English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English Persian
independent in come درامد مرتب که شخص را ازکارکردن برای زندگانی بی نیازمیسازد
Other Matches
merge sorting algorithm الگوریتمی که در ان محتویات دو ارایه مرتب برای ایجادارایه مرتب سوم ترکیب می شوند
revenue tax مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
sorted روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sort روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sorts روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
uberstreichen لگام را برای چند گام رهاکردن برای نشان دادن گام مرتب اسب
provisor کسیکه از طرف پاپ برای گرفتن درامد کلیسامعرفی میشد
make room for someone or something <idiom> برای چیزی اوضاع را مرتب کردن
disposable personal income درامد شخصی قابل تصرف درامد خالص پس از کسرمالیات
filing system روش مرتب کردن متن ها برای مراجعه
brio زندگانی
permutations تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی
clock باسهای مرتب برای زمان بیندی یا همگام کردن
permutation تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی
maintenance مراقب مرتب از سیستم برای جلوگیری از رویداد خرابی
clocks باسهای مرتب برای زمان بیندی یا همگام کردن
joie de vivre شور زندگانی
hetaerism زندگانی بطورصیغه
concubinage زندگانی با صیغه
binary look up روش جستجوی سریع برای استفاده از لیست مرتب داده
springtime شباب بهار زندگانی
lifesaver نجات دهنده زندگانی
jobs تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
streams تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
streamed تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
stream تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
job تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
domesticity زندگانی خانگی رام شدگی
international standards organization سازمانی که استانداردها را برای کامپیوترهای مختلف و محصولات شبکه تولید و مرتب میکند
homoecious دارای یک میزبان درتمام دوره زندگانی
garreteer کسیکه دراطاق زیرشیروانی زندگانی میکند
interword spacing فضای متغیر بین کلمات متن برای اینکه خط وط وسط و مرتب قرار گیرند
pert تعریف کارها و زمانی که هر یک نیاز دارند که برای رسیدن به هدف مرتب شده باشند
gini coefficient شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
sorts روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
sorted روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
sort روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
exchange روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchanges روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchanging روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchanged روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
preventive بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
preventative بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
appropriation بودجه مصوبه برای هزینه اعتبارات پیش بینی شده در بودجه توزیع درامد خالص به حسابهای مختلف
array ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
arrays ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
information داده پردازش شده و مرتب شده برای تامین قواعد با معنی
sort field فیلدی در فایل ذخیره شده برای مرتب سازی فایل
sortkey فیلدی در فایل ذخیره شده برای مرتب سازی فایل
dp پردازش روی داده برای تولید اطلاعات مفید یا مرتب کردن و سازماندهی فایلهای داده
functional distribution of income توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
outliner برای اینکه به کاربر کمک کند تا بخش ها و زیربخشهای لیست ای از اشیا را مرتب کند یا بخشهایی از پروژه را
service برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
tree مشاهده پروندههای ذخیره شده روی دیسک ه برای نشان دادن پرونده ها و زیرپرونده ها مرتب شده اند
serviced برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
sort برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sorted برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sorts برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
refreshes بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده
refreshed بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده
refresh بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده
regenerator وسیلهای که در ارتباطات استفاده میشود و سیگنال دریافتی را مرتب میکند و ارسال میکند. و برای گشترش محدوده شبکه به کار می روند
refreshed بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshes بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refresh بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
regressive income tax مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
filing 1-مرتب کردن متن ها. 2-متن هایی که باید مرتب شوند
hardscrabble دارای زندگانی سخت ومشکل سخت مشغول
sorts الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
list 1-محاسبه مجموعهای از موضوعات داده مثل جمع و حذف و مرتب کردن و بهنگام سازی ورودی ها. 2LISP- یا زبان سطح بالا برای پردازش لیست دستورات یا داده و در یک محیط هوش مصنوعی
bubble sort روش مرتب کردن که در آن مرتب جفت جفت داده ها عوض می شوند تامرتب شوند
life cycle hypothesis فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
formats روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک
format روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک
revenue درامد
hatch درامد
remunerative پر درامد
hatched درامد
makings درامد
it wasprologue to the nextmove درامد
returned درامد
hatches درامد
returns درامد
means درامد
earning درامد
returning درامد
total revenue درامد کل
emolument درامد
gainings درامد
prelusion درامد
return درامد
comings in درامد
income درامد
total income درامد کل
proceeds درامد
admission درامد
admissions درامد
earnings درامد
emoluments درامد
kiosks فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
gross income درامد ناخالص
income and expenditure درامد و هزینه
income analysis تحلیل درامد
mean منابع درامد
total revenue curve منحنی درامد کل
attachment of earnings توقیف درامد
unearned revenue درامد باداورده
unremunerative careers مشاغل کم درامد
imputed income درامد انتسابی
income consumption curve منحنی درامد
internal revenue درامد داخلی
marginal revenue درامد نهائی
income leakage کسر درامد
income leakage نشت درامد
annual income درامد سالانه
Inland Revenue درامد داخلی
income per capita درامد سرانه
annual earnings درامد سالانه
incremental revenue درامد نهائی
average revenue درامد متوسط
meanest منابع درامد
meaner منابع درامد
marginal income درامد نهائی
unearned revenue درامد نامکتسب
earn درامد داشتن
earned درامد داشتن
earns درامد داشتن
supplementary income درامد تکمیلی
illicit earning درامد نامشروع
tax revenue درامد مالیاتی
immoral earning درامد نامشروع
benefice درامد کلیسایی
broken down ازپای درامد
broken-down ازپای درامد
imperial decree درامد نامشروع
temporary income درامد موقتی
to bring a return درامد دادن
actual income درامد واقعی
stream of income جریان درامد
flow of income گردش درامد
flow of income جریان درامد
income tax مالیات بر درامد
fixed income درامد ثابت
income taxes مالیات بر درامد
transfer income درامد انتقالی
transitory income درامد انتقالی
imputed income درامد ضمنی
deferred credits درامد پس افتاده
relative income درامد نسبی
nominal income درامد اسمی
revenue function تابع درامد
revenue sharing سهیم در درامد
revenue sources منابع درامد
disposable income درامد دریافتی
psychic income درامد بی دردسر
prologues پیش درامد
prologue پیش درامد
distribution of income توزیع درامد
income determination تعیین درامد
net income درامد خالص
real income درامد واقعی
money income درامد پولی
overture پیش درامد
overtures پیش درامد
total revenue function تابع درامد کل
national income درامد ملی
median income درامد میانی
median income درامد متوسط
mean income درامد متوسط
deduction from income کسور درامد
sinfonia پیش درامد
notional income درامد خیالی
personal income درامد سرانه
earnings per share درامد هر سهم
notional income درامد فرضی
prelude پیش درامد
preludes پیش درامد
personal income درامد شخصی
auras پیش درامد
permanent income درامد دائمی
aura پیش درامد
per capita income درامد سرانه
economic income درامد اقتصادی
present income درامد جاری
net revenue درامد خالص
means توانائی درامد
it weighed kilogrammes سه کیلوگرم درامد
ordinary income درامد عادی
income distribution توزیع درامد
current income درامد جاری
municipal revenue درامد شهرداری
present income درامد حال
it proved false دروغ درامد
it scaled kilograms ده کیلوگرم درامد
deplete تقلیل درامد ملی
personal distribution توزیع درامد فردی
corporation income tax مالیات بر درامد شرکتها
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com