English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 213 (3 milliseconds)
English Persian
seashore ساحل دریا
seashores ساحل دریا
shore ساحل دریا
shores ساحل دریا
sea coast ساحل دریا
seacoast ساحل دریا
Search result with all words
shelf سراشیب ساحل دریا
offshore دور از ساحل قسمت ساحلی دریا
foreshore لبه جلوی ساحل دریا
foreshores لبه جلوی ساحل دریا
barrier light نورافکن ساحل دریا برای پیداکردن مسیر کشتی
seebreeze باد از دریا به ساحل
ship to shore حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
Other Matches
beach marker علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
shore to shore movement عملیات و حرکت مستقیم از یک ساحل به ساحل دیگر
continental shelf مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
onshore روی ساحل متوجه بطرف ساحل
inshore بطرف ساحل جلو ساحل
neap tide کشندکمینه اب دریا حداقل جذر ومد نهایی اب دریا
isovelocity نقاط هم سرعت اب دریا خطوط متحدالسرعت اب دریا
mean sea level سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
approach lane مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
holding anchorage لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
causey ساحل
littoral ساحل
bank ساحل
banks ساحل
shore ساحل
sea shore ساحل
brae ساحل
landside ساحل
shores ساحل
ashore به ساحل
coast ساحل
beach ساحل
coasts ساحل
rivage ساحل
beached ساحل
beaches ساحل
shoreline خط ساحل یا خط ساحلی
stethe ساحل رودخانه
riparian ساحل رودخانه زی
river line خط ساحل رودخانه
near shore نزدیک به ساحل
sandbanks ساحل شنی
shores کرانه ساحل
shore duty خدمت ساحل
shore کرانه ساحل
shorelines خط ساحل یا خط ساحلی
on shore روی ساحل
backshore beach ساحل جزرو مد
sandbank ساحل شنی
beached ساحل شنی
beaches ساحل شنی
beached زدن به ساحل
low lander ساحل نشین
offshore از جانب ساحل
beach ساحل شنی
beach زدن به ساحل
river bank ساحل رودخانه
attack group گروه تک به ساحل
offshore دور از ساحل
back beach ساحل جزرو مد
backshore ساحل جزرو مد
river banks ساحل رودخانه
onshore واقع در ساحل
inshore به طرف ساحل
beaches زدن به ساحل
beach party تیم ساحل
bank protection ساحل داری
bank revetment پوشش ساحل
bankside شیب ساحل
hard beach ساحل مستحکم
basegram پیام از ساحل
land combat نبرد در ساحل
coral reef ساحل مرجانی
coastwards بطرف ساحل
coastwise درطول ساحل
coastward درامتداد ساحل
coastward بطرف ساحل
coastwards درامتداد ساحل
in نزدیک ساحل
in- نزدیک ساحل
coast guardsman ساحل بان
bars خور پیشرفتگی اب به ساحل
bar خور پیشرفتگی اب به ساحل
put out از ساحل عازم شدن
retract دور شدن از ساحل
retracted دور شدن از ساحل
retracting دور شدن از ساحل
roadstead لنگرگاه دور از ساحل
lee shore ساحل در معرض باد
Ivory Coast کشور ساحل عاج
retracts دور شدن از ساحل
riverain ساکن ساحل رودخانه
coast in point نقطه ورود به ساحل
coast defence سازمان پدافنداز ساحل
landing beach ساحل پیاده شدن
bank angle زاویه شیب ساحل
the wares beat the shore خوردن امواج به ساحل
inside موج نزدیک ساحل
shoring پیاده شدن در ساحل
waterside متعلق به کناردریا ساحل
the waves beats or the shore امواج به ساحل می کوبد
hinterland زمین پشت ساحل
hinterlands زمین پشت ساحل
near bank ساحل نزدیک رودخانه
ashore بکنار بطرف ساحل
bank line نخ ماهیگیری وصل به ساحل
insides موج نزدیک ساحل
mean sea level ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
bank صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
debarkation net پل تخلیه پرسنل ازکشتی به ساحل
banks صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
shore break موجهاییکه نزدیک ساحل می شکنند
offshore winds بادخشکی بادهای دور از ساحل
landing forces نیروها پیاده شونده به ساحل
beaching gear وسایل به ساحل کشیدن ناو
cay ساحل مرجانی یاشنی درجزیره
skate boat قایق بسته به ساحل در اغازمسابقه
landing attack تک همراه با پیاده شدن به ساحل
coasting کشتی رانی در طول ساحل
surf cast قلاب اندازی از ساحل در موج
to wash something up بکنار ساحل شستن چیزی
to wash something ashore بکنار ساحل شستن چیزی
coast in point نقطه نزدیک شدن کشتی به ساحل
landing پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
shore duty ماموریت کار در ساحل یاپایگاه خودی
landings پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
liberty man ملوانی که اجازه دارد به ساحل برود
alighting area نقطه پیاده شدن خودروها به ساحل
barrier reef صخره مرجانی که تقریباموازی ساحل است
beachhead پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
beachheads پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
council of entent ساحل عاج نیجریه و ولتای علیا
point break موجهاییکه با زاویه به ساحل نزدیک می شوند
straight off مستقیما درجلو موج روبه ساحل
mooring نقطه مهار کردن قایق به ساحل
camp-shedding [پایه ها و تخته های روی ساحل رودخانه]
wharfs لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
wharf لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
wharves لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
mooring line طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
approach line خط نزدیک شدن به ساحل خط تقرب به دشمن خط مسیرفرود
landing party گروه پیاده شونده به ساحل تیم فرود
landing attack تک فرود یا پیاده شدن به ساحل با کشتی یاهواپیما
jolly boat قایق بار کشی از کشتی به ساحل و بعکس
soups موج شکسته کف دار که بسرعت به ساحل می رسد
soup موج شکسته کف دار که بسرعت به ساحل می رسد
coastal refraction تغییر جهت امواج رادیویی در برخورد به ساحل
dune خاکریز یاتپه شنی ساحل که بادانها را جابجامیکند
hard up جاده شیب دارکه ازمیان پیش ساحل بگذرد
bollard تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
painter طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
painters طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
bollards تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
bank protection حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
hard-up جاده شیب دارکه ازمیان پیش ساحل بگذرد
scylla صخرهای در ساحل ایتالیاروبروی گرداب معروف به "شاریبدیس " در سیسیل
transfer area در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل
transfer berth دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
tac log group گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
mooring penant طناب کوتاه وصل به گوی شناور برای بستن قایق به ساحل
touchdown درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
touchdowns درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
at sea در دریا
meerscham کف دریا
benthos ته دریا
sepiolite کف دریا
sea froth کف دریا
bree دریا
sea foam کف دریا
cuttlebone کف دریا
lough اب دریا
cuttle bone کف دریا
high water line خط مد دریا
holm دریا
acajou دریا
asea در دریا
d.j.'s locker ته دریا
asea به دریا
meerschaum کف دریا
spume کف آب دریا
waterscape اب دریا
channel دریا
channeled دریا
channeling دریا
channelled دریا
channels دریا
the wave دریا
the deep دریا
the blue دریا
merest دریا
main دریا
flood رو د دریا
flooded رو د دریا
high tides مد دریا
high tide مد دریا
sea دریا
beach foam کف آب دریا
ocean foam کف آب دریا
sea foam کف آب دریا
high water مد دریا
seas دریا
ground کف دریا
floods رو د دریا
sea bed کف دریا
saltwater اب دریا
on the sea دریا
seabed کف دریا
overboard در دریا
mere دریا
surface-to-air دریا به هوا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com