English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
I dont exactly know. درست نمی دانم
Other Matches
i do know می دانم
for a iknow انچه من می دانم
for a iknow تا انجا که می دانم
For goodness sake ,how do I know? بابا من چه می دانم ؟
I don't know it either! <idiom> من هم نمی دانم!
As far as I know . So far as I know. تا آنجا که من می دانم
i deed it my duty to وفیفه خود می دانم که
I dont know what is what. نمی دانم چی به چیه
I appreciate the fact that ... من قدر این را می دانم که ...
I dont know what became of him . نمی دانم چه بسرش آمد
Ask me another ! <idiom> من نمی دانم! [اصطلاح روزمره]
Now you're asking me one! <idiom> من نمی دانم! [اصطلاح روزمره]
I dont know and I dont want to know . نه می دانم ونه می خواهم بدانم
I have done my homework. I know how to cope . من درسم را روان هستم (می دانم چه؟ کنم )
I feel morally bound to … از نظر اخلاقی خود را مقید می دانم که ...
I know best where my interests lie. صلاح کارم را خودم بهتر می دانم
If I lay my hands on him. اگر دستم به اوبرسد می دانم چکار کنم
I dont know ( dont have the faintest idea) where the hell she has gone . نمی دانم کدام گوری رفته است
coincidence function تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
intersection تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
meet تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
and تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
meets تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersections تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
join تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joined تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joins تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
OR function تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
either or operation تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
alternation تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
disjunction تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
conjunctions تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
assertion 1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
conjunction تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
unions تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
union تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
false 1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
how much does a vacation cost? [American E] [when amount is indeterminate] <idiom> من هم نمی دانم [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
How long is a piece of string? [Britisch E] [Australian E] [when length amount or duration is indeterminate] <idiom> من هم نمی دانم [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
temper درست ساختن درست خمیر کردن
tempered درست ساختن درست خمیر کردن
tempers درست ساختن درست خمیر کردن
judiciousness قضاوت درست تشخیص درست
be the spitting image of someone <idiom> درست مثل کسی بودن [درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
EXOR تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
exjunction تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
alternative تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
differences تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
difference تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
alternatives تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
exclusive تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
symmetric difference تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
NAND function تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
dispersion تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
denials تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denial تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
equality تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
except تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
perfected درست
properly درست
straighter درست
perfect درست
right درست
righted درست
exactly درست
whole درست
integral درست
orthodox درست
perfects درست
perfecting درست
straight درست
legitimating درست
legitimates درست
legitimated درست
out-and-out درست
out and out درست
exacted درست
exacts درست
well advised درست
even هم درست
just درست
conscionable درست
valid درست
exact درست
indefectible درست
righting درست
legitimate درست
straightest درست
straightforward درست
in a entireness of state درست
by fits and starts درست
by the square درست
in order درست
incorrupt درست
veracious درست
right as a trivet درست
practicable <adj.> درست
practical <adj.> درست
orthographically درست
purpose-built <adj.> درست
true درست
purposeful <adj.> درست
truer درست
truest درست
purposive <adj.> درست
entire درست
suitable <adj.> درست
correct درست
appropriate [for an occasion] <adj.> درست
correcting درست
right as a trivet تن درست
Quite [so] ! درست!
convenient <adj.> درست
clear درست
clearer درست
clearest درست
functional <adj.> درست
corrects درست
utilitarian [useful] <adj.> درست
Am I not right?dont you agree with me ? درست می گه یا نه ؟
plain dealing درست
true <adj.> درست
useful <adj.> درست
incorrect نا درست
clears درست
inviolate درست
proper <adj.> درست
accurate درست
aright درست
real <adj.> درست
correct <adj.> درست
exact <adj.> درست
right as nails درست
legitimately درست
authentic درست
genuine درست
smack dab درست
sock درست
proper درست
accurate [correct] <adj.> درست
to cleanvp درست کردن
behaving درست رفتارکردن
behaves درست رفتارکردن
fix up درست کردن
to put to rights درست کردن
makes درست کردن
mistook درست نفهمیدن
concocting درست کردن
set in order درست کردن
behaved درست رفتارکردن
behave درست رفتارکردن
fettle درست کردن
due درست کاملا"
right minded درست اندیشی
right-minded درست اندیشی
plumb درست عینا
fabricates درست کردن
get up درست شدن
likelihood درست نمایی
fashions درست کردن
fashioning درست کردن
framable درست کردنی
fashion درست کردن
integers چیز درست
integers عدد درست
fashioned درست کردن
I didnt quite get it. درست نفهمیدم
framed درست شده
mishears درست نشنیدن
mishearing درست نشنیدن
trustworthy موثق درست
entire درست یکپارچه
misheard درست نشنیدن
mishear درست نشنیدن
misunderstood درست نفهمیدن
misunderstands درست نفهمیدن
an a translation ترجمه درست
orthodox درست ایین
fair shake <idiom> رفتار درست
upright درست درستکار
on the button <idiom> درست سر موقع
spitting image <idiom> درست مثل
misapprehend درست نفهمیدن
misapprehending درست نفهمیدن
misapprehends درست نفهمیدن
misbehaving درست رفتارنکردن
misbehaved درست رفتارنکردن
misbehave درست رفتارنکردن
in good time <idiom> درست سر وقت
misunderstand درست نفهمیدن
It didnt work out. درست درنیامد
dead astern درست پاشنه
buildings درست کردن
divination حدس درست
misbehaves درست رفتارنکردن
entire leaf برگ درست
fabricating درست کردن
builds درست کردن
integer عدد درست
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com