English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (13 milliseconds)
English Persian
cycle زمانی که بین دو باس ساعت متمادی صورت می گیرد
cycled زمانی که بین دو باس ساعت متمادی صورت می گیرد
cycles زمانی که بین دو باس ساعت متمادی صورت می گیرد
Other Matches
time زمانی که به صورت ساعت , دقیقه , ثانیه و... بیان شود
times زمانی که به صورت ساعت , دقیقه , ثانیه و... بیان شود
timed زمانی که به صورت ساعت , دقیقه , ثانیه و... بیان شود
real time عملیات پردازشی که همان زمانی را می گیرد که مشکل باید حل شود
real time زمان عمل یا پردازش که همان زمانی را می گیرد که مشکل باید حل شود.
breadboard می صورت گیرد
clock دوره زمانی بین دو باس ساعت متناوب
clocks دوره زمانی بین دو باس ساعت متناوب
tenors بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
tenor بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
nonoverlap processing نوشتن و پردازش داخلی فقط در یک اسلوب سری صورت می گیرد
store ذخیره داده که بعداگ در صورت نیاز مورد استفاده قرار می گیرد
storing ذخیره داده که بعداگ در صورت نیاز مورد استفاده قرار می گیرد
righted ایجاد حاشیه سمت راست به طوری که متن به صورت صاف قرار گیرد
right ایجاد حاشیه سمت راست به طوری که متن به صورت صاف قرار گیرد
righting ایجاد حاشیه سمت راست به طوری که متن به صورت صاف قرار گیرد
speech وسیلهای که داده را از کامپیوتر می گیرد و آنرا به صورت کلمه صوتی خارج میکند
graph وسیله چاپ با قلم که داده را از کامپیوتر می گیرد و به صورت گرافیکی نمایش میدهد
speeches وسیلهای که داده را از کامپیوتر می گیرد و آنرا به صورت کلمه صوتی خارج میکند
graphs وسیله چاپ با قلم که داده را از کامپیوتر می گیرد و به صورت گرافیکی نمایش میدهد
pingpong جایگرینی دو یا چند دستگاه ذخیره بنحوی که که پردازش بتواند روی یک مجموعه فایل انتهایی صورت گیرد
destructive addition عمل جمع که در آن نتیجه روی یکی از عملوندها نوشته میشود یعنی دوباره نویسی صورت می گیرد
tentering دار کشی [میخ کشی ] [اینکار برای اصلاح کجی یا سره فرش صورت می گیرد.]
conservation [darn] مرمت و رفوگری فرش که بیشتر بصورت عمل مکانیکی بوده و جهت جلوگیری از پیشرفت خرابیو اصلاح نسبی خسارت وارد شده صورت می گیرد
sundials ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
sundial ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
hard sectoring می دیسک که هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود و گاهی توسط مجموعهای نقاط پانچ شده اطراف hub مرکزی صورت می گیرد که هر سوراخ شروع سکتور ران نشان میدهد
cellars محل ذخیره سازی موقت داده یا ثبات یا کارها که موضوعات برای درج و حذف به صورت Lifo عمل می کنند یعنی اولی که می آید آخر از همه سرویس می گیرد
cellar محل ذخیره سازی موقت داده یا ثبات یا کارها که موضوعات برای درج و حذف به صورت Lifo عمل می کنند یعنی اولی که می آید آخر از همه سرویس می گیرد
step frame استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
quartz clock بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
republic حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republics حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
inventory از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
Look at the watch. نگاه کنید به ساعت [مچی] ببینید ساعت چند است.
By my watch it's five to nine. طبق ساعت [مچی] من ساعت پنج دقیقه به نه است.
zone time وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
My curfew is at 11. من ساعت ۱۱ باید خانه باشم. [چونکه پدر و مادر اجازه نمی دهند از آن ساعت به بعد]
slices مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slice مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
countershaft محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
uptime پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
standard time ساعت بین المللی ساعت استاندارد
He arrives at 4 O'clock instead of 3 O'clock. او [مرد] عوض ساعت ۳ ساعت ۴ می آید.
spindle دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
spindles دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
protracted متمادی
eons اعصار متمادی
aeon اعصار متمادی
aeons اعصار متمادی
pads ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pad ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
ppm Position Pulse مدولاسیون یا تلفیق زمانی پالس که دران مقدار نمونه لحظهای موج موقعیت زمانی یک پالس را مدوله میکندodulation
pulse مجموعه متمادی پالسهای مشابه
pulsed مجموعه متمادی پالسهای مشابه
listings کاغذهای متمادی که در چاپگرها به کار می روند
listing کاغذهای متمادی که در چاپگرها به کار می روند
stringy floppy حلقه متمادی نوار برای حافظه پشتیبان
floppy disks حلقه متمادی نوار برای ذخیره سازی
floppy حلقه متمادی نوار برای ذخیره سازی
floppies حلقه متمادی نوار برای ذخیره سازی
floppy disk حلقه متمادی نوار برای ذخیره سازی
floppy discs حلقه متمادی نوار برای ذخیره سازی
gap فضای خالی نوار مغناطیسی بین دو رکورد متمادی
gaps فضای خالی نوار مغناطیسی بین دو رکورد متمادی
mode حالت ای که در آن هر دستور برنامه در محلهای متمادی ذخیره می شوند
modes حالت ای که در آن هر دستور برنامه در محلهای متمادی ذخیره می شوند
labelled چاپگر مخصوص برای چاپ آدرس ها روی برچسبهای متمادی
label چاپگر مخصوص برای چاپ آدرس ها روی برچسبهای متمادی
labeling چاپگر مخصوص برای چاپ آدرس ها روی برچسبهای متمادی
labels چاپگر مخصوص برای چاپ آدرس ها روی برچسبهای متمادی
streamers حلقه متمادی نوار است که به عنوان فضای پشتیبان استفاده میشود
streamer حلقه متمادی نوار است که به عنوان فضای پشتیبان استفاده میشود
synchronous ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دو وسیله با یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسالی هم سان با سیگنال ساعت است
clockwise مطابق گردش عقربه ساعت در جهت عقربه ساعت
endless بخش متمادی نواز ضبط یا چندین دستور کامپیوتری که پیامی تکرار میشود
assembly 1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
bedsore زخمی که بعلت خوابیدن متمادی در بستر و نرسیدن خون کافی به پشت بیماران ایجادمیشود
o'clock ساعت از روی ساعت
transmissions وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
transmission وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
local چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
locals چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printers وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printer وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
multi part stationery کاغذ متمادی با چند ورق با هم یا همراه کاربن یا بدون کاربن
plastic bubble keyboard صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packets روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packet روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
barrage jamming تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watt واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
it gives me the hump جرم می گیرد
bit mapped screen RA قرار گیرد
Our affairs are shaping well. کارها داردسروصورت می گیرد
bow arm بازویی که کمان را می گیرد
what p do you receive? چند درصد می گیرد
laughter is infectious خنده همه را می گیرد
what p do you receive? صدی چندمی گیرد
The fortune teller tells fortunes . فالگیر فال می گیرد
penful انچه در یک قلم جا گیرد
magnums بطری که دو باده در ان جای گیرد
manager و بخشهای فایل را در نظر می گیرد
she is too p about her dress زیاد درلباس دقت می گیرد
privat docent or zent اموزگارمجازدردانشگاه که که مواجب ازدانشجویان می گیرد
magnum بطری که دو باده در ان جای گیرد
footprint فضایی که یک کامپیوتر در میز می گیرد
footprints فضایی که یک کامپیوتر در میز می گیرد
managers و بخشهای فایل را در نظر می گیرد
He does not bite. او [مرد] گاز نمی گیرد.
classing محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
class محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
Unless the dog is trodden on the tail , it will no. <proverb> تا پا روى دم سگ نگذارى گاز نمى گیرد .
classes محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
palmful انقدرکه دریک کف دست جای گیرد
Our organization is just standing on its own feet. تشکیلات ما تازه دارد جان می گیرد
classed محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
deforciant کسی که مالی را از دیگری بزور می گیرد
The poor fellow ( guy ) is restless. بیچاره قرار نمی گیرد ( ندارد )
heuristic آنچه از تجربیات گذشته درس گیرد
wind gauge دستگاهی که سرعت باد را اندازه می گیرد
foundation pile میله هایی که در فونداسیون قرار می گیرد
pyrophorus چیزی که در مجاورت هواخودبخود اتش گیرد
rom دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
line astern صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
chargeable accessions استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
nuclear equipoise گلوله اتمی که نبایستی مورداستفاده قرار گیرد
desktop سیستم کامپیوتر کوچک که روی میز جا می گیرد
point four رهبری این گونه ممالک را به دست گیرد
cartridges درایوی که یک دیسک یا نوار را در کارتریج به کار می گیرد
birthright حقوقی که در اثر تولد بخص تعلق می گیرد
trainbearer کسیکه دنباله لباس دیگری رامی گیرد
cartridge درایوی که یک دیسک یا نوار را در کارتریج به کار می گیرد
priority شینالی به کامپیوتر که از سایر کارها پیش می گیرد
advisee کسی که از مشاور در مدرسه یا دانشگاه کمک می گیرد
priorities شینالی به کامپیوتر که از سایر کارها پیش می گیرد
He is a corrupt official . مأمور فاسدی است ( رشوه می گیرد وغیره )
He is giving her French lessons in exchange for English lessons به اودرس فرانسه می دهد ودرعوض انگیسی می گیرد
Barking dogs seldom bite. <proverb> سگى که پارس مى کند بندرت گاز مى گیرد.
What is worth doing is worth doing well . <proverb> کارى ارزش دارد که خوب انجام گیرد .
transmitter وسیلهای که سیگنال ورودی را می گیرد , پردازش میکند
transmitters وسیلهای که سیگنال ورودی را می گیرد , پردازش میکند
cpi تعداد حروف چاپ شده که در فضای یک اینچ جا می گیرد
dioptometer اسبابی که قدرت تطابق وانکسار چشم را اندازه می گیرد
dutiable goods کالایی که حقوق گمرکی یاعوارض دیگربدان تعلق می گیرد
rent ان چه که به زمین به عنوان یکی ازعوامل تولید تعلق می گیرد
object ball گویی که با گوی اصلی بیلیاردمورد ضربت قرار می گیرد
dat سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
Gothic Revival [پله های کوتاهی که یکی از آن بالای دیگری قرار می گیرد.]
fly wheel چرخ دندانه داروزینی که روی محور دواری قرار می گیرد
sprocket wheel چرخ دندانه دار که سوراخ شده یا پیاپی قرار می گیرد
sprocket چرخ دندانه دار که سوراخ شده یا پیاپی قرار می گیرد
gradine [پله های کوتاهی که یکی از آن بالای دیگری قرار می گیرد.]
He always works best under pressure . اگر تحت فشار قرار گیرد ؟خوب کارمی کند
hydrolyte جسم یا مادهای که تحت تاثیر تجزیه بوسیله اب قرار گیرد
jibstay قسمت فوقانی تیر که بادبان یک گوشه روی ان قرار می گیرد
shooting line خط موازی هدف که پای کمانگیران در تیراندازی روی ان قرارمی گیرد
Crinkle دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
breasted drill مته دستی که ته ان به شکل بیضی است و در سینه شخص قرار می گیرد
defensive computing روش برنامه سازی که همه نوع خطای ممکن را در نظر می گیرد
telesoftware نرم افزاری که سرویس را از داده تصویری یا متن راه دور می گیرد
crankum دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
crinkum دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
letter de chancellerie نامهای است که در مناسبات مهم جهانی مورد استفاده قرار می گیرد
teleinformatic services هر وسیلهای مثل تلکس , رونوشت که از ارتباطات راه دور سرویس می گیرد
spot ball گویی که از نقطه معین هدف ضربه با گوی اصلی بیلیاردقرار می گیرد
crankle دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
tandem دو پردازنده متصل به طوری که اگر اولی خراب شود, دومی جای آن را می گیرد
condensation cloud ابر یا بخار غلیظی از قطرات که اطراف گوی اتشین اتمی رامی گیرد
tandems دو پردازنده متصل به طوری که اگر اولی خراب شود, دومی جای آن را می گیرد
on <prep.> در [زمانی]
time sense حس زمانی
onetime یک زمانی
eternity بی زمانی
eternities بی زمانی
simultaneeity هم زمانی
contemporaneousness هم زمانی
sometime یک زمانی
temporal زمانی
time limit حد زمانی
synchrony هم زمانی
timeline خط زمانی
time limits حد زمانی
whilom یک زمانی
monomial یک زمانی
synchronization هم زمانی
needles سوزن نازک آهنی روی چاپگر matrix-dot که یکی از نقاط را چاپ می گیرد
push down list لیستی که از پایین به بالانوشته میشود به نحوی که هر ورودی جدید بالای لیست قرار می گیرد
needled سوزن نازک آهنی روی چاپگر matrix-dot که یکی از نقاط را چاپ می گیرد
needle سوزن نازک آهنی روی چاپگر matrix-dot که یکی از نقاط را چاپ می گیرد
game وسیلهای که در دست قرار می گیرد تا نشانگر یا تصویر گرافیکی را در بازی کامپیوتری حرکت دهد
penny a liner کسیکه مقالات ارزان برای روزنامه می فرستد و ازروی سطر شماری پول می گیرد
austempering تغییرات فیزیکی که در دمای ثابت برای بدست اوردن باینات از استنیت انجام می گیرد
needling سوزن نازک آهنی روی چاپگر matrix-dot که یکی از نقاط را چاپ می گیرد
zero hour ساعت س
timepiece ساعت
hour ly ساعت به ساعت
passionflower گل ساعت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com