Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 20 (3 milliseconds)
English	Persian
alternative	شق
alternative	شق دیگر
alternative	پیشنهادمتناوب
alternative	تناوبی
alternative	دیگر
alternative	چاره
alternative	تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
alternative	دیگر کاری نمیتوانیم انجام دهیم
alternative	چیزی که میتواند جای چیز دیگر را بگیرد
alternative	آنچه به جای چیز دیگر قابل اجراست
Other Matches
We have no other way (alternative).	را ه دیگری نداریم
alternative medicine	روش معا لجه که در آن از روشهاییمانند طب سوزنی استفاده شود
alternative unit	واحدهای دیگر
alternative route	گزینش مسیر دیگر
alternative reinforcement	تقویت متناوب
alternative hypothesis	فرضیه مقابل
alternative current	جریان متناوب
alternative cost	هزینه جایگزین
alternative airfield	فرودگاه فرعی
I had no choice ( alternative ) but to marry her .	محکوم بودم که با اوازدواج کنم

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com