Dictiornary-Farsi | دلپذیر شهوت انگیز | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
luscious	دلپذیر شهوت انگیز


Other Matches

voluptuous	شهوت پرست شهوت انگیز
juicy <adj.>	شهوت انگیز
tasty <adj.>	شهوت انگیز
red-hot <adj.>	شهوت انگیز
obscene	شهوت انگیز
lascivious	شهوت انگیز
lusty	قوی شهوت انگیز
lustier	قوی شهوت انگیز
lustiest	قوی شهوت انگیز
pornography	نوشته شهوت انگیز
voluptuously	بطور شهوت انگیز
to provoke passion	شهوت انگیز بودن
pornographic	وابسته به عکس یانوشته شهوت انگیز
pornographer	نویسنده مطالب قبیح یا شهوت انگیز
sexiest	دارای تمایلات جنسی شهوت انگیز
sexier	دارای تمایلات جنسی شهوت انگیز
sexy	دارای تمایلات جنسی شهوت انگیز
lugubrious	غم انگیز حزن انگیز
love some	دلپذیر
handsome	دلپذیر
melodious	دلپذیر
amiable	دلپذیر
scrumptious	دلپذیر
palatable	دلپذیر
delightful	دلپذیر
agreeable	دلپذیر
lief	دلپذیر
red-hot <adj.>	دلپذیر
juicy <adj.>	دلپذیر
loveliest	دلپذیر
lovely	دلپذیر
placable	دلپذیر
lovelier	دلپذیر
pleasantest	دلپذیر
pleasanter	دلپذیر
pleasant	دلپذیر
graceful	دلپذیر
mellowing	دلپذیر مهربان
mellows	دلپذیر مهربان
mellowed	دلپذیر مهربان
mellow	دلپذیر مهربان
agreeably	بطور دلپذیر
nicest	دلپذیر مطلوب
euphony	صدای دلپذیر
kindly	دلپذیر ملایم
bonny	جذاب دلپذیر
gracious	مهربان دلپذیر
nice	دلپذیر مطلوب
adorably	بطور دلپذیر
nicer	دلپذیر مطلوب
melodic	دلپذیر خوش اهنگ
euphonic	خوش صدا دلپذیر
euphonious	خوش صدا دلپذیر
prettier	بطور دلپذیر قشنگ کردن
prettiest	بطور دلپذیر قشنگ کردن
prettify	بطور دلپذیر قشنگ کردن
seemly	خوش منظر بطور دلپذیر
bonhomie	خوش خلقی ورفتار دلپذیر
pretty	بطور دلپذیر قشنگ کردن
to be congenial to somebody [things]	برای کسی دلپذیر بودن [اشیا]
desiring	شهوت
desire	شهوت
carnality	شهوت
desires	شهوت
appetites	شهوت
appetite	شهوت
eros	شهوت
lust	شهوت
ruts	شهوت
conoupiscence	شهوت
concupiscence	شهوت
rut	شهوت
passion	شهوت
satyriasis	شهوت پرستی
voluptuousness	شهوت رانی
salacious	شهوت پرست
alloerotism	شهوت دگرگرا
oral eroticism	شهوت دهانی
anal eroticism	شهوت مقعدی
anal erotism	شهوت مقعدی
urolagnia	شهوت ادراری
urethral erotism	شهوت میزراهی
anaphrodisia	کاهش شهوت
anaphrodisiac	کاهنده شهوت
orality	شهوت دهانی
alloeroticism	شهوت دگرگرا
organ eroticism	شهوت اندامی
eroticism	شهوت گرایی
lustfully	از روی شهوت
genital eroticism	شهوت تناسلی
salaciousness	شهوت رانی
liking	شهوت ومیل
sexiness	شهوت انگیزی
lecherous	شهوت پرست
salacity	شهوت رانی
voluptuate	شهوت انگیزکردن
anality	شهوت مقعدی
graphomania	شهوت نوشتن
erotism	شهوت گرایی
sensuality	شهوت پرستی
flesh	جسم شهوت
lewdness	شهوت پرستی
Lust for power and riches.	شهوت قدرت وثروت
oestrum	شهوت ومستی جانوران
lasciviously	از روی شهوت پرستی
salaciously	از روی شهوت رانی
voluptuously	از روی شهوت پرستی
burns	دراتش شهوت سوختن
to gratify ones passions	شهوت رانی کردن
libidinously	از روی شهوت رانی
He is verbose (garrulous). He has verbal diarrhea.	شهوت کلام دارد
libidinal	وابسته به شهوت جنسی
impassion	برسر شهوت اوردن
voyeurism	اطفاء شهوت با نگاه
rut	مست شهوت شدن
passionately	بطور شهوت امیز
burn	دراتش شهوت سوختن
ruts	مست شهوت شدن
libido	شهوت جنسی هوس
libidinous	وابسته به شهوت جنسی
libidos	شهوت جنسی هوس
lesbians	وابسته به دفع شهوت یک زن با زن دیگر
to g. with passion	دراتش شهوت یاعشق سوختن
bawdry	شهوت پرستی [غیر مصطلح]
lewd	ناشی از هرزگی شهوت پرست
lesbian	وابسته به دفع شهوت یک زن با زن دیگر
satyriasis	نعوظ یا شدت حس شهوت درمرد
lust	حرص واز شهوت داشتن
venery	شهوت پرستی خوشگذرانی جنسی
She is blinded by passion .	شهوت او را کور کرده است
voyeur	اطفا کننده شهوت بانگاه
voyeurs	اطفا کننده شهوت بانگاه
lesbianism	دفع شهوت زنی با زن دیگر
sapphic vice	شهوت رانی زنان نسبت به یکدیگر
he has a rage for money	برای گرد کردن پول شهوت
She is passionately fond of tennis .	شهوت تنیس باز ی کردن دارد
peeping Tom	اطفا کننده شهوت بانگاه [اصطلاح روزمره]
to pander any one's lust	وسائل شهوت رانی کسی رافراهم کردن
peeper	اطفا کننده شهوت بانگاه [اصطلاح روزمره]
Gezellig <adj.>	دنج دلپذیر راحت. اشاره ضمنی به زمانی که با عزیزان بعد از چند وقت دوری میگذرانید.
poeeping tom	ادمی که بانگاه باعضاء تناسلی واعضای برهنه اطفاء شهوت کند
delightful <adj.>	دل انگیز
attractive <adj.>	دل انگیز
charming <adj.>	دل انگیز
appealing <adj.>	دل انگیز
baleful	غم انگیز
impulsions	دژ انگیز
impulsion	دژ انگیز
dazzling <adj.>	دل انگیز
winning <adj.>	دل انگیز
engaging <adj.>	دل انگیز
tragic	غم انگیز
tear-jerkers	گریه انگیز
tear-jerker	اشک انگیز
tear-jerkers	اشک انگیز
disarming	آشتی انگیز
tear-jerker	گریه انگیز
mind-blowing	شگفت انگیز
mind-boggling	شگفت انگیز
tantalizing	خواست انگیز
tantalizing	میل انگیز
tantalizing	وسوسه انگیز
tantalizingly	خواست انگیز
tantalizingly	میل انگیز
tantalizingly	وسوسه انگیز
cliffhanger <idiom>	هیجان انگیز
out of this world <idiom>	شگفت انگیز
admirable <adj.>	شگفت انگیز
astonishing <adj.>	شگفت انگیز
astounding <adj.>	شگفت انگیز
gobsmacking [British] [colloquial] [amazing] <adj.>	شگفت انگیز
marvellous [British] <adj.>	شگفت انگیز
marvelous [American] <adj.>	شگفت انگیز
prodigious <adj.>	شگفت انگیز
wonderful <adj.>	شگفت انگیز
jovial <adj.>	نشاط انگیز
lively <adj.>	نشاط انگیز
exhilarating <adj.>	نشاط انگیز
fateful <adj.>	فاجعه انگیز
wondrous <adj.>	شگفت انگیز
wondrous <adj.>	حیرت انگیز
too bad <idiom>	خیلی بد ،غم انگیز
wonderful <adj.>	حیرت انگیز
stupendous <adj.>	حیرت انگیز
admirable <adj.>	حیرت انگیز
amazing <adj.>	حیرت انگیز
astounding <adj.>	حیرت انگیز
gobsmacking [British] [colloquial] [amazing] <adj.>	حیرت انگیز
marvellous [British] <adj.>	حیرت انگیز
marvelous [American] <adj.>	حیرت انگیز
prodigious <adj.>	حیرت انگیز
startling <adj.>	حیرت انگیز
good-humored <adj.>	نشاط انگیز
sombre	تاریک غم انگیز
feigner	بهانه انگیز
incentive	فتنه انگیز
guidwille	نشاط انگیز
hallucinous	وهم انگیز
hatable	نفرت انگیز
hateable	نفرت انگیز