English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
computer generations روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
Other Matches
flops اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flop اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flopping اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flopped اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
mflops اندازه سرعت محاسبه که به عنوان تعداد دستورات اعشاری که در ثانیه پردازش می شوند محاسبه میشود
scissoring 1-معرفی بخشی از تصویرو سپس بریدن آن به طوری که قابل چسباندن در تصویر دیگر باشد.2-معرفی بخشی از تصویروحذف هراخلاعی خارج از این ناحیه
computation of replacement factors محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
representation معرفی
presentations معرفی
presentation معرفی
reclame معرفی
designations معرفی
designation معرفی
reference معرفی
representations معرفی
introducing معرفی کردن
presented معرفی کردن
introduces معرفی کردن
presenting معرفی کردن
presents معرفی کردن
designative معرفی کننده
representation معرفی کردن
introduced معرفی کردن
bring forward معرفی کردن
recommends معرفی کردن
letter معرفی نامه
letters معرفی نامه
recommend معرفی کردن
introductions معارفه معرفی
representations معرفی کردن
inset معرفی کردن
insets معرفی کردن
presentable شایان معرفی
nominate معرفی کردن
nominates معرفی کردن
nominating معرفی کردن
introduce معرفی کردن
recommending معرفی کردن
present معرفی کردن
presentee معرفی شده
representer معرفی کننده
speak well for معرفی کردن
letter of reference معرفی نامه
introduction معارفه معرفی
nuncupatory معرفی کننده
nominator معرفی کننده
letter of introduction معرفی نامه
slide rules خط کش محاسبه
prediction محاسبه
predictions محاسبه
analysis محاسبه
calculation محاسبه
computing محاسبه
computation محاسبه
computations محاسبه
slide rule خط کش محاسبه
introduction معرفی رسمی اشناسازی
algebra قوانینی که برای معرفی
introductions معرفی رسمی اشناسازی
presentably بطور قابل معرفی
net authentication معرفی ایستگاههای شبکه
letterman دارنده معرفی نامه
initial campaign معرفی کالا به بازار
preconize بعموم معرفی کردن
report معرفی کردن خود
reported معرفی کردن خود
reports معرفی کردن خود
calculated field فیلد محاسبه
nautical slide rule خط کش محاسبه دریایی
arithmetic unit واحد محاسبه
recalculation تجدید محاسبه
uncomputable محاسبه ناپذیر
unit of account واحد محاسبه
miscalculations محاسبه اشتباه
miscalculation محاسبه اشتباه
predicted محاسبه شده
engineer's scale خط کش محاسبه مهندسی
calculating factor ضریب محاسبه
calculating machine ماشین محاسبه
calculation sheet برگ محاسبه
calk محاسبه کردن
cam calculation محاسبه کرو
computability قابلیت محاسبه
computable محاسبه پذیر
computational اشتباه در محاسبه
computational مربوط به یک محاسبه
double counting محاسبه مضاعف
dyscalculia محاسبه پریشی
accounting price قیمت محاسبه
design load بارمبنای محاسبه
computes محاسبه کردن
computed محاسبه کردن
account محاسبه نمودن
approximation محاسبه ملایم
design طرح و محاسبه
computations نتیجه محاسبه
compute محاسبه کردن
approximations محاسبه ملایم
computation نتیجه محاسبه
designs طرح و محاسبه
good wine needs no bush چیزخوب نیازمند به معرفی نیست
instantiate معرفی کردن بوسیله کنسرت
reagency امادگی برای واکنش یا معرفی
quantification معرفی عناصر یک جسم تعریف
to r.someone as a کسی را به سمتی معرفی کردن
id کارتی که ضخص را معرفی میکند
meets معرفی شدن به ملاقات کردن
meet معرفی شدن به ملاقات کردن
roll out معرفی یک کالای تجارتی به بازار
social credit تصادی معرفی شده است
optimal recalculation محاسبه مجدد بهینه
computing سرعت محاسبه یک کامپیوتر
row wise recalculation محاسبه مجدد سطری
ration factor ضریب محاسبه جیره
recalculation method روش محاسبه عدد
background recalculation محاسبه مجدد پس زمینه
natural recalculation محاسبه مجدد طبیعی
column wise recalculation محاسبه مجدد ستونی
computable function تابع محاسبه پذیر
calculated altitude ارتفاع محاسبه شده
computed goto جهش بر مبنای محاسبه
computed price قیمت محاسبه شده
collapse design محاسبه در محیط خمیری
automatic recalculation محاسبه مجدد خودکار
accountable strength استعداد قابل محاسبه
incomputable غیر قابل محاسبه
load adjuster خط کش محاسبه برایند بارهواپیما
manual recalculation محاسبه مجدد دستی
predicted از قبل محاسبه شده
reculaulation order تنظیم محاسبه مجدد
integral calculus محاسبه انتگرال [ریاضی]
computations نتیجه شمارش محاسبه
tally محاسبه چوب خط زدن
tallied محاسبه چوب خط زدن
evaluate محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluated محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluates محاسبه یک مقدار یا کمیت
computation نتیجه شمارش محاسبه
tallying محاسبه چوب خط زدن
miscalculating اشتباه محاسبه کردن
evaluating محاسبه یک مقدار یا کمیت
miscalculates اشتباه محاسبه کردن
miscalculated اشتباه محاسبه کردن
tallies محاسبه چوب خط زدن
miscalculate اشتباه محاسبه کردن
tags نوار پشت پوتین کارت معرفی
tag نوار پشت پوتین کارت معرفی
technological تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
subscripted variable عنصری در آرایه که با یک همراه معرفی میشود
Can you recommend a hotel? آیا میتوانید یک هتل به من معرفی کنید؟
to give publicity to بعموم نشان دادن یا معرفی کردن
to proclam someone a traitor کسیرا بعموم خائن معرفی کردن
to report oneself حاضر شدن وخود را معرفی کردن
technologically تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
who are your reference? چه اشخاصی را دارید که شمارا معرفی کنند
I have been referred. (introduced,recommended)to you by MR. . . . از جانب آقای ... به شما معرفی شده ام
predefined آنچه قبلا معرفی شده است
Can you recommend a guest house? آیا میتوانید یک پانسیون به من معرفی کنید؟
date of acquisition از آن به بعد استهلاک محاسبه میشود
computing sight وسیله محاسبه عناصر تیر
ration basis مبنای محاسبه جیره غذایی
long run period دوران محاسبه بلند مدت
evaluation عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
measure روش محاسبه اندازه یا کمیت
computable آنچه قابل محاسبه است
strategically <adv.> طرح ریزی [محاسبه] شده
elastic design طرح و محاسبه در محیط ارتجاعی
algorithm محاسبه عددی حساب رقومی
algorithms محاسبه عددی حساب رقومی
design for flexture and shear طرح و محاسبه از نظرخمیدگی و برش
ration cycle سیکل محاسبه جیره 42ساعته
compute انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
evaluations عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
boxes مربع روی ورقه محاسبه
box مربع روی ورقه محاسبه
computes انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
computed انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
basis of freight پایه محاسبه هزینه حمل
to i. any one into abenefice کسیرابرای دریافت درامد کلیسا معرفی کردن
toastmistress بانوی معرفی کننده ناطق سرمیز غذا
Type cable مشخصات کابل معرفی شده توسط IBM
report tothe director خود را حضورا نزد رئیس معرفی کنید
proceed time زمان لازم برای معرفی به پایگاه جدید
bring up <idiom> معرفی چیزی برای بحث (مذاکره)آوردن
Can you recommend a good restaurant? آیا میتوانید یک رستوران خوب معرفی کنید؟
functional مشخصاتی که نتایجی که تولید یک برنامه را معرفی می کنند
to report to the police خود را به پلیس معرفی کردن [بخاطر خلافی]
personation خود را به جای دیگری معرفی کردن یا جا زدن
name کلمه معرفی فایل ذخیره شده مشخص
names کلمه معرفی فایل ذخیره شده مشخص
interpolations محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
basket purchase خرید کلی بدون محاسبه جزئیات
interpolation محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
scaling law ضریب محاسبه قدرت بمب اتمی
ration scale مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
toastmasters کسی که ناطقین بعد از صرف شام را معرفی میکند
key کد عددی برای معرفی کلیدی که انتخاب شده است
menu انتخاب دستورات از لیستی از انتخابها معرفی شده به اپراتور
menus انتخاب دستورات از لیستی از انتخابها معرفی شده به اپراتور
toastmaster کسی که ناطقین بعد از صرف شام را معرفی میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com