Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
ladder back
دارای پشتی بلند
Other Matches
windsor chair
صندلی دارای پشتی منحنی
dorsiventral
دارای قسمت پشتی وشکمی مشخص
wing chair
مبل دارای پشتی و دستههای چوبی و سفت
monofilament
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
stentorophonic
دارای صدای بلند
highbrow
دارای ابرو وپیشانی بلند
egghead
روشنفکر دارای افکار بلند
high mind
با مناعت دارای احساسات بلند
undulant
دارای عوارض پست و بلند
eggheads
روشنفکر دارای افکار بلند
loudmouthed
وراج دارای صدای بلند
overmasted
دارای دیرکهای زیاد بلند یاسنگین
abiston
سنگ معدنی دارای رشتههای بلند
asbestos
سنگ معدنی دارای رشتههای بلند
high grown
دارای سبزیکای یا درخت کاری بلند
long haired
علاقمندی غیر عقلانی دارای موی بلند
longhair
علاقمندی غیر عقلانی دارای موی بلند
shaggy ugs
فرش های با پرز بلند
[این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
tump line
طناب یا تسمه کوله پشتی مال بند سینه کوله پشتی
english setter
نوعی سگ انگلیسی که دارای پشم بلند ونرم سفیدرنگ یارنگین میباشد
dactyl
کلمهای دارای سه هجا که هجای اول بلند و دو هجای بعدی ان کوتاه باشد
clackvalve
دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
touting
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
tout
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touts
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
corn-effect
ذرتی شدن فرش که در اثر پرداخت یا قیچی کردن نامناسب بوجود می آید و پرزهای فرش همگی دارای یک ارتفاع نبوده و ظاهر پرز فرش بلند و کوتاه می شود
dirndl
نوعی دامن بلند با کمر بلند
backrest
پشتی
hindering
پشتی
hinders
پشتی
at the back of
به پشتی
trailng
پشتی
back door
در پشتی
backpart
پشتی
hinder
پشتی
hindered
پشتی
spinal
پشتی
dorsad
پشتی
backs
پشتی
dorsal
پشتی
posterior
پشتی
back
پشتی
backing
پشتی
spinally
پشتی
sparsity
کم پشتی
tergal
پشتی
backless
بدون پشتی
swag
کوله پشتی
negrophilism
پشتی از سیاهان
to give a knee to
پشتی کردن
to keep in countenance
پشتی کردن
climbing pack
کوله پشتی
sparseness
کم پشتی پراکندگی
climbing sack
کوله پشتی
trailing edge
لبه پشتی
rucksack
کوله پشتی
rucksacks
کوله پشتی
to stick up for
پشتی کردن
padded
پشتی دار
packsack
کوله پشتی
kits
کوله پشتی
dossel
پشتی ظهری
pillows
پشتی مخده
pillow
پشتی مخده
knapsack
کوله پشتی
bolsters
پشتی کردن
bolstered
پشتی کردن
haversack
کوله پشتی
haversacks
کوله پشتی
dorsolateral
پشتی و جانبی
kit bag
کوله پشتی
dorsomedial
پشتی- میانی
pad
لایه پشتی
pads
لایه پشتی
dossal
پشتی فهری
dossal
پشتی ظهری
kit
کوله پشتی
backing pawl
ضامن پشتی
bolster
پشتی کردن
packs
کوله پشتی
pack
کوله پشتی
knapsacks
کوله پشتی
dossel
پشتی فهری
dorsal fin
بالچه پشتی
backed
پشتی دار
density of traffic
پر پشتی امد و شد
dossal
پشتی صندلی وغیره
dossel
پشتی صندلی وغیره
swagman
مسافرکوله پشتی دار
turtle graphics
گرافیک لاک پشتی
rear
[front]
connection
اتصال
[جلوئی]
پشتی
knapsack
کوله پشتی کوچک
pillow
[قالیچه اندازه پشتی]
dorsomedial thalamus
تالاموس پشتی- میانی
knapsacks
کوله پشتی کوچک
pack frame
کوله پشتی زین دار
seat back adjustment knob
دکمه تنظیم پشتی صندلی
backs
پشتی کردن پشت انداختن
backs
پشتی کنندگان تکیه گاه
benchstool
نیمکت
[صندلی]
بدون پشتی
backless bench
نیمکت
[صندلی]
بدون پشتی
back
پشتی کردن پشت انداختن
back
پشتی کنندگان تکیه گاه
backpack
کوله پشتی مخصوص بارهای پرحجم
to stand by a person
از کسی پشتی یا حمایت یانگهداری کردن
trailing zeros
صفرهای پشتی
[دنباله دار]
[ریاضی]
backpacks
کوله پشتی مخصوص بارهای پرحجم
granger
عضو انجمن پشتی بانان کشاورزی
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
ball cushion
دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
idiomorphic
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
to stand up for
پشتی یا حمایت کردن از طرفداری کردن از
faldstool
صندلی تا شو بدون پشتی صندلی راحتی
isotropic solutions
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
Indo-persian rug
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
amplifier
بلند گو
amplifiers
بلند گو
tallest
بلند
taller
قد بلند
lengthwise
بلند
taller
بلند
tallest
قد بلند
eminent
بلند
aloud
بلند
long-
بلند
longed
بلند
longer
بلند
longest
بلند
longs
بلند
loudly
بلند
soaring
بلند
tall
قد بلند
tall
بلند
skyscrapers
بلند
vociferous
بلند
upland
بلند
uplands
بلند
megaphones
بلند گو
megaphone
بلند گو
pointers
خط کش بلند
pointer
خط کش بلند
loudspeaker
بلند گو
highfalutin
بلند
forte
بلند
grandiose
بلند
loftily
بلند
willowy
بلند
towering
بلند
fortes
بلند
skyscraper
بلند
eton collan
بلند
long
بلند
mouth filling
بلند
talll
بلند
talll
قد بلند
legged
پا بلند
loud speaker
بلند گو
highest
بلند
highs
بلند
high (1 9 to 36)
بلند
high grown
بلند قد
high
بلند
rumbustious
بلند
winy
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
elevates
بلند کردن
elevate
بلند کردن
heightening
بلند کردن
arising
بلند شدن
heightens
بلند کردن
exalt
بلند کردن
exalting
بلند کردن
exalts
بلند کردن
ascend
بلند شدن
ascended
بلند شدن
ascends
بلند شدن
heighten
بلند کردن
heightened
بلند کردن
elevating
بلند کردن
tore
علف بلند
elevated
بلند مرتبه
yuk
خندهی بلند
top-level
بلند پایه
low-rise
نه بسیار بلند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com