Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
outland
زمینهای خارج از محوطه ملک
Other Matches
noncontiguous facility
تاسیسات دور از یکان یاقسمت مربوط تاسیسات خارج از محوطه قسمتی
taxiway
محوطه حرکت هواپیماها برای گرم شدن محوطه تاکسی کردن
open storage
انبار کردن کالاها در محوطه باز انبارداری در محوطه روباز
Open-plan
<adj.>
سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
aprons
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
apron
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
arable lands
زمینهای زراعی
utilized and unutilized lands
زمینهای دائروبائر
tidal flats
زمینهای ابگیر
background reflection
بازتاب زمینهای
background program
برنامه پس زمینهای
background program
برنامه زمینهای
background processing
پردازش زمینهای
clear way
محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
classification yard
محوطه مانور قطارها محوطه تقسیم مسیر قطارها
machinery space
محوطه موتورخانه ناو محوطه ماشین الات ناو
continuous background radiation
تابش زمینهای پیوسته
undulating terrains
زمینهای موج دار
freeboard
حق ادعای مالکیت درمورد زمینهای خالصه
solon chak
خاک شوره زار زمینهای بایر
off road racing
مسابقه موتورسیکلت رانی در زمینهای ناهمواربطول چند صد مایل
off roader
شرکت کننده در مسابقه مخصوص در مسیر طولانی در زمینهای ناهموار
robotics
زمینهای در هوش مصنوعی که مورد طراحی تولید و کاربردادم ماشینی است
out of bounds
خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
ignisfatuus
روشنایی شبانه بر روی زمینهای باتلاقی که تصور میرفت ازاحتراق گازهای باتلاقی بوجودمیاید
hooked medallion
ترنج قلاب شکل
[در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
hawing
محوطه
spaces
محوطه
space
محوطه
ground
محوطه
areas
محوطه
zone
محوطه
zones
محوطه
garth
محوطه
hawed
محوطه
haw
محوطه
enclosure
محوطه
enclosures
محوطه
haws
محوطه
compounded
محوطه
precincts
محوطه
precinct
محوطه
area
محوطه
compounds
محوطه
wards
محوطه
compounded
: محوطه
compound
محوطه
compounds
: محوطه
ward
محوطه
compound
: محوطه
enceinte
محوطه قلعه
run way
محوطه فرود
runout
محوطه دویدن
ambit
وسعت محوطه
runs
ترتیب محوطه
clear way
محوطه صعود
close
چهاردیواری محوطه
yard man
متصدی محوطه
penalty areas
محوطه پنالتی
Inc
مخفف محوطه
farmyard
محوطه مزرعه
penalty area
محوطه پنالتی
dock yard
محوطه بارانداز
dock yard
محوطه لنگرگاه
god's acre
محوطه کلیسا
run
ترتیب محوطه
embarkation area
محوطه بارگیری
apron
محوطه بارگیری
aprons
محوطه بارگیری
courtyard
محوطه محصور
farmyards
محوطه مزرعه
environment architecture
معماری محوطه
yard
حیاط محوطه
closer
چهاردیواری محوطه
lot
قرعه محوطه
freeze space
محوطه سردخانه
yard
محوطه یا میدان
lawn
محوطه چمن
lawns
محوطه چمن
cubby
محوطه مکعب
yards
حیاط محوطه
yards
محوطه یا میدان
closes
چهاردیواری محوطه
area of probability
محوطه احتمالات
out port
بندرخارج از محوطه
chill space
محوطه سردخانه
area of visibility
محوطه دید
buffer distance
محوطه امنیت
stockyard
محوطه دامداری
cincture
حلقه محوطه
goal crease
محوطه دروازه
closest
چهاردیواری محوطه
trap
محوطه کوچک
backcourt
محوطه پشت یک سوم
area of uncertainity
محوطه عدم امنیت
cubbyhole
محوطه کوچک ومحصور
side lines
محوطه بیرون از خط کناری
site
محل محوطه کار
parking
محوطه پارک کردن
sited
محل محوطه کار
sites
محل محوطه کار
quarterdecks
محوطه تشریفات ناو
quarterdeck
محوطه تشریفات ناو
run way
محوطه دویدن هواپیما
holding ground
محوطه نگهدارنده لنگر
magazine space
محوطه زاغه مهمات
outdoor lighting fixtures
چراغهای روشنائی محوطه
plainer
میدان یا محوطه جنگ
chill space
محوطه سرد انبار
catcher's box
محوطه مخصوص توپگیر
plains
میدان یا محوطه جنگ
back boundary line
محوطه پشت خط سرویس
wards
حیاط محوطه زندان
loculus
محوطه یاحفره کوچک
landscape architecture
معماری محوطه سازی
plain
میدان یا محوطه جنگ
back judge
داور در محوطه دفاعی
impark
در محوطه نگاه داشتن
plainest
میدان یا محوطه جنگ
fabrique
[ساختمانی در محوطه باغ]
ward
حیاط محوطه زندان
border break
ادامه محوطه نقشه تا حاشیه ان
outer fix
محوطه توقف خارجی هواپیما
net
محوطه تمرین محصوربا تور
clearance inwards
ورود کشتی به محوطه گمرک
nett
محوطه تمرین محصوربا تور
front court
محوطه جلو خط سرویس اسکواش
tree farm
محوطه درخت کاری جنگل
tank farm
محوطه مخازن نفت وغیره
batter's box
محوطه مستطیل نزدیک پایگاه
broken field
محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
loculus
محوطه یا قسمت کوچک اطاقک
arresting sheave span
محوطه ریل و سرسره مهارهواپیما
arresting system runout
محوطه دویدن سیستم مهارهواپیما
nets
محوطه تمرین محصوربا تور
back room
محوطه بین خط پایانی ودیوار
pickup field
محوطه سوار شدن درهواپیما
departure end
انتهای محوطه دویدن هواپیما
gulleys
محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
gullies
محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
gully
محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
base hit
ضربه به داخل محوطه باامتیاز
ping pong court
محوطه بازی پینگ پنگ
yardmaster
رئیس محوطه بارانداز راه اهن
navy yard
محوطه مخصوص لنگر اندازی ناوگان
region
محوطه بسیار وسیع وبی انتها
marshalling yard
محوطه تفکیک و دسته بندی کالاها
ball hawk
مدافع خوب بازیگر در محوطه دوردست
regions
محوطه بسیار وسیع وبی انتها
covered position
محوطه تحت پوشش موضع مخفی
open ice
قسمتی از محوطه بازی که حریف در ان نیست
land scaping
محوطه سازی و ایجاد فضای سبز
Green architecture
[ساختمان با محوطه هایی با مناظر بدیع]
embarkation area
محوطه سوار شدن در کشتی یاخودرو
yard track
ریل موقت در داخل محوطه انبارها و یا باراندازها
threshold
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
holding station
محوطه نگهداری زخمیها وبیماران بطور موقت
drylot
محوطه محصور ومحدودی برای زراعت وغیره
Genius Loci
نابغه
[واژه لاتین در معماری یا محوطه سازی]
thresholds
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
threshholds
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
lumberyards
محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
lumberyard
محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
solocross
مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
bloop
ضربه به توپ به قسمت داخلی محوطه بیس بال
tolls
حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
rack space
محوطه کف چینی شده انباربرای استقرار پالتها یا جعبههای مهمات
City Beautiful
[جنبش طراحان، محوطه سازان آمریکایی در دفاع از زیبایی شهرها]
tolling
حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
toll
حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
short lot
کالایی که مقدار موجود از ان کم است و در محوطه کوچک انبار میشود
chutes
چترنجات محوطه کوچک گاو پیش از ورود به میدان بادبان سه گوش بزرگ
chute
چترنجات محوطه کوچک گاو پیش از ورود به میدان بادبان سه گوش بزرگ
winner's circle
محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
desert
[طراحی محوطه سازی در قرن هجدهم میلادی با نگاه کردن به طبیعت وحشی و دست نخورده]
y site
نوعی محوطه انبار مهمات روباز موقت که اطراف ان باسدهای خاکی احاطه شده باشد
holidays
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holiday
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
approach end
نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
tie down
وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
outfield
محوطه زمین کریکت دورترین قسمت از توپزن کریکت
compounds
انبار موقت پادگان محوطه پادگان مخلوط
compounded
انبار موقت پادگان محوطه پادگان مخلوط
compound
انبار موقت پادگان محوطه پادگان مخلوط
squash tennis
بازی شبیه به اسکواش درهمان محوطه بین 2 نفر که امتیاز فقط بوسیله سرویس کننده به دست می اید و توپ وراکت فرق دارند
outside
خارج
off side
خارج از خط
externally
از خارج
aroint
خارج شو
out of tune
خارج
out-of-
خارج از
external
خارج
non-combatants
خارج از صف
externals
خارج
out
[of]
<adv.>
خارج
[از]
outwith
[Scotish E]
<adv.>
خارج
[از]
out
خارج
outed
خارج
per
خارج از
out of
خارج از
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com