English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
synchroreceiver دستگاه گیرنده خودکار یا بستن خودکار فرامین کنترل اتش به توپ ضد هوایی
Other Matches
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
synchroscope دوربین کنترل اتش خودکارپدافند هوایی دوربین دستگاه توزیع اتش خودکار
eyelesi دستگاه کنترل خودکار هواپیما
free lance اعلام کنترل خودکار هواپیمادر درگیریهای هوایی
transpondor دستگاه گیرنده یااداری که بمحض دریافت مخابرهای بطور خودکار ان را جواب میدهد
transponder دستگاه گیرنده یااداری که بمحض دریافت مخابرهای بطور خودکار ان را جواب میدهد
automates بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automated بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automate بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automating بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automatic check کنترل خودکار بررسی خودکار
battery control central مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
controlled stick steering دستگاه فرمان کنترل شده اهرم فرمان خودکار
transponder فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
mach hold بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
automatic error correction تصحیح خودکار اشتباه اصلاح خودکار خطا
automatic control کنترل خودکار
automatic programming روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
automatic machine دستگاه خودکار
robot دستگاه خودکار
automatics دستگاه خودکار
robots دستگاه خودکار
automatic دستگاه خودکار
governing mode روش کنترل خودکار
coupled mode روش کنترل خودکار
automatic pilot [A/P] خلبان خودکار [حمل و نقل هوایی]
autopilot [A/P] خلبان خودکار [حمل و نقل هوایی]
ground controled approach دستگاه تقرب خودکار
four spindle automatic machine دستگاه خودکار با چهارهرزگرد
automatic drilling machine دستگاه درل خودکار
fully automatic machine دستگاه تماما"خودکار
automation دستگاه تنظیم خودکار
automatic sawing machine دستگاه اره خودکار
automatic punching machine دستگاه منگنه خودکار
automatic milling machine دستگاه فرز خودکار
industrial robot دستگاه خودکار صنعتی
automatic welding machine دستگاه جوشکاری خودکار
automatic screw machine دستگاه پیچ خودکار
automatic boring machine دستگاه درل خودکار
source data automation کنترل خودکار داده منبع
bang bang control سیستم کنترل خودکار مسیرموشک
automatic program control کنترل برنامه بطور خودکار
automatic gain control کنترل بازده بطور خودکار
governors دستگاه فرمان خودکار گاورنور
governor دستگاه فرمان خودکار گاورنور
ground controled approach دستگاه فرود خودکار هواپیما
eight spindle automatic machine دستگاه خودکار با هشت هرزگرد
automatic forming machine دستگاه قالب بندی خودکار
automatic bar machine دستگاه میله دار خودکار
sampling servo دستگاه نمونه گیری خودکار
autonomic منسوب به دستگاه عصبی خودکار
process کنترل خودکار فرآیند توسط کامپیوتر
processes کنترل خودکار فرآیند توسط کامپیوتر
automatic pilots دستگاه خودکار هدایت کشتی وهواپیما
automatic pilot دستگاه خودکار هدایت کشتی وهواپیما
synchro دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
automatics خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
automatic خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
submachinegun مسلسل خودکار یانیمه خودکار
autoloader اسلحه خودکار یا نیمه خودکار
automatic approach and landing روش کنترل خودکار سرعت ومسیر هواپیما در تقرب
numerical ماشین خودکار که توسط کامپیوتر یا مدارهای کنترل شده
land arm mode سیستم کامپیوتری کنترل دستی و خودکار فرود هواپیما
mach trim compensator دستگاه تنظیم حداکثر سرعت هواپیما به طور خودکار
automatic pilot وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilots وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
coupled mode روش کنترل پرواز خودکار بااستفاده از سیستم هدایت زمینی
ifac Automatic of InternationalFederation Control فدراسیون بین المللی کنترل خودکار
dnc Control Numerial Direct روش کنترل کامپیوتری وسائل ماشینی خودکار
automatic trim روش کنترل خودکار لغزش یاانحراف جانبی هواپیما ازروی مسیر
card وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد
cards وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد
aided tracking سیستم ردیابی خودکار سیستم تعقیب خودکار هدفها
automatic search jammer دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
automated teller machine ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
handing سیستم جاری که 1-عملوند عملیات خودکار را کنترل نمیکند. 2-عملوند نیازی به تماس با وسیله مورد استفاده ندارد
hand سیستم جاری که 1-عملوند عملیات خودکار را کنترل نمیکند. 2-عملوند نیازی به تماس با وسیله مورد استفاده ندارد
which transponder علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
private automatic branch exchange یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
tactical air controler افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
preset vector دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
link encryption خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
control flag پرچم کنترل فرامین
gyro pilot سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
automatic toss روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
automatic coding برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه نویسی خودکار
airlift control element عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
hook روشی که نافرین مقدم با ان دستگاههای کنترل خودکارهواپیماها را روی فرامین مشخص روانه می کنند
hooks روشی که نافرین مقدم با ان دستگاههای کنترل خودکارهواپیماها را روی فرامین مشخص روانه می کنند
actuating horns اهرمهایی که کابلهای کنترل به انهامتصل شده و توسط انها سطوح فرامین را حرکت میدهند
tactical air control center مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
automatous خودکار
self-starters خودکار
auyomated خودکار
automotive خودکار
unattended خودکار
unmanned خودکار
ballpens خودکار ها
ball pens خودکار ها
self-starter خودکار
preset خودکار
autonomic خودکار
automaticity خودکار
pen خودکار
ballpoints خودکار ها
ballpoint pens خودکار ها
automatic خودکار
automatics خودکار
automatic pipet پی پت خودکار
mechnical خودکار
self acting خودکار
control and reporting center تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
control point نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
autotype چاپ خودکار
automatic controller مراقب خودکار
automatic computer کامپیوتر خودکار
autosave ضبط خودکار
autotrace اثر خودکار
systematic خودکار سیستماتیک
automatic circuit breaker مدارشکن خودکار
automatic testing ازمایش خودکار
automatic check ازمایش خودکار
cutout فیوز خودکار
automatic telephone system تلفن خودکار
automatic record changer گرام خودکار
automatic loader بارکن خودکار
mechanical sawmill اره خودکار
automatic check مقابله خودکار
ball point pen قلم خودکار
power steering فرمان خودکار
coach screw پیچ خودکار
automatic buret بورت خودکار
automatic carriage تعویض خودکار
player piano پیانو خودکار
auyomated خودکار شده
mechanically بطور خودکار
automatic interrupt وقفه خودکار
automatic fire اتش خودکار
automatic tuning میزانساز خودکار
automatic interrupt قطع خودکار
automatic mechanism مکانیزم خودکار
automation اتوماسیون خودکار
automation خودکار سازی
automation خودکار کردن
self loading پرشونده خودکار
automatic fire تیراندازی خودکار
automatic flasher چشمکزن خودکار
self destroying منفجرشونده خودکار
automatic focusing تمرکز خودکار
fully automatic کاملا" خودکار
automatic titrator تیترکننده خودکار
push botton وسایل خودکار
repeating firearm اسلحه خودکار
autotrack تعقیب خودکار
automatic treatment تسویه خودکار
automatic throttle ساسات خودکار
automatize خودکار کردن
automatization خودکار کردن
automatization خودکار شدن
automatism بطور خودکار
automatic cutout قطع خودکار
automatic weapon سلاح خودکار
door switch کلید خودکار در
automatic drop اتصال خودکار
full automatic تماما" خودکار
automatic aiming تعقیب خودکار
automated office دفتر خودکار
automaton ماشین خودکار
self test ازمایش خودکار
sub-machine guns تیربار خودکار
automatically بطور خودکار
automate خودکار کردن
semi automatic نیم خودکار
automated خودکار کردن
automatic balance ترازوی خودکار
automata ماشینهای خودکار
automatic rifle تفنگ خودکار
automating خودکار کردن
semiautomatic نیمه خودکار
crane track جرثقیل خودکار
automatons ماشین خودکار
sub-machine gun تیربار خودکار
automates خودکار کردن
automatic steering device سکان خودکار
automatic bass compensation بمرسان خودکار
automatic door switch کلید خودکار در
autogenous welding جوشکاری خودکار
auto starter استارت خودکار
flashguns فلاش خودکار
automatic behavior رفتار خودکار
flashgun فلاش خودکار
automatic tracking تعقیب خودکار
autofeather فدر خودکار
automatic rifle توپ خودکار
automatic regulation تنظیم خودکار
automatic telephone تلفن خودکار
automatic coing برنامه نویسی خودکار
automatic weapon جنگ افزار خودکار
automatic supply روش خودکار اماد
automatic water level recorder تراز اب نگار خودکار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com