Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
car breakdown
خرابی اتومبیل
Other Matches
posts
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
posted
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post-
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
slingshots
مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshot
مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
stock-cars
اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
hot rod
اتومبیل شکاری وسریع السیر اتومبیل مسابقهای
stock-car
اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
stock car
اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
windscreen
پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
automobile
اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
windscreens
پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
automobiles
اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
malfunctioned
خرابی
malfunction
خرابی
malfunctions
خرابی
devastation
خرابی
ruining
خرابی
ruins
خرابی
havoc
خرابی
failures
خرابی
failure
خرابی
wreckage
خرابی
wrecking
خرابی
ruin
خرابی
demolitions
خرابی
demolition
خرابی
destruction
خرابی
ruination
خرابی
eversion
خرابی
disrepair
خرابی
rottenness
خرابی
breakdowns
خرابی
dilapidation
خرابی
breakdown
خرابی
faults
خرابی
faulted
خرابی
fault
خرابی
wreck
خرابی
smash
خرابی
godsend
خرابی
wrecks
خرابی
desolation
خرابی
smashes
خرابی
decays
خرابی تنزل
decay
خرابی تنزل
wrack
خرابی بدبختی
decaying
خرابی تنزل
page fault
خرابی صفحه
insulation fault
خرابی نارسانا
crashing
شکستگی خرابی
decayed
خرابی تنزل
collapse mechanism
مکانیزم خرابی
crashed
شکستگی خرابی
crash
شکستگی خرابی
to do execution
خرابی وارداوردن
catastrophic failure
خرابی فجیع
failure rate
میزان خرابی
failure rate
نرخ خرابی
failure free
بدون خرابی
fail softly
با خرابی تدریجی
fail softly
با خرابی ملایم
fail soft
با خرابی تدریجی
fail soft
با خرابی ملایم
equipment failure
خرابی تجهیزاتی
transient failure
خرابی گذرا
disk crash
خرابی دیسک
crashes
شکستگی خرابی
fail-safe
با خرابی امن
fail safe
با خرابی امن
the mischief of it is that'
خرابی ان اینست که
error description
توضیح خرابی
power failure
خرابی برق
description of error
توضیح خرابی
power failures
خرابی برق
crashingly
شکستگی خرابی
fault description
توضیح خرابی
defect description
توضیح خرابی
drinking was his ruin
باعث خرابی اوشد
failure safety
ایمنی در برابر خرابی
ravaging
خرابی وارد اوردن
non destructive test
ازمایش بدون خرابی
ravages
خرابی وارد اوردن
failure logcing
ثبت وقوع خرابی
reliability
ایمنی در برابر خرابی
ravage
خرابی وارد اوردن
ravaged
خرابی وارد اوردن
failure prediction
پیش بینی خرابی
cleaned
بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
cleanest
بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
cleans
بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
wrackful
خراب کننده مسبب خرابی
mean time between failures
زمان میانگین بین دو خرابی
clean
بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
terminals
خرابی که قابل تعمیر نیست
machined
خطای ناشی از خرابی قطعه
terminal
خرابی که قابل تعمیر نیست
machine
خطای ناشی از خرابی قطعه
machines
خطای ناشی از خرابی قطعه
autos
تا از خرابی در صورت قط ع برق جلوگیری شود
auto
تا از خرابی در صورت قط ع برق جلوگیری شود
failure
خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
standby
که در صورت خرابی آماده استفاده است
machine
خطای ناشی خرابی سخت افزار
maintainability
ویژگی مربوط به جداسازی وتعمیر یک خرابی
failures
خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
bomb
خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
bombed
خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
cable
ابزار بررسی قط عی یا خرابی در سیم کشی
bombed out
خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
it spells ruin to the workmen
متضمن خانه خرابی کارگران است
bombs
خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
degradation
کمبود توانایی پردازش به علت خرابی
bent
اسم رمز برای خرابی وسایل
machined
خطای ناشی خرابی سخت افزار
cabled
ابزار بررسی قط عی یا خرابی در سیم کشی
destruct
خرابی عمدی موشک قبل ازپرتاب ان
corrective maintenance
جداسازی وتصحیح خرابی ها پس ازوقوع انها
machines
خطای ناشی خرابی سخت افزار
detritus
چیزی که در نتیجه خرابی بدست اید
standbys
که در صورت خرابی آماده استفاده است
on line fault tolerant system
سیستم تحمل خرابی درون خطی
mtbf
زمان میانگین بین دو خرابی Failures Between eanTime
cacogenics
رشتهای از علم درباره فسادو خرابی نژاد
structural damage
خسارت ناشی از خرابی یاترک خوردگی ساختمان
fails
سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
failed
سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
fail
سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
shut off mechanism
وسیلهای که در صورت بروز خرابی فرایند را متوقف میکند
it tends to ruin him
وسائل خانه خرابی یاهلاکت اورافراهم میکند منجرمیشودبهلاکت او
glitch
خرابی تصادفی یا موقتی در سخت افزار گیر در برنامه
standby
قطعه پشتبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
contingency plan
برنامه دوم که در صورت خرابی اولی انجام خواهد شد
maintainability
توانایی ترمیم سریع و کارا در صورت بروز خرابی
maintenance
مراقب مرتب از سیستم برای جلوگیری از رویداد خرابی
redundancy
تامین قط عات اضافی در سیستم در صورت بروز خرابی
glitches
خرابی تصادفی یا موقتی در سخت افزار گیر در برنامه
standbys
قطعه پشتبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
MTF
متوسط زمانی که یک وسیله تا پیش از خرابی کار میکند
redundancies
تامین قط عات اضافی در سیستم در صورت بروز خرابی
rerun
محلی دربرنامه که اجرا ازآنجا شروع میشود پس از توقف یا خرابی
meaner
مدت زمان متوسط ی که یک قطعه بین دو خرابی کار میکند
meanest
مدت زمان متوسط ی که یک قطعه بین دو خرابی کار میکند
hits
دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
serviced
توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن
service
توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن
mean
مدت زمان متوسط ی که یک قطعه بین دو خرابی کار میکند
hitting
دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
odd
روش بررسی صحت و عدم خرابی داده دودویی ارسالی
hit
دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
odder
روش بررسی صحت و عدم خرابی داده دودویی ارسالی
oddest
روش بررسی صحت و عدم خرابی داده دودویی ارسالی
powers
منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
powering
منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
power
منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
powered
منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
throw the baby out with the bathwater
<idiom>
(تروخشک باهم میسوزد)کل چیزی رادور ریختن به خاطر خرابی یک قسمت آن
graceful degradation
اجازه دادن به بخشهایی از سیستم برای کار کردن پس از خرابی یک بخش
jacks
جک اتومبیل
horseless carriage
اتومبیل
hobby car
اتومبیل دو در
automobiles
اتومبیل
automobile
اتومبیل
jack
جک اتومبیل
cars
اتومبیل
motor coach jack
جک اتومبیل
pony car
اتومبیل دو در
car jack
جک اتومبیل
autocar
اتومبیل
car
اتومبیل
speedway
اتومبیل رو
sqark plug
در اتومبیل
fall back
دستورات و توابع دادههای موقت مخصوص که در صورت خطا یا خرابی استفاده میشود
bombed
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
redundancy
اتصالات اضافی بین نقاط که امکان ادامه عملیات در حین خرابی میدهد
bombs
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
surged
افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
bombed out
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
surge
افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
bomb
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
surges
افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
redundancies
اتصالات اضافی بین نقاط که امکان ادامه عملیات در حین خرابی میدهد
fail safe system
سیستمی که برای جلوگیری ازخرابی طراحی شده است سیستم با خرابی ملایم
drivers
اتومبیل ران
touring car
اتومبیل 4 یا 5 یا 6 نفره
automotive wrench
اچار اتومبیل
motorcar industry
صنعت اتومبیل
passanger car
اتومبیل شخصی
automotive industry
صنعت اتومبیل
formula car
اتومبیل مسابقه
flivver
اتومبیل ارزان
driver
اتومبیل ران
automotive
صنعت اتومبیل
door lamp
لامپ در اتومبیل
top boot
کروک اتومبیل
radiator
رادیاتور اتومبیل
car owner
مالک اتومبیل
berm
داشبورد اتومبیل
garageman
تعمیرکار اتومبیل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com