English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
exosphere خارجی ترین لایه اتمسفر
thermosphere خارجی ترین لایه اتمسفر
Other Matches
photosphere لایه خارجی اتمسفر خورشیدکه بسیار داغ و درخشنده میباشد
troposphere پایین ترین بخش اتمسفر
reversing layer لایه نازکی در قسمت پایینی اتمسفر خورشید
physical پایین ترین لایه استاندارد شبکه ISO/OSI
ends با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
end با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ended با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
nethermost پایین ترین زیر ترین
positive externalities صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
services توابعی که در یک لایه DSI برای استفاده در لایه بالاتر به کار می روند
blanket course لایه ضد میک لایه در برابر کشش موئی روکش پادرس
underlays در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
collapse pressure حگاکثر فشار وارد به یک لایه تا ان لایه ریزش نکند
underlay در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
carried با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
media زیر لایه در لایه اتصال داده از مدل شبکه OSI که دستیابی به رسانه ارسال را ممکن می سازد
cloud chamber effect اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی
die قطعه نازک مستطیلی از یک قرص نیمه هادی سیلیکان که به هنگام ساخت مدارهای مجتمع بریده شده یا لایه لایه می گردد
blanket course لایه محافظ در مقابل رس لایه پادرس
exterior angle زاویهء خارجی کثیرالاضلاع زوایای خارجی حاصله ازتقاطع یک خط بادوخط موازی
external symbol dictionary فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
impurity جزء تشکیل دهنده خارجی ناخالصی ماده خارجی
combat resolution تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
court rug فرش تالاری یا درباری [این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
outwork استحکامات خارجی دژ سنگرهای خارجی
foreign exchange پول خارجی ارز خارجی
delamination لایه لایه شدن
delamination لایه لایه کردن
delaminate لایه لایه شدن
argillite خاک رس لایه لایه
delamination لایه لایه شدگی
lamination لایه لایه سازی
interlayer لایه بین دو لایه
atmospheres اتمسفر
standard atmosphere اتمسفر
aerosphere اتمسفر
atmosphere اتمسفر
furnace atmosphere اتمسفر کوره
free atmosphere اتمسفر ازاد
vent مجرایی به اتمسفر
vented مجرایی به اتمسفر
vents مجرایی به اتمسفر
isothermal atmosphere اتمسفر همدما
venting مجرایی به اتمسفر
standard atmosphere اتمسفر استاندارد
The pressure of the atmosphere فشار جو ؟( اتمسفر )
atmospheres اتمسفر استاندارد جو
atmosphere اتمسفر استاندارد جو
controlled atmosphere اتمسفر کنترل شده
wilson پرش از لبه خارجی یک اسکیت و چرخش کامل در هوا وبازگشت روی لبه خارجی اسکیت دیگر
external diseconomies عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
chemosphere ناحیهای در قسمتهای فوقانی اتمسفر
international standard atmosphere اتمسفر استاندارد بین المللی
aurora پدیده تابناکی در لایههای فوقانی اتمسفر
inversion ناحیهای در اتمسفر که در ان میزان افت منفی میباشد
inversions ناحیهای در اتمسفر که در ان میزان افت منفی میباشد
exchanged stabilization fund مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
banged صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
banging صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
bangs صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
bang صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
ozonosphere لایهای از بخشهای فوقانی اتمسفر در ارتفا تقریبی 02 تا03 کیلومتر
virtual gravity شتابی که از طرف زمین برهر ذره از اتمسفر اثر میکند
airspace حجم اتمسفر محدود بین سطح ارتفاع معین و زمین
boost pressure فشار گاز بالاتراز اتمسفر که از سوپرشارژ کردن موتورناشی میشود
cassion discase تغییرات عصبی ناشی ازکاهش فشار محیط در ارتفاع بالاتر از یک یا دو اتمسفر
carburizing گرم کردن قطعات فولادی ماشین شده در اتمسفر قوی از گازهای هیدروکربن
homosphere قسمتی از اتمسفر که در ان تغییری در ترکیب و ساخت گازهای تشکیل دهنده مشاهده نمیشود
gas plasma display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas discharge display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
heterosphere قسمتی از اتمسفر که در ان ساختار و وزن مولکولی متوسط گازهای تشکیل دهنده مختلف است
re entry vehicle نوعی رسانگرهای فضایی که برای ورود به اتمسفر زمین در بخش پایانی مسیر خودطراحی شده اند
satelloid ماهوارهای که مدار گردش ان داخل اتمسفر سیارهای بوده و بنابراین احتیاج به تراست پیوسته یا متناوب دارد
backmost پس ترین
chapman region منطقه فرضی در لایههای فوقانی اتمسفر که توزیع دانسیته الکترونها در ان باتغییرات ارتفاع قابل پیش بینی است
best عظیم ترین
lattermost عقب ترین
middlemost میان ترین
lowermost پایین ترین
meritorious شایسته ترین
least significant کم اهمیت ترین
leftmost سمت چپ ترین
lower most پایین ترین
undermost پایین ترین
most significant پراهمیت ترین
foremost پیش ترین
more like;most like شبیه ترین
rightmost راست ترین
midmost میان ترین
proto مهم ترین
nethermost پست ترین
eldest مسن ترین
lowest پایین ترین
lattermost پست ترین
aftmost عقب ترین
hindmost عقب ترین
westernmost غربی ترین
furthest پیشرفته ترین
bottommost پایین ترین
downmost پایین ترین
drier : خشک ترین
first and foremost <adv.> پیش ترین
most important <adj.> مهم ترین
undermost زیر ترین
topmost اعلی ترین
backmost عقب ترین
driest خشک ترین
rearmost عقب ترین
arrant بدنام ترین
full-back عقب ترین بازی کن
ticked سخت ترین مرحله
least significant digit کم اهمیت ترین رقم
least significant bit کم اهمیت ترین بیت
royal road اسان ترین راه
full-backs عقب ترین بازی کن
lsb کم اهمیت ترین بیت
innermost داخلی ترین دراعماق
tick سخت ترین مرحله
best شایسته ترین پیشترین
eastermost شرقی ترین نقطه
most significant bit با اهمیت ترین بیت
top flight اعلی ترین مرتبه
most significant bit با ارزش ترین بیت
aftermost عقب ترین واپسین
neap tide پائین ترین جزر و مد
tenth rate پایین ترین درجه
neap خفیف ترین جزر و مد
tenth rate از پایین ترین جنس
bottom price پائین ترین قیمت
easternmost شرقی ترین نقطه
heartstring عمیق ترین احساسات دل
next نزدیک ترین پس ازان
most significant digit با اهمیت ترین رقم
most significant digit با ارزش ترین رقم
ticks سخت ترین مرحله
culminant درمرتفع ترین موضع کامل
lasts پایین ترین درجه یا مقام
primitive data type ساده ترین شکل داده
admirals عالی ترین افسرنیروی دریایی
admiral عالی ترین افسرنیروی دریایی
curtail step پایین ترین پله پلگان
lower high water پایین ترین پیشرفت اب دریا
upmost عالی ترین بالاترین درجه
combat resolution پایین ترین رده رزمی
fullback جای عقب ترین بازی کن
last پایین ترین درجه یا مقام
lasted پایین ترین درجه یا مقام
Put your warmest clothes on . گرم ترین لباسهایت را تن کرد
curtal step پایین ترین پله پلگان
main battle tank قوی ترین تانک رزمی
sternmost عقب ترین قسمت کشتی
least developed countries پائین ترین کشورهای در حال توسعه
smallest common multiple کوچک ترین مضرب مشترک [ریاضی]
heart strings عمیق ترین احساسات دل رشته هایاریسمانهای دل
This is the easisrt way. این آسان ترین راه است
lowest common multiple کوچک ترین مضرب مشترک [ریاضی]
last but not least <idiom> آخرین موقعیت وپر اهمیت ترین
least common multiple کوچک ترین مضرب مشترک [ریاضی]
supremum کوچک ترین کران بالا [ریاضی]
belly کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
lowest common multiple [LCM] کوچک ترین مضرب مشترک [ک.م.م] [ریاضی]
least common multiple کوچک ترین مضرب مشترک [ک.م.م] [ریاضی]
lower low water پایین ترین پست رفت اب دریا
skirting armor ضخیم ترین قسمت زره تانک
master tooth پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
bellies کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
master pick پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
least upper bound [lub, LUB] کوچک ترین کران بالا [ریاضی]
subcutis عمیق ترین قسمت زیر پوست
bottoms با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
bottom با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
next of kin نزدیک ترین خویشاوندان منسوب بلافصل
best seller پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
endodermis داخلی ترین بافت پوسته ریشه وساقه
msb با اهمیت ترین بیت Bit Significant ost
knight bachelor پایین ترین مرتبه سلحشوری قدیم انگلیس
msd با اهمیت ترین رقم Digit Significant ost
aftermost نزدیکترین دگل عقب کشتی پست ترین
best-seller پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
rock-bottom کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
highest common factor [HCF] بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک [ریاضی]
greatest common factor [GCF] بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک [ریاضی]
greatest common divisor بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک [ریاضی]
rock bottom کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
water collecting sump پایین ترین نقطه در یک سیستم که در ان اب جمع میشود
This is the oldest Persian script in existence. این قدیمی ترین خط فارسی موجود است
white wool [مرغوب ترین نوع پشم از لحاظ رنگ]
best-sellers پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
greatest common divisor [gcd] بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک [ریاضی]
dynamically ن ترین مسیر داده از بین تغییرات در زمان اتصال
The box office star of 1980. پول ساز ترین هنر پیشه سال 1980
dynamic ن ترین مسیر داده از بین تغییرات در زمان اتصال
Milco میلکو [مرغوب ترین فرش رومانی با چله پنبه ای]
intima درونی ترین غشاء پوششی رگها و سایررباطهای بدن
ahmad اسم حضرت رسول اکرم -ستوده تر- برگزیده ترین
mastered مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com