English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
manning level درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
Other Matches
average strength استعداد پرسنلی متوسط میانگین استعداد پرسنلی
operating strenght پرسنل حاضر به خدمت پرسنل موجود یکان
personnel ceiling سقف استعداد مجاز پرسنلی
authorized strength of theater استعداد مجاز صحنه عملیات از نظر پرسنلی
manpower cieling سطح استعداد پرسنل
moisture content درصد رطوبت موجود در خاک
complements استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complementing استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complemented استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complement استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
service rating تقدم پرسنلی رتبه بندی پرسنلی
means end capacity استعداد درک وسیله- هدف
armaments جنگ افزار موجود روی وسیله
armament جنگ افزار موجود روی وسیله
technical escort پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند
staged crews خدمه موجود در روی وسیله یا کشتی یا هواپیما
peripheral فرفیت ذخیره سازی موجود در وسیله جانبی
insertion loss توجه به یک سیگنال به علت افزودن یک وسیله به کانال یا مدار موجود
demand elasticity درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
Life is ten percent what happens to you and ninety percent how you respond to it. ده درصد از زندگی، اتفاقاتی است که برایتان می افتد و نود درصد باقی مانده زندگی واکنش شما به این اتفاقات است.
location audit تصدیق دقت تعیین محل هدف به وسیله رادار تصدیق محل سکنی پرسنل یامحل اجناس درانبار
staffing guide کتاب راهنمای پرسنل ستاد یاکتاب راهنمای انتخاب وتشکیل پرسنل ستادی
safety nets وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
safety net وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
geometrical percentage درصد هندسی که عبارتست ازخارج قسمت سطح مقطع فولاد به سطح مقطع بتن دریک قطعه بتن مسلح ضرب درصد
polymorph عضو یا موجود چند شکلی موجود زنده ایکه چندین مرحله تغییر ودگردیسی داشته باشد
bureau of naval personnel اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
current ratio نسبت دارایی موجود به بدهی موجود
implied malice سوء نیتی است که به موجب نشانههای موجود در قانون درصورت سرزدن اعمال خاص از فرد و یا به وجود امدن شرایط خاص در موضوع موجود فرض میشود
soundex code کد حقوقی پرسنلی
personnel management مدیریت پرسنلی
personnel services خدمات پرسنلی
assistant chief of staff, g معاونت پرسنلی
personnel status وضعیت پرسنلی
personnel monitoring بازدید پرسنلی
personnel section قسمت پرسنلی
chains باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
service rating طبقه بندی پرسنلی
personnel authorization جدول پرسنلی مجاز
personnel authorization سطح پرسنلی مجاز
personnel management اداره کردن پرسنلی
inventory fraction نسبت درصد ذخیره مهمات درصد ذخیره مهمات
sensor وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
profiled سیستم پرسنلی ذخیره انبوه کامپیوتر
company grade پرسنلی که در رده گروهان کار می کنند
army personnel system سیستم عملیات پرسنلی نیروی زمینی
army personnel center مرکز عملیات پرسنلی نیروی زمینی
profiles سیستم پرسنلی ذخیره انبوه کامپیوتر
profile سیستم پرسنلی ذخیره انبوه کامپیوتر
profiling سیستم پرسنلی ذخیره انبوه کامپیوتر
short timer پرسنلی که عمر خدمتی کوتاهی از انها مانده و به سن بازنشستگی نزدیک هستند
point درصد
per cent درصد
cent- درصد
centi- درصد
percent درصد
rates درصد
cent درصد
rate درصد
cents درصد
percentages درصد
percentage درصد
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
transient پرسنلی که در حال نقل و انتقال می باشند درحال توقف یا لنگر موقت درفرودگاه یا بندر
transients پرسنلی که در حال نقل و انتقال می باشند درحال توقف یا لنگر موقت درفرودگاه یا بندر
rate نرخ [درصد]
percentages برحسب درصد
percentage برحسب درصد
weight percent درصد وزنی
at % interest با بهره 21 درصد
percentages نسبت یا درصد
volume percent درصد حجمی
percent salt درصد نمک
water content درصد رطوبت
percentage نسبت یا درصد
percent از قرار صدی درصد
equilibrium moisture content درصد رطوبت متعادل
what p do you receive? چند درصد می گیرد
surcharges درصد هزینههای اضافی
trial rate درصد ازمایش یک محصول
case fatality rate درصد مرگ و میر
surcharge درصد هزینههای اضافی
pollen counts درصد گردههای گیاهی در هوا
odds-on دارای احتمال بیش از 5 درصد
profit margins درصد سود از فروش خالص
optimum moisture content درصد رطوبت مناسب خاک
one hyndred percent column graph نمودار یکصد درصد ستونی
profit margin درصد سود از فروش خالص
pollen count درصد گردههای گیاهی در هوا
federal privacy act قانون فدرال که از اشکار شدن پرونده پرسنلی افراد توسط عوامل دولتی یا طرفهای قرارداد ان جلوگیری میکند
What percentage of the people are literate? چند درصد مردم با سواد هستند ؟
30% down payment against bank guaranty ۳۰ درصد پیش پرداخت در برابر ضمانت بانکی
percentile محاسبه شده بقرار هر صدی برحسب درصد
effective beaten zone منطقهای که 28 درصد گلوله ها دران فرود می اید
Of this amount Europe's share is 20 percent. از این مقدار ۲۰ درصد مال اروپا است.
personnel پرسنل
staff پرسنل
staffs پرسنل
staffed پرسنل
turout تجمع پرسنل
intransit strenth پرسنل سیال
complement پرسنل سازمانی
permanent party پرسنل دایمی
complemented پرسنل سازمانی
complements پرسنل سازمانی
personnel officer افسر پرسنل
operating personnel پرسنل فعال
crewing پرسنل ناو
cadres پرسنل پیمانی
ship's company پرسنل ناو
crews پرسنل ناو
shipmate پرسنل هم ناو
all hands کلیه پرسنل
operations personal پرسنل عملیات
troop پرسنل دار
cadre پرسنل پیمانی
trooping پرسنل دار
adjutant general دایره پرسنل
crew پرسنل ناو
trooped پرسنل دار
crewed پرسنل ناو
complementing پرسنل سازمانی
asynchronous داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
crawlers وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawler وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
contentions وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
contention وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
loop آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
peripheral مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
looped آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loops آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
connectivity توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
army classification battery test ازمون کارایی پرسنلی ازمون قابلیت انفرادی
gradients درصد شیب میزان تغییر درجه حرارت یافشار هوا
progressive rebate تخفیفی که با بالا رفتن حجم خرید به درصد ان افزوده می گردد
gradient درصد شیب میزان تغییر درجه حرارت یافشار هوا
devices کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
built-in نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
device کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
daisy chain روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
tie down وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
simulate کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulates کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulating کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
turout جمع شدن پرسنل
quarters محل اسایشگاه پرسنل
service number شماره خدمتی پرسنل
station complement پرسنل خدماتی پایگاه
administrative acceptees پرسنل پذیرفته شده
proceed time زمان انتقال پرسنل
station complement پرسنل ثابت یک پایگاه
ration method روش تغذیه پرسنل
carreer personnel پرسنل کادر ثابت
evacuee پرسنل تخلیه شده
military pay order لیست حقوقی پرسنل
regular پرسنل کادر منظم
regulars پرسنل کادر منظم
lag rate میزان کسری پرسنل
staff پرسنل ستاد ستادی
staffed پرسنل ستاد ستادی
nonoperating strength پرسنل غیر فعال
staffs پرسنل ستاد ستادی
evacuees پرسنل تخلیه شده
earthquake factor مقدار درصد شتاب ثقلی که درطرح محاسبات ساختمانی منظور میگردد
trainers وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainer وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
immersion proof وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
registrant پرسنل ثبت نام کننده
airman پرسنل نیروی هوایی هوانورد
airmen پرسنل نیروی هوایی هوانورد
enlisted personnel پرسنل سرباز و درجه دار
reimbursable personnel پرسنل حقوق بگیر نظامی
blinds بدون دید مستقیم پرسنل
blinded بدون دید مستقیم پرسنل
blind بدون دید مستقیم پرسنل
release denial جلوگیری از ترخیص پرسنل یاکالا
military pay order جدول تغییرات حقوقی پرسنل
retrofit action بهبودسازی وسایل وتجهیزات و پرسنل
safeguarded مامور حفافت پرسنل و یا اموال
overhead personnel پرسنل اضافی یا اضافه برسازمان
debarkation net پل تخلیه پرسنل ازکشتی به ساحل
sending state کشور اعزام کننده پرسنل
transport area منطقه حمل و نقل پرسنل
replacement factor ضریب جایگزینی پرسنل ووسایل
safeguard مامور حفافت پرسنل و یا اموال
debarkation net تور پیاده شدن پرسنل
safeguarding مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguards مامور حفافت پرسنل و یا اموال
battlefield evacuation تخلیه پرسنل اسیب دیده
daisy chain باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
percentile یکی از مجموعههای نودونه طرح کمتر از آنکه کل درصد چیزی از بین روند
wrought اهنی که کمتر از سه درصد ذغال دارد و خیلی سخت و چکش خور است
cabiler استعداد
ungifted بی استعداد
talentless بی استعداد
turn استعداد
parted با استعداد
unintelligent بی استعداد
susceptibility استعداد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com