
helminth کلمات پیشوندیست بمعنی کرم
helmintho کلمات پیشوندیست بمعنی کرم
lip-read کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
lip-reads کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
sweet words (voice,sleep کلمات ( صدا خواب )شیرین
posies کلمات حک شده بر انگشتری دسته گل
posy کلمات حک شده بر انگشتری دسته گل
oxymoron استعمال کلمات مرکب ضدونقیض
oxymoron استعمال کلمات مرکب متضاد
syllabary فهرست سیلاب یا هجاهای کلمات
navigation چند رسانهای با کلمات کلیدی
wpm تعداد کلمات دردقیقه inute
gulps گروهی از کلمات معمولا دو بایت
epigrammatic وابسته به لطیفه و کلمات قصار
adjourns بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
adjourn بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
adjourned بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
adjourning بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
presentation layer کدها و تقاضاهای شروع و خاتمه اتصال توافق می :ند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com