English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
loft زاویه سطح قسمتی از سرچوب گلف دور از قسمت عمودی
lofts زاویه سطح قسمتی از سرچوب گلف دور از قسمت عمودی
Other Matches
aft flap آخرین قسمت فلپهای سه قسمتی
hard spun [نخ با تاب زیاد با زاویه ای معادل سی تا چهل و پنج درجه نسبت به محور عمودی]
cross-window [پنجره ای با جرز عمودی میان قسمت هایش به شکل صلیب]
trey پیشوندیست بمعنی دارای سه قسمت وسه قسمتی وسه تایی وهرسه واحد یکبار
faces قسمت جلو شی ء رویه راکت قسمتی از چوب هاکی که با گوی تماس داردشیب صاف جلو موج
face قسمت جلو شی ء رویه راکت قسمتی از چوب هاکی که با گوی تماس داردشیب صاف جلو موج
differential ailerons ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
lollypop اب نبات یا شیرینی که در سرچوب نصب شده وبچه ها انرامیمکند
lollipops اب نبات یا شیرینی که در سرچوب نصب شده وبچه ها انرامیمکند
lollipop اب نبات یا شیرینی که در سرچوب نصب شده وبچه ها انرامیمکند
an fitting رابطهایی برای اتصال لولههای پخدار یا قیفی شکل که دارای زاویه 73 درجه میباشند و فاصلهای بین تمام شدن دندانه ها و شروع قسمت پخدار وجود دارد
graduated circle of an alidade دایره مدرج زاویه یاب صفحه درجه دار زاویه سنج
longitudinal dihedral اختلاف زاویهای بین زاویه برخورد بال و زاویه برخوردسکانهای افقی که دومی معمولا کمتر است
grivation زاویه شبکه مغناطیسی زاویه انحراف دستگاه
shank ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
standard دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standards دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
loss angle زاویه تلف زاویه تلفات
declination زاویه انحراف زاویه میل
angle of rotation زاویه دوران زاویه چرخش
entering angle زاویه ورودی زاویه دخول
angle of convergence زاویه تقرب زاویه پارالاکس
angle of repose زاویه تعادل زاویه ارامش
vertical redundancy check بررسی عمودی اشتباهات بررسی افزونگی عمودی
butts ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
bombing angle زاویه پرتاب بمب زاویه پروازهواپیما در هنگام رها کردن بمب
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
terne ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terneplate ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
quartersaw الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
ecphora پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
plank قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
long bone که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
base section رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
constant angle arch dam بند قوسی با زاویه یکسان سد کمانی با زاویه یکسان
section قسمت قسمت کردن برش دادن
sections قسمت قسمت کردن برش دادن
angle offset method روش عکاسی تحت یک زاویه معین روش تهیه تصویراشیاء تحت یک زاویه
superelevation تصحیح تکمیلی تراز توپ زاویه تصحیح زاویه پرش لوله توپ زاویه تصحیح تکمیلی تراز
parallactic angle زاویه تقارب نصف النهارات زاویه تقارب
fanfold یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
executing agency قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttle حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles حمل کردن قسمت به قسمت
public relations officers رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachment یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
lies زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
army nurse corps قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
apogee زاویه انحراف ثقل موشک زاویه انحراف مرکز ثقل موشک در روی مسیر
apex angle زاویه راسی هدف زاویه راسی
portions قسمتی
triploidy سه قسمتی
portion قسمتی
triplex سه قسمتی
partite قسمتی
p.p.m قسمت در یک میلیون قسمت
shuttled راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled بمباران قسمت به قسمت
shuttles راهپیمائی قسمت به قسمت
to sell in lots قسمت قسمت فروختن
throttling عبور قسمت به قسمت
throttles عبور قسمت به قسمت
throttle عبور قسمت به قسمت
shuttle بمباران قسمت به قسمت
throttled عبور قسمت به قسمت
shuttle راهپیمائی قسمت به قسمت
parts per million قسمت در میلیون قسمت
shuttles بمباران قسمت به قسمت
spirit de corps حمیت قسمتی
sectors قسمتی ازجبهه
plank قسمتی ازبرنامه
haxamerous شش بخشی شش قسمتی
sector قسمتی ازجبهه
partial بخشی قسمتی
esprit حمیت قسمتی
legs قسمتی از مسابقه
spirit de corps روحیه قسمتی
another guess قسمتی دیگر
spirit حمیت قسمتی
leg قسمتی از مسابقه
split second قسمتی از ثانیه
spiriting حمیت قسمتی
double cloister راهرو دو قسمتی
pate سر یا قسمتی از سرانسان
triploid سه قسمتی سه بخشی
flattest قسمتی از یک عمارت
esprit de corps روحیه قسمتی
flat قسمتی از یک عمارت
tripartition سه قسمتی کردن
esprit de corps حمیت قسمتی
righting حق عمودی
perpendicular عمودی
plumb lines خط عمودی
righted حق عمودی
plumb line خط عمودی
straightest عمودی
perpendecular عمودی
upright عمودی
straighter عمودی
right حق عمودی
vertical عمودی
erected عمودی
straight عمودی
erect عمودی
on end عمودی
erecting عمودی
lineal عمودی
erects عمودی
othogonal عمودی
fractions کسر درصدی از قسمتی از
fraction کسر درصدی از قسمتی از
modules قسمتی از سفینه فضایی
module قسمتی از سفینه فضایی
neck of the woods <idiom> ناحیه یا قسمتی از کشور
lobotomy برش قسمتی از مغز
striking out pleading حذف قسمتی از مدافعات
section charge خرج چند قسمتی
creasing قسمتی از زمین کریکت
creases قسمتی از زمین کریکت
march unit قسمتی ازستون راهپیمایی
crease قسمتی از زمین کریکت
ram's horn قسمتی ازاستحکامات خندق
lobotomies برش قسمتی از مغز
helmeted دارای قسمتی که مانندخودباشد
expansion joint اتصال چند قسمتی
rebates پرداخت قسمتی از بدهی
creased قسمتی از زمین کریکت
part [ial] payment of a fine پرداخت قسمتی از جریمه
rebate پرداخت قسمتی از بدهی
aliquot part charge خرج چند قسمتی
winging قسمتی از یک بخش یا ناحیه
wing قسمتی از یک بخش یا ناحیه
forward overlap پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
aliquot propelling charge خرج پرتاب چند قسمتی
whipped پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
whip پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
displacement hull قسمتی از بدنه قایق که در اب می ماند
lobectomy برداشتن قسمتی ازیک عضو
zap پاک نمودن قسمتی از برنامه
pneumonectomy قطع وبرداشتن ریه با قسمتی از ان
whips پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
barons شخص مهم وبرجسته در هر قسمتی
zapped پاک نمودن قسمتی از برنامه
zaps پاک نمودن قسمتی از برنامه
necks قسمتی از سر چوب گلف ولاکراس
zapping پاک نمودن قسمتی از برنامه
freeboard قسمتی از قایق که بیرون اب است
group rendezvous نقطه الحاق گروهی یا قسمتی
slot charter اجاره قسمتی از وسیله نقلیه
fractional damage خسارت وارده به قسمتی از وسیله
hash mark قسمتی از زمین پس از عبوراز خط یک یاردی
neck قسمتی از سر چوب گلف ولاکراس
baron شخص مهم وبرجسته در هر قسمتی
vertical equity عدالت عمودی
linal descent وارث خط عمودی
orthogonality حالت عمودی
off plmb غیر عمودی
out of plumb غیر عمودی
orthogonal rotation چرخش عمودی
normal force نیروی عمودی
vertical growth رشد عمودی
vertical force نیروی عمودی
aplomb حالت عمودی
normal acceleration شتاب عمودی
normal axis محور عمودی
normal force تلاش عمودی
vertical expansion گسترش عمودی
vertical equity برابرسازی عمودی
vertical combines ترکیب عمودی
vertical axis محور عمودی
plumbness حالت عمودی
joint drain زهکش عمودی
vertical scrolling چرخش عمودی
tap root ریشه عمودی
perpendicularity حالت عمودی
perpendecular خط عمودی یا قائم
boom ستون عمودی
vertical adjustment تنظیم عمودی
vertical antenna انتن عمودی
boomed ستون عمودی
booming ستون عمودی
booms ستون عمودی
lineal عمودی اجدادی
erectness حالت عمودی
out of the perpendicular غیر عمودی
orthotropism رویش عمودی
portraint orientation تمایل عمودی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com