Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
septette
دسته هفت نفری هفتگانه
Other Matches
decurion
رئیس دسته ده نفری
septet
دسته هفت نفری
pleiad
دسته هفت نفری
octet
دسته خوانندگان یانوازندگان هشت نفری
centuries
عده نظامی صد نفری گروهان صد نفری
century
عده نظامی صد نفری گروهان صد نفری
disciplinary control board
کمیسیون 5 نفری یکانها کمیسیون 5 نفری شورای انضباطی یکان
heptad
هفتگانه
the seven seas
هفتگانه
septet
هفتگانه
theseven wonders of the world
عجایب هفتگانه جهان
the seven deadly sins
گناهان بزرگ هفتگانه
the prismatic colours
رنگهای هفتگانه شوسه
the seven cardinal virtues
خصائل اصلی هفتگانه
triumvirate
سه نفری
threesome
سه نفری
triumvirates
سه نفری
triumvier
سه نفری
percapita
نفری
threesomes
سه نفری
mounting
دسته و پشت بند دسته شمشیر
quintette
پنج نفری
parleying
گفتگوی دو نفری
parleys
گفتگوی دو نفری
tandems
درشکه دو نفری
tandem
درشکه دو نفری
quintets
پنج نفری
single
تنها یک نفری
dialogues
مکالمهء دو نفری
dialogue
مکالمهء دو نفری
folie a deux
جنون دو نفری
trio
سه نفری سه تایی
trios
سه نفری سه تایی
duopoly
انحصار دو نفری
threesomes
بازی سه نفری
duumvirate
حکومت دو نفری
threesome
بازی سه نفری
quintet
پنج نفری
parleyed
گفتگوی دو نفری
parley
گفتگوی دو نفری
counselling
مشاوره دو نفری مشورت
counsel
مشاوره دو نفری مشورت
counselled
مشاوره دو نفری مشورت
counseled
مشاوره دو نفری مشورت
counsels
مشاوره دو نفری مشورت
delire a quatre
هذیان چهار نفری
monolog
تک سخنگویی صحبت یک نفری
stichomythia
سوال وجواب در نفری
morrice
نوعی رقص شش نفری
morris
نوعی رقص شش نفری
monologue
تک سخنگویی صحبت یک نفری
heptarchy
حکومت هفت نفری
percapita
بقرار هر نفری هر راس
monologues
تک سخنگویی صحبت یک نفری
strengths
قدرت رزمی استعداد نفری
strength
قدرت رزمی استعداد نفری
tarantella
رقص تند دو نفری ایتالیایی
madrigals
سرود عاشقانه چند نفری
foursome
بازی گلف چهار نفری
madrigal
سرود عاشقانه چند نفری
foursomes
بازی گلف چهار نفری
duumvir
شریک رتبه حکومت دو نفری
petit jury
هیئت منصفه دوازده نفری
roomette
اتاقک یا کوپه یک نفری ترن
nosegay
دسته گل یایک دسته علف
quadrilles
نوعی بازی ورق چهار نفری
rigadoon
رقص نشاط انگیزدو نفری قرون 71 و 81
omber
نوعی بازی ورق سه نفری اسپانیولی
ombre
نوعی بازی ورق سه نفری اسپانیولی
quadrille
نوعی بازی ورق چهار نفری
rigaudon
رقص نشاط انگیزدو نفری قرون 71 و 81
squad
گروه 5 نفری تیراندازان در مسابقه نوبتی
squads
گروه 5 نفری تیراندازان در مسابقه نوبتی
string quartets
ارکستر چهار نفری مرکب ازسازهای زهی
tetrarchy
یکی از استانهای چهارگانه حکومت چهار نفری
string quartet
ارکستر چهار نفری مرکب ازسازهای زهی
lorgnette
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnettes
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
quintette
قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
quintets
قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
quintet
قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
adagio
رقص دو نفری که زن روی پنجهء پا میرقصد و بکمک مرد آهسته بهوا میپرد
they came in bands
دسته دسته امدند
group
دسته دسته کردن
troop
دسته دسته شدن
sects
دسته دسته مذهبی
trooped
دسته دسته شدن
groups
دسته دسته کردن
trooping
دسته دسته شدن
assort
دسته دسته شدن
in detail
مفصلا دسته دسته
regiments
دسته دسته کردن
sect
دسته دسته مذهبی
regiment
دسته دسته کردن
streams of people
دسته دسته مردم
windrow
دسته دسته کردن
sorted
دسته دسته کردن
shoals of people
دسته دسته مردم
assort
دسته دسته کردن
classify
دسته دسته کردن
distribute
دسته دسته کردن
sort
دسته دسته کردن
scores of people
دسته دسته مردم
sorts
دسته دسته کردن
to form into groups
دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
coaction
عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
all but a few
همه به غیر از چند تایی
[چند نفری]
lies
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
They were walking three abreast.
سه نفری پهلو به پهلو قدم می زدند
quadrumvir
انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
bundling
متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundle
متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundles
متمرکز کردن دسته کردن دسته
manspace
جای خالی در خودرو یا کشتی یا هواپیما جای نفری خالی
bouquets
دسته گل
tussocks
دسته مو
parcel
دسته
parcels
دسته
tussock
دسته مو
crank
دسته
lever
دسته
ranges
دسته
ranged
دسته
range
دسته
sections
دسته
cranked
دسته
nib
دسته
ilk
دسته
bouquet
دسته گل
cranks
دسته
skein
دسته
handhold
دسته
cranking
دسته
stemming
دسته
helve
دسته
stemmed
دسته
stem
دسته
nibs
دسته
levers
دسته
section
دسته
nosegay
دسته گل
category
دسته
procession
دسته
sheaf
دسته
handles
دسته
passel
دسته
handle
دسته
assortments
دسته
processions
دسته
confraternity
دسته
gang
دسته
gangs
دسته
bunching
دسته
bunches
دسته
bunched
دسته
clan
دسته
bunch
دسته
clans
دسته
cliques
دسته
handgrip
دسته
ear
دسته
shook
دسته
hordes
دسته
horde
دسته
fascicle
دسته
congregations
دسته
congregation
دسته
fascicle or cule
دسته
fascicled
دسته دسته
fasciculate
دسته دسته
ears
دسته
wisps
دسته
wisp
دسته
cheque book
دسته چک
covey
دسته
ringleader
سر دسته
ringleaders
سر دسته
boodle
دسته
hosts
دسته
hosting
دسته
hosted
دسته
bodle
دسته
platoon
دسته
host
دسته
platoons
دسته
clumps
دسته
classis
دسته
clusters
دسته
haft
دسته
team
دسته
faggots
دسته
tuft
دسته
kinds
دسته
kindest
دسته
kind
دسته
tufts
دسته
faggot
دسته
skeins
دسته
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com