Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English
Persian
presbyteries
داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
presbytery
داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
Other Matches
officiant
کشیش شاغل و مسئول مجلس روحانی
priestly
در خور کشیش یا کاهن مانند کشیش یا کاهن وابسته به کشیش یا کاهن
evengelist
کشیش
clerics
کشیش
cleric
کشیش
herdsman
کشیش
druid
کشیش
clergyman
کشیش
clergymen
کشیش
druids
کشیش
predicant
کشیش
herdsmen
کشیش
padre
کشیش
abbe
کشیش
churchmen
کشیش
presbyterate
کشیش
hieratic
کشیش
ecclesiastics
کشیش
provost
کشیش
churchman
کشیش
padres
کشیش
ecclesiastic
کشیش
provosts
کشیش
priests
کشیش
priest
کشیش
priestliness
کشیش مابی
priestcraft
کشیش بازی
hedge priest
کشیش روستا
priestlike
کشیش وار
vicars
کشیش بخش
acolyte
دستیار کشیش
presbyterial
وابسته به کشیش ها
holy joe
کشیش دهکده
parsons
کشیش بخش
vicar
کشیش بخش
lama
کشیش بودایی
parson
کشیش بخش
lamas
کشیش بودایی
lay brother
نیمچه کشیش
high priest
کشیش اعظم
rectors
کشیش بخش
clerkly
وابسته به کشیش
presbytery
خانه کشیش
presbyteries
خانه کشیش
archpriest
کشیش بزرگ
residentiary
کشیش مقیم
shaveling
سرتراشیده کشیش
officiant
کشیش سرپرست
acolytes
دستیار کشیش
priesthood
کشیش بودن
sacerdotalism
کشیش مابی
Reverend
جناب کشیش
rector
کشیش بخش
priesthood
مقام کشیش
primate
کشیش ارشد
right reverend
جناب کشیش
sacerdocy
کشیش منشی
ministers
وزیر مختار کشیش .
divining
کشیش استنباط کردن
chancels
جای مخصوص کشیش
divines
کشیش استنباط کردن
divined
کشیش استنباط کردن
minister
وزیر مختار کشیش .
parsonages
قلمرو کشیش بخش
cassock
خرقه پوش کشیش
cassocks
خرقه پوش کشیش
chancel
جای مخصوص کشیش
rectory
خانه کشیش بخش
curates
معاون کشیش بخش
curate
معاون کشیش بخش
divine
کشیش استنباط کردن
rectories
خانه کشیش بخش
kirkman
عضوکلیسای اسکاتلندی کشیش
lamaistic
وابسته به کشیش بودایی
monseigneur
مسیو کشیش کاتولیک
rectrix
بانوی کشیش بخش
officiating priest
کشیش پیش نماز
pardoner
کشیش امرزنده گناه
pontiff
کشیش بزرگ پاپ
parsonage
قلمرو کشیش بخش
papa
پاپ کشیش ناحیه
papas
پاپ کشیش ناحیه
presbyter
کشیش سرپرست کلیسا
pontiffs
کشیش بزرگ پاپ
Imhotep
کشیش
[دربار مصر]
prsbytery
محل جلوس کشیش
sacerdotage
کشیش مابی جماعت کشیشان
curacy
معاونت کشیش بخش یادهستان
manses
محل سکنی خانه کشیش
manse
محل سکنی خانه کشیش
curacies
معاونت کشیش بخش یادهستان
ministerial
وابسته به وزیر یا کشیش اداری
prelate
اسقف اعظم کشیش ارشد
he was ordained priest
اورا بسمت کشیش گماشتند
prelates
اسقف اعظم کشیش ارشد
parishes
بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
tunicle
لباس رویی کشیش در عشاء ربانی
zucchetto
شبکلاه یا عرقچین سفیدرنگ کشیش کاتولیک
parish
بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
priestcraft
دکانی که کشیش هاو ملاهادران بازی می کنند
parishes
قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
the sovereign
پاپ اعظم کشیش بخش درکلیسای خاور
shaman
کشیش یاکاهن یاجادوگرمردم قدیم شمال اسیاواروپا
parish
قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
nonagium
عشر ماترک متوفی که به کشیش کلیسای محل می رسیده است
parish clerk
کشیش یا عامی که متصدی برخی کارهای کلیسای بخش می گرد د
lavabo
ایین دست شستن کشیش هنگام پیش بردن عشاه ربانی
deacons
خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
deacon
خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
altar-rail
[نرده ای در جلو محراب کلیسا کشیش برگزار کننده ی مراسم را از سایر عبادت کنندگان جدا می کند.]
pastorally
چوپان وار کشیش وار
sederunt
جلسه روحانیان کلیسا اعضای جلسه روحانی شورای روحانی
cross examination
به طور کلی در CL کلیه شهود وکارشناسان و مامورین کشف جرم در موقع محاکمه بایدعلنا" و حضورا" اطلاعات خودرا بیان دارند و دادستان ووکیل متهم حق سوال کردن از ایشان را دارند
casuistry
استدلال غلط وغیر منطقی
UN
پیشوند بمعنی "لا" و " نه " وغیر و "عدم " و "نا"
un-
پیشوند بمعنی "لا" و " نه " وغیر و "عدم " و "نا"
slang
واژه عامیانه وغیر ادبی
laity
غیر فنی وغیر علمی
xylose
قند متبلور وغیر قابل تخمیر
under the counter
داروی بدون نسخه وغیر مجاز
submicroscopic
خیلی ریز وغیر مریی بامیکروسکوپ
binds
الزام اور وغیر قابل فسخ کردن
burke
بطوراهسته وغیر مستقیم از شرکسی راحت شدن
fibrin
ماده پروتئینی رشته مانند وغیر محلول
pyrrhic
وتدی که مرکب از دوهجای کوتاه وغیر مشددباشد
bind
الزام اور وغیر قابل فسخ کردن
countertenor
خوانندهای که صدای بسیار بلند وغیر عادی دارد
countertenors
خوانندهای که صدای بسیار بلند وغیر عادی دارد
cadastre
مامور ثبت وممیزی املاک مزروعی وغیر منقول
fellowships
عضویت
fellowship
عضویت
membership
عضویت
memberships
عضویت
scrub
زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
scrubs
زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
scrubbing
زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
scrubbed
زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
maintenance of membership
حمایت از عضویت
membership of the parliament
عضویت پارلمان
group membership
عضویت گروهی
membership group
گروه عضویت
membership character
ویژگی عضویت
secede
از عضویت خارج شدن
card-carrying
دارای کارت عضویت
enters
داخل عضویت شدن
ipso facto
عضویت خود بخودی
entered
داخل عضویت شدن
membership of legislative assembly
عضویت مجلس مقننه
adhesion
انضمام قبول عضویت
enter
داخل عضویت شدن
seceding
از عضویت خارج شدن
seceded
از عضویت خارج شدن
secedes
از عضویت خارج شدن
clubbabble
قابل عضویت درباشگاه یامجمع
enrol
عضویت دادن درفهرست واردکردن
enrolled
عضویت دادن درفهرست واردکردن
enrolling
عضویت دادن درفهرست واردکردن
enrolls
عضویت دادن درفهرست واردکردن
enrols
عضویت دادن درفهرست واردکردن
enroll
عضویت دادن درفهرست واردکردن
closed shop
قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
closed shops
قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
yellow dog contract
قراردادی که براساس ان کارگر حق عضویت در اتحادیه کارگری را ندارد
panels
صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
panel
صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
scrawl
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawls
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawling
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawled
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
sacred
روحانی
clergymen
روحانی
spiritual
روحانی
unworldly
روحانی
marabout
روحانی
spiritualist
روحانی
spiritualists
روحانی
spiritually
روحانی
herdsman
روحانی
herdsmen
روحانی
heavenly
روحانی
clergyman
روحانی
ethereal
روحانی
marabou
روحانی
unfrocked
روحانی
etherean
روحانی
anagogic
روحانی
unwordly
روحانی
dysfunction
عمل یا کار معلول وغیر عادی عدم کار
laywoman
زن غیر روحانی
prelacy
حکومت روحانی
temporal
غیر روحانی
spirituality
عالم روحانی
pater
پدر روحانی
copartnership
ردای روحانی
heavenliness
روحانی الوهیت
hymns
سرود روحانی
perdition
مرگ روحانی
hymn
سرود روحانی
pastors
پیشوای روحانی
etherealize
روحانی کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com