Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (10 milliseconds)
English
Persian
narrow
دراز وباریک
narrowed
دراز وباریک
narrower
دراز وباریک
narrowest
دراز وباریک
lanky
دراز وباریک
Search result with all words
hatchet face
صورت دراز وباریک
spindle shanked
دارای پاهای دراز وباریک لندوک
Other Matches
slender
بلند وباریک
chine
دره تنگ وباریک
canons
دره عمیق وباریک
toggles
محور کوتاه وباریک
canon
دره عمیق وباریک
toggle
محور کوتاه وباریک
cockleshells
قایق کوچک وباریک
cockleshell
قایق کوچک وباریک
kayaks
نوعی قایق سبک وباریک
tarpon
ماهی بزرگ وباریک مدیترانه
sylphid
زن جوان وزیبا وباریک اندام
kayak
نوعی قایق سبک وباریک
tape line
تسمه فلزی وباریک که برای اندازه گیری بکارمیرود
soricine
موش پوزه دراز شبیه موش پوزه دراز
lengthy
دراز
dolichomorphic
دراز تن
oblongated
دراز
long headed
سر دراز
verbose
دراز
prolix
دراز
longheaded
دراز سر
longish
دراز
macro
دراز
oblong
دراز
oblongs
دراز
longs
دراز
linear
دراز
lengthwise
دراز
toom
دراز
to piece out
دراز
to eke out
دراز
to be prolonged
دراز
long
دراز
long-
دراز
longed
دراز
longest
دراز
longer
دراز
lanternjaws
چانه دراز
lengthens
دراز کردن
lengthening
دراز شدن
lengthening
دراز کردن
lengthened
دراز شدن
lengthened
دراز کردن
lengthens
دراز شدن
codlin
یکجورسیب دراز
codling
یکجورسیب دراز
couchant
دراز کشیده
blue moon
زمان دراز
at full length
دراز کشیده
proboscises
پوزه دراز
proboscis
پوزه دراز
ileum
روده دراز
inductile
دراز نشو
lantern jawed
چانه دراز
elongation
دراز شدگی
extend
دراز کردن
long bill
نوک دراز
long billed
نوک دراز
streek
دراز کردن
to stretch out
دراز کردن
verbalization
دراز گویی
long-drawn-out
دور و دراز
long-time
دراز مدت
drag on
<idiom>
دراز کردن
in the long run
در دراز مدت
long run
[American E]
<adj.>
دراز مدت
long term
<adj.>
دراز مدت
protract
دراز کردن
prolongate
دراز کردن
long bone
استخوانهای دراز
long eared
گوش دراز
long necked
گردن دراز
long range
دراز مدت
long run
دراز مدت
long shunt
شنت دراز
long term
دراز مدت
long wind
دراز نفسی
longeval
دراز عمر
longhead
کله دراز
morella cherry
گیلاس دم دراز
tender fleshed cherry
گیلاس دم دراز
oblonated
دراز :درازنا
pintail
اردک دم دراز
prolixity
دراز نویسی
stretched
دراز کردن
longevity
دراز عمری
sniping
نوک دراز
snipes
نوک دراز
long-winded
دراز نفس
snipe
نوک دراز
weedy
دراز و باریک
long-term
دراز مدت
stretch
دراز کردن
oblongs
دراز پهنا
stretches
دراز کردن
longer-term
دراز مدت
long-life
عمر دراز
long life
عمر دراز
long winded
دراز نفس
oblong
دراز پهنا
gangling
طولانی و دراز
sniped
نوک دراز
elongate
دراز شدن
elongate
دراز کردن
wader
مرغ دراز پا
elongates
دراز کردن
elongates
دراز شدن
string
چسبناک دراز
elongating
دراز کردن
elongating
دراز شدن
far-fetched
دور و دراز
lengthen
دراز کردن
far fetched
دور و دراز
lengthen
دراز شدن
windbag
نطاق روده دراز
scoldpaceous
مانند نوک دراز
interminably
بطور بسیار دراز
ringtail
تلیله نوک دراز
windbags
نطاق روده دراز
rangy
ولگرد پا دراز و لاغر
mygale
موش پوزه دراز
prolate
دوک وار دراز
orangoutang
بوزینه دست دراز
orangutan
بوزینه دست دراز
chatterbox
ادم روده دراز
chatterboxes
ادم روده دراز
longhorn
گاو شاخ دراز
paidle
یکجوربیل دسته دراز
longhorn
گوسفند شاخ دراز
spindles
دراز و باریک شدن
chaises longues
نوعی نیمکت دراز
porrect
دراز کردن جلوگذاردن
proboscis monley
بوزینه دراز بینی
chaise longue
نوعی نیمکت دراز
scolopax
جنس نوک دراز
longicorn
دارای شاخک دراز
orang-outang
یکجوربوزینه دراز دست
orang outang
یکجوربوزینه دراز دست
gibbons
میمون دراز دست
gibbon
میمون دراز دست
reach
دراز کردن دست
weeding
دراز و لاغر پوشاک
orang-outangs
یکجوربوزینه دراز دست
secular trend
روند دراز مدت
spindle
دراز و باریک شدن
to live a long life
عمر دراز کردن
to make old bones
عمر دراز کردن
longer-term
دوره دراز مدت
tractile
لوله شو دراز شدنی
long-term
دوره دراز مدت
daddy-long-legs
بابا لنگ دراز
repose
دراز کشیدن غنودن
orang-outans
یکجوربوزینه دراز دست
kick around
<idiom>
دراطراف دراز کشیدن
long haul
<idiom>
مسافت دراز یا سفرکردن
weeded
دراز و لاغر پوشاک
longevous
دارای عمر دراز
mongoose
میمون پوزه دراز
full bottomed
دارای دنباله دراز
extended pole piece
قطبک دراز شده
ileac
وابسته به روده دراز
toboggan
سورتمه دراز و باریک
toboggans
سورتمه دراز و باریک
deferred liability
دیون دراز مدت
weed
دراز و لاغر پوشاک
lanternjaws
ارواره دراز و لاغر
tirade
سخنرانی دراز وشدیداللحن
johnboat
قایق دراز و باریک
godwit
نوک دراز ابی
tirades
سخنرانی دراز وشدیداللحن
ileal
وابسته به روده دراز
ileitis
اماس روده دراز
long-lived
دراز عمر معمر
long horned grasshopper
ملخ شاخک دراز
mongooses
میمون پوزه دراز
long term memory
حافطه دراز مدت
abusive
ناسزاوار زبان دراز
grallatorial
وابسته به دراز پایان
verbose
دراز نویس درازگو
tusk
دندان دراز وتیز
long lived
دارای عمر دراز
long lived
دراز عمر معمر
long-lived
دارای عمر دراز
tusks
دندان دراز وتیز
verbosity
دراز نویسی پرگویی
long necked flask
بالن گردن دراز
rectangle
چهار گوش دراز مستطیل
rectangles
چهار گوش دراز مستطیل
Stretch your legs according to your coverlet .
<proverb>
پایت را به اندازه گلمت دراز کن .
diaphyseal
مربوط ببدنهء استخوانهای دراز
fly rod
چوب مجوف دراز ماهیگیری
to reach down
سوی پائین دراز کردن
phalarope
مرغ ساحلی نوک دراز
diaphysial
مربوط ببدنهء استخوانهای دراز
backstraight
قسمت دراز و مستقیم پیست
wands
هدف باریک و دراز چوبی
wand
هدف باریک و دراز چوبی
lies
: دراز کشیدن استراحت کردن
lied
: دراز کشیدن استراحت کردن
lie
دراز کشیدن استراحت کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com