Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
corporeity
خاصیت جسمی یامادی
Other Matches
radio activity
خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون دهد
radioactivity
خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون میدهد
outwardness
کیفیت فاهر دلبستگی بچیزهای خارجی یامادی
pneumaticity
خاصیت بادی یا هوایی خاصیت چیزی که با هوای فشرده کار میکند
actinism
خاصیت نیروی تشعشعی مخصوصا در نواحی مرئی وغیرمرئی ماوراء بنفش که خاصیت شیمیایی پیدا میکند
bodily pain
جسمی
substantial
جسمی
somatic
جسمی
corporals
جسمی
corporal
جسمی
carnal
جسمی
corporeal
جسمی
physical psychological
جسمی- روانی
so matic
طبیعی جسمی
superphysical
ابر جسمی
physically handicapped
معلول جسمی
material
کلی جسمی
materials
کلی جسمی
sound absorption
خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
whaleback
هر جسمی شبیه پشت بالن
transubstantiation
تبدیل جسمی بجسم دیگر
the colouring p of a substance
ماده رنگ دهنده جسمی
embolic
مربوط به انسداد رگ بوسیله جسمی
somatotypic
نوع جسم ساختمان جسمی
somatotype
نوع جسم ساختمان جسمی
heredity
رسیدن خصوصیات جسمی وروحی بارث
electrolysis
تجزیه جسمی بوسیله جریان برق
gyrostat
التی که جنبش وضعی جسمی رانشان میدهد
dispersoid
پخش کامل ذرات جسمی درجسم دیگر
hemihydrate
هیدرات جسمی که دارای نیم ملکول اب است
declination
فاصله زاویهای تا جسمی روی کره سماوی
allotrope
جسمی که مستعدتبدیل بچند صورت یا ماده باشد
catalysis
اثر مجاورت جسمی دریک فعل وانفعال شیمیایی
penance
تحمل عذاب جسمی برای بخشوده شدن گناه
emulsioned
تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
emulsion
تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
emulsioning
تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
tag
جسمی براق در انتهای قلاب برای جلب ماهی
tags
جسمی براق در انتهای قلاب برای جلب ماهی
emulsions
تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
luminescence
پدیده نورافشانی جسمی پس ازقرار گرفتن درمعرض تابش اشعه
metamer
جسمی که در ترکیب و سنگینی با جسم دیگر برابرولی درخواص شیمیایی است
antimatter
جسمی که حاوی مادهء ضد خود نیز باشد مثل ضدالکترون بجای الکترون
variable incidence
جسمی که بصورت لولایی نصب شده بطوریکه زاویه برخورد ان تغییر میکند
jet propulsion
جهش و کشش جسمی بطرف جلو در اثر خروج مایع جهندهای در جهت عقب
acetolysis
تجزیهء جسمی در اثراضافه شدن جوهر سرکه حالت استیله و هیدرولیز پیداکردن در ان واحد
variable pitch
جسمی که بصورت لولایی به ملخ نصب شده که در ان زاویه برخورد گام نامیده میشود
polymers
جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
polymer
جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
bow wave
موج ضربهای در سرعتهای مافوق صوت که جلوتر از لبه حمله جسمی که فاقد لبههای تیز میباشد بوجود می اید
propertyless
بی خاصیت
quale
خاصیت
reflectiveness
خاصیت
neer do well or well
بی خاصیت
inefficacious
بی خاصیت
navigates
خاصیت
the five predicables
خاصیت
virtue
خاصیت
virtues
خاصیت
affection
خاصیت
navigate
خاصیت
navigated
خاصیت
property
خاصیت
navigating
خاصیت
recursivity
خاصیت بازگشت
elasticity
خاصیت فنری
buoyancy
خاصیت شناوری
fattiness
خاصیت چربی
extensive property
خاصیت مقداری
pitchiness
خاصیت زفتی
magnetism
خاصیت مغناطیسی
powderiness
خاصیت گردی
functioned
خاصیت وجودی
ductility
خاصیت کش امدن
functions
خاصیت وجودی
ductility
خاصیت انگمی
function
خاصیت وجودی
silkiness
خاصیت ابریشمی
quantification
تعیین خاصیت
flakiness
خاصیت فلسی
mealiness
خاصیت اردی
mealness
خاصیت اردی
mechanicalness
خاصیت مکانیکی
milkiness
خاصیت شیری
non skid quality
خاصیت ضد لغزش
nutritiousness
خاصیت غذائی
nutritiveness
خاصیت غذایی
gumminess
خاصیت صمغی
glassiness
خاصیت شیشهای
gauziness
خاصیت گارسی
paramorphism
خاصیت دگردیسی
fungosity
خاصیت قارچی
fluffiness
خاصیت کرکی
sponginess
خاصیت اسفنجی
carnosity
خاصیت گوشتی
anti knock property
خاصیت ضدضربه
nature
نوع خاصیت
impoverishing
بی خاصیت کردن
unmake
از خاصیت انداختن
alkalescence
خاصیت قلیایی
vitreosity
خاصیت شیشهای
deactivate
بی خاصیت کردن
natures
نوع خاصیت
woodiness
خاصیت چوبی
deactivating
بی خاصیت کردن
deactivated
بی خاصیت کردن
absorption property
خاصیت جذب
deactivates
بی خاصیت کردن
impoverishes
بی خاصیت کردن
adhesive property
خاصیت چسبندگی
steeliness
خاصیت فولادی
chemism
خاصیت شیمیایی
chalkiness
خاصیت تباشیری
causality
خاصیت سببی
the virtue of drugs
خاصیت داروها
impoverish
بی خاصیت کردن
abnormality
خاصیت غیرطبیعی
abnormalities
خاصیت غیرطبیعی
astingency
خاصیت قبض
impoverished
بی خاصیت کردن
low test
دارای خاصیت فراری
malleability
خاصیت چکش خواری
neer do well or well
ادم بی وجود یا بی خاصیت
flexibility
خاصیت خمش پذیری
commutative rule
خاصیت جابجایی
[ریاضی]
springiness
خاصیت فنری ارتجاع
commutative law
خاصیت جابجایی
[ریاضی]
sliminess
خاصیت گلی یا لجنی
sexed
دارای خاصیت جنسی
tonus
خاصیت انقباض عضله
pulpiness
خاصیت خمیری یاگوشتی
curative
دارای خاصیت درمانی
prevenience
خاصیت جلوگیری کننده
plasticity
خاصیت شکل افرینی
antidotal
دارای خاصیت پادزهری
commutative property
خاصیت جابجایی
[ریاضی]
soak up
<idiom>
خاصیت جنب کردنداشتن
osmosis
خاصیت نفوذ وحلول
heat treating property
خاصیت عملیات حرارتی
alkaline
دارای خاصیت قلیایی
geomagnetic
خاصیت مغناطیسی زمین
diastatic
دارای خاصیت جوهربزاق
gamic
دارای خاصیت جنسی
acid base behavior
خاصیت اسیدی- بازی
diathermacy
خاصیت هدایت گرما
ductility
خاصیت فتیله شدن
ductility
خاصیت لوله شدن
elater
خاصیت انبساط و گسترش
erotization
خاصیت شهوانی یافتن
acid base catalysis
خاصیت اسیدی- بازی
agglomerative
دارای خاصیت تراکم
alkalescent
دارای خاصیت قلیایی
isogametic
دارای خاصیت هم گامیتی
inductionless
بدون خاصیت القائی
isogamous
دارای خاصیت هم گامیتی
capillarity
خاصیت موئی مویسانی
vitality
قدرت یا خاصیت حیاتی
impenetrableness
خاصیت عدم تداخل
illusion of space
القاء خاصیت فضایی
asexual
فاقد خاصیت جنسی
corkiness
خاصیت چوب پنبهای
isomer
جسمی که ترکیب ان با ترکیب جسم دیگریکی است
isomerous
جسمی که ترکیب ان با ترکیب جسم دیگریکی است
demagnetize
خاصیت مغناطیسی را از بین بردن
quale
شیی دارای خاصیت هوشیاری
actescence
نمایش شیر خاصیت شیری
active material
موادی که خاصیت تجزیه دارند
sourness is the p of vinegar
ترشی خاصیت سرکه است
de energize
از بین بردن خاصیت مغناطیسی
amphoteric
دارای خاصیت اسید و قلیا
male sterile
گامتهای عقیم وبی خاصیت نر
indiscerptibility
خاصیت چیزی که در اثرتجزیه فنانپذیرد
paramorphous
دارای خاصیت تغییر یابی
nervous nellie
ادم محافظه کار و بی خاصیت
acoustic vases
[ظروف سفالین با خاصیت آکوستیک]
absorbent
دارای خاصیت جذب درکش
adhesion of fibers
خاصیت چسبندگی الیاف به یکدیگر
absorbant
دارای خاصیت جذب درکش
paramorphic
دارای خاصیت تغییر یابی
absorbency
خاصیت درکشی یا دراشامی جذب
distributive law
خاصیت توزیع پذیری
[ریاضی]
distributive rule
خاصیت توزیع پذیری
[ریاضی]
ethereality
خاصیت اتری یا اثیری روحانیت
distributive law
خاصیت پخش پذیری
[ریاضی]
persalt
نمک دارای خاصیت اسیدی
basicity
خاصیت بازی وقلیایی حالت بنیانی
capillarity
خاصیت بالا رفتن اب درسوراخهای موئی
hot forming property
خاصیت تغییر شکل پذیری گرم
acids
سرکه مانند دارای خاصیت اسید
despiritualize
فاقد خاصیت یا جنبه روحانی کردن
balmy
دارای خاصیت مرهم خنک کننده
electromagnetism
خاصیت مغناطیسی حاصل ازجریانهای الکتریکی
objectify
خاصیت و ماهیت چیزی رامعین کردن
balmier
دارای خاصیت مرهم خنک کننده
balmiest
دارای خاصیت مرهم خنک کننده
acid
سرکه مانند دارای خاصیت اسید
vitrescence
امادگی برای تبدیل به شیشه خاصیت شیشهای
iceland spar
کلسیت شفاف دارای خاصیت انکسار مضاعف
incendivity
خاصیت اتش زنی که در جرقه الکتریکی هست
vitrescent
اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com