Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
To comment on something ( someone ) .
درباره چیزی ( کسی ) نظردادن
Other Matches
queried
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
querying
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
query
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
queries
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
to gripe
نق نق زدن
[درباره چیزی]
to kvetch
[American E]
[about something]
نق نق زدن
[درباره چیزی]
to kvetch
[American E]
[about something]
قر زدن
[درباره چیزی]
to crab
[American E]
[about something]
قر زدن
[درباره چیزی]
to bitch
[American E]
[about something]
قر زدن
[درباره چیزی]
to nag
[about something]
قر زدن
[درباره چیزی]
to moan
قر زدن
[درباره چیزی]
to gripe
قر زدن
[درباره چیزی]
to grouch
قر زدن
[درباره چیزی]
to grouse
[about somt.]
قر زدن
[درباره چیزی]
to crab
[American E]
[about something]
نق نق زدن
[درباره چیزی]
to bitch
[American E]
[about something]
نق نق زدن
[درباره چیزی]
to nag
[about something]
نق نق زدن
[درباره چیزی]
to grouch
نق نق زدن
[درباره چیزی]
to grouse
[about somt.]
نق نق زدن
[درباره چیزی]
to moan
نق نق زدن
[درباره چیزی]
to obtaini. on anything
درباره چیزی اگاهی یافتن
to moan
گله کردن
[درباره چیزی]
to grouch
ناله کردن
[درباره چیزی]
to grouse
[about somt.]
غرغر کردن
[درباره چیزی]
to gripe
ناله کردن
[درباره چیزی]
to moan
ناله کردن
[درباره چیزی]
to put something to the vote
درباره چیزی رای دادن
to nag
[about something]
غرغر کردن
[درباره چیزی]
to bitch
[American E]
[about something]
گله کردن
[درباره چیزی]
to gripe
گله کردن
[درباره چیزی]
to crab
[American E]
[about something]
گله کردن
[درباره چیزی]
to gripe
غرغر کردن
[درباره چیزی]
to grouch
غرغر کردن
[درباره چیزی]
to bitch
[American E]
[about something]
غرغر کردن
[درباره چیزی]
to crab
[American E]
[about something]
غرغر کردن
[درباره چیزی]
to kvetch
[American E]
[about something]
گله کردن
[درباره چیزی]
to kvetch
[American E]
[about something]
غرغر کردن
[درباره چیزی]
to grouse
[about somt.]
ناله کردن
[درباره چیزی]
to nag
[about something]
گله کردن
[درباره چیزی]
to grouse
[about somt.]
گله کردن
[درباره چیزی]
to grouch
گله کردن
[درباره چیزی]
to nag
[about something]
ناله کردن
[درباره چیزی]
to bitch
[American E]
[about something]
ناله کردن
[درباره چیزی]
to moan
غرغر کردن
[درباره چیزی]
To investigate something.
درباره چیزی تحقیق کردن
to crab
[American E]
[about something]
ناله کردن
[درباره چیزی]
to kvetch
[American E]
[about something]
ناله کردن
[درباره چیزی]
To put something to the vote.
درباره چیزی رأی گرفتن
bespeak
قبلا درباره چیزی صحبت کردن
to negotiate
[about; on; for]
something
[with somebody]
گفتگو و معامله کردن
[با کسی درباره چیزی]
observe
نظردادن
observed
نظردادن
observes
نظردادن
observing
نظردادن
tempest in a teapot
<idiom>
درباره چیزی که زیاد مهم نیست به هیجان زده شدن
to make a complaint
[about]
شکایت کردن
[درباره]
[مثال: ناراضی بودن درباره کالا یا سرویس]
nerds
شخصی که صرفا کامپیوتری شده است و به سختی درباره چیزی که مربوط به فناوری نباشد حرف می زند یا فکر میکند
nerd
شخصی که صرفا کامپیوتری شده است و به سختی درباره چیزی که مربوط به فناوری نباشد حرف می زند یا فکر میکند
prejudging
تصدیق بلا تصور درباره چیزی کردن پیشداوری کردن
prejudges
تصدیق بلا تصور درباره چیزی کردن پیشداوری کردن
prejudge
تصدیق بلا تصور درباره چیزی کردن پیشداوری کردن
prejudged
تصدیق بلا تصور درباره چیزی کردن پیشداوری کردن
refers
توجه کردن یا کار کردن یا نوشتن درباره چیزی
referred
توجه کردن یا کار کردن یا نوشتن درباره چیزی
refer
توجه کردن یا کار کردن یا نوشتن درباره چیزی
help
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helped
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helps
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
to concern something
مربوط بودن
[شدن]
به چیزی
[ربط داشتن به چیزی]
[بابت چیزی بودن]
re-
درباره
quoad
درباره
concerning
درباره
touching
درباره
re-
درباره .....
toward
درباره
re
درباره
about
درباره
in re
درباره
re
درباره .....
on
درباره
to watch something
مراقب
[چیزی]
بودن
[توجه کردن به چیزی]
[چیزی را ملاحظه کردن]
my sentiment toward him
عقیده من درباره او
to reflect
[on]
فکرکردن
[درباره]
towards
درباره مقارن
of
در سوی درباره
respecting
درخصوص درباره
gospels
بشارت درباره مسیح
attend to
نظر دادن درباره
I am certain of it.
من درباره اش مطمئن هستم.
all about
همه چیز درباره
price expectation
انتظارات درباره قیمت
as respects ...
درباره ...
[با توجه به اینکه... ]
nomographer
نویسنده کتاب درباره
monograph
رساله درباره یک موضوع
gospel
بشارت درباره مسیح
to reflect
[on]
تامل کردن
[درباره]
travelogue
سخنرانی درباره مسافرت
monographs
رساله درباره یک موضوع
traversabel
سخنرانی درباره مسافرت
to think
[of]
فکر کردن
[درباره]
travelogs
سخنرانی درباره مسافرت
I am hopeful about the future.
درباره آینده امیدوارهستم
travelogues
سخنرانی درباره مسافرت
book review
مقاله درباره کتاب
parley
مذاکره درباره صلح موقت
leader
درباره سایر رکوردهای فایل
in qviries r. to the accident
پرسش هایی درباره آن رویداد
shoptald
گفتگو درباره وضع کسب
parleying
مذاکره درباره صلح موقت
idyl
چکامه درباره زندگی روستایی
parleys
مذاکره درباره صلح موقت
to sit
درباره موضوعی جلسه کردن
idylls
چکامه درباره زندگی روستایی
render judgement on
حکم کردن درباره کسی
leaders
درباره سایر رکوردهای فایل
kailyard school
مکتب نویسندگی درباره اسکاتلند
I am not aware of that.
<idiom>
درباره اش آگاه نیستم.
[اصطلاح]
symposia
مقالات گوناگون درباره یک موضوع
symposium
مقالات گوناگون درباره یک موضوع
parleyed
مذاکره درباره صلح موقت
symposiums
مقالات گوناگون درباره یک موضوع
idyll
چکامه درباره زندگی روستایی
help
نمایش اطلاعات درباره یک برنامه یا تابع
helped
نمایش اطلاعات درباره یک برنامه یا تابع
specification
ی درباره تواناییهای برنامه , مشخصات و روش ها
to fancy oneself
عقیده خوب درباره خود داشتن
seventh heaven
<idiom>
شرح دادن درباره خوش بودنت
helps
نمایش اطلاعات درباره یک برنامه یا تابع
experts
شخصی که درباره موضوعی بسیار می داند
She is very particular ( specific ) about her appearance .
درباره سرووضعش خیلی مقید است
globally
همه اطلاعات درباره یک شکل یا کار
global
همه اطلاعات درباره یک شکل یا کار
vent for surplus theory of trade
نظریه تجارت "درباره استفاده از مازاد "
operational
اطلاعات درباره عملیات طبیعی سیستم
cycles
سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
cycled
سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
cycle
سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
to think well of a person
درباره کسی خوش گمان بودن
dope
اطلاعات درباره نتیجه احتمالی مسابقه
expert
شخصی که درباره موضوعی بسیار می داند
dopes
اطلاعات درباره نتیجه احتمالی مسابقه
permanent income hypothesis
فرضیه درامد دائمی درباره مصرف
poetics
رسالهای درباره شعر وزیبایی شناسی
to stop somebody or something
کسی را یا چیزی را نگاه داشتن
[متوقف کردن]
[مانع کسی یا چیزی شدن]
[جلوگیری کردن از کسی یا از چیزی]
cacogenics
رشتهای از علم درباره فسادو خرابی نژاد
consultary response
نظر محکمه حقوقی درباره یک دعوی خاص
The officers were brifed on (about) the detailes.
افسران درباره جزییات مطلع ( توجیه شدند )
to think badly of somebody
درباره کسی نظر
[عقیده]
بدی داشتن
relevance
1-روش ارتباط چیزی با دیگری .2-اهمیت چیزی دریک موقعیت یا فرآیند
encloses
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
enclosing
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
enclose
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
to appreciate something
قدر چیزی را دانستن
[سپاسگذار بودن]
[قدردانی کردن برای چیزی]
modifying
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
pushed
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
pushes
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
replace
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replaces
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replaced
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replacing
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
push
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
via
حرکت به سوی چیزی یا استفاده از چیزی برای رسیدن به مقصد
modify
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modifies
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
to esteem somebody or something
[for something]
قدر دانستن از
[اعتبار دادن به]
[ارجمند شمردن]
کسی یا چیزی
[بخاطر چیزی ]
I wI'll not comment on this issue.
درباره این مطلب اظهار نظری نمی کنم
I have thought long and hard about it.
خیلی عمیق و دراز مدت درباره اش فکر کردم.
personals
بندهایی از روزنامه که درباره اشخاص خصوصی نوشته میشود
thermostatics
اصول نظری یا فرضیه علمی درباره موازنه گرما
mechanics
علمی که درباره اثر نیرو بر اجسام بحث میکند
pornography
نقاشی یانوشته خارج ازاخلاق درباره مسائل جنسی
significant
یاتی درباره یک موضوع بیان میکند , با انتساب مقدار به هر یک
significantly
یاتی درباره یک موضوع بیان میکند , با انتساب مقدار به هر یک
controls
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
covets
میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
coveting
میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
covet
میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
correction
صحیح کردن چیزی تغییری که چیزی را درست میکند
to hang over anything
سوی چیزی پیشامدگی داشتن بالای چیزی سوارشدن
establishing
1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
establishes
1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
establish
1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
control
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
to pass by any thing
از پهلوی چیزی رد شدن چیزی رادرنظرانداختن یاچشم پوشیدن
controlling
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
appreciates
بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
appreciated
بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
appreciate
بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
appreciating
بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
to regard somebody
[something]
as something
کسی
[چیزی]
را بعنوان چیزی بحساب آوردن
rate
ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
rates
ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
think nothing of something
<idiom>
فراموش کردن چیزی ،نگران چیزی بودن
directories
لیست نام ها و اطلاعات درباره فایل ها در رسانههای ذخیره سازی
directory
لیست نام ها و اطلاعات درباره فایل ها در رسانههای ذخیره سازی
header
پانچ کارت حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهای مجموعه
headers
پانچ کارت حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهای مجموعه
ip
شرکت یا کاربری که اطلاعاتی درباره استفاده سیستم ویدیویی است
herpetology
قسمتی ازجانور شناسی که درباره خزندگان وذوحیاتین بحث میکند
histochemistry
علمی که درباره پدیدههای شیمیایی سلول وبافت بحث میکند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com