English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
mafia سازمان سری دولت ستیز
mafias سازمان سری دولت ستیز
Other Matches
identic notes منظوریادداشتهایی با مضمون واحداست که چند دولت به یک دولت می دهند . چون این یادداشتها جداگانه تسلیم میشود عمل هر دولت فاهرا"مستقل از عمل دولت دیگراست تسلیم این یادداشتهاعمل غیردوستانه تلقی میشود
retorsion عملی است که یک دولت در مقابل عمل دولت دیگری انجام میدهد وعمل اخیر کاملا" مشابه رفتاری است که از دولت اولی سر زده بوده است
open market operation عملیات دولت در بازار ازاد خرید و فروشهایی که دولت از طریق خزانه داری کل میکند
unfriendly act هر نوع عملی که از یک دولت سر بزند و دولت دیگر در آن ضرری نسبت به منافع خود مشاهده کند
dependent state دولت تابع و وابسته به دولت یا قدرت دیگر
sub domain سطح دوم آدرس دهی در اینترنت که مربوط به نام سازمان در یک سازمان بزرگتر است
central treaty organization سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
secret police سازمان پلیس مخفی سازمان کاراگاهی
federal state دولت متحده یا دولت اتحادی
ibi Informatics of IntergovermentalBureauسازمانی متشکل از اعضای سازمان ملل UNESCO یانمایندگی سازمان ملل متحد
real will مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
pay as you go principle اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
social contract اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
toiled ستیز
toiling ستیز
toil ستیز
struggle ستیز
struggled ستیز
struggles ستیز
struggling ستیز
warfare ستیز
antagonists هم ستیز
antagonist هم ستیز
warlike ستیز گر
authoritarainism نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
psychopaths جامعه ستیز
psychopath جامعه ستیز
combating ستیز حرب
sociopath جامعه ستیز
battle مبارزه ستیز
anarchist سامان ستیز
antisocial جامعه ستیز
combats ستیز حرب
combated ستیز حرب
combat ستیز حرب
antisemitic یهود ستیز
battled مبارزه ستیز
battling مبارزه ستیز
battles مبارزه ستیز
central treaty organization پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
economic and social council شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
pseudopsychopathic جامعه ستیز کاذب
psychopathic personality شخصیت جامعه ستیز
controversial جدال امیز هم ستیز
querulous گله مند ستیز جو
international labour organization سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
stables گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
structuring سازمان سازمان دادن
apparatus [machinery] سازمان [سازمان اداری ]
structures سازمان سازمان دادن
structure سازمان سازمان دادن
exchange control نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
controvert هم ستیز کردن مخالفت کردن
mammon دولت
governments دولت
respublica دولت
government دولت
stated دولت
state دولت
stating دولت
state- دولت
states دولت
power دولت
powering دولت
powers دولت
powered دولت
Ottawa دولت کانادا
totaliarian state دولت توتالیتر
national state دولت ملی
head of the state رئیس دولت
vassal atate دولت پوشالی
loyalists دولت دوست
stated دولت استان
Warsaw دولت لهستان
mafia دولت ستیزی
state budget بودجه دولت
Downing Street دولت انگلیس
government expenditures هزینههای دولت
government stock سهام دولت
war state دولت جنگی
government treasury خزانه دولت
loyalist دولت دوست
the policy of the government سیاست دولت
ambassador ماموررسمی یک دولت
pillars of the state ارکان دولت
military government دولت نظامی
state دولت استان
public officer [American E] کارمند دولت
quirinal دولت ایتالیا
puppet government دولت پوشالی
public servant مستخدم دولت
public debt بدهی دولت
civil servant [British E] کارمند دولت
ambassadors ماموررسمی یک دولت
the policy of the government رویه دولت
the body politic ملت و دولت
territory of state قلمرو دولت
independent state دولت مستقل
money bag دارایی دولت
state property دارائی دولت
state government دولت مرکزی
state- دولت استان
mandatary دولت قیم
nation state دولت ملی
nation-state دولت ملی
nation-states دولت ملی
official کارمند دولت
lese majestyodhkj &odhkj fvqn پادشاه یا دولت
cabinets هیات دولت
cabinet هیات دولت
government department وزارتخانه دولت
chief of state رئیس دولت
buffer state دولت حایل
enemy state دولت دشمن
stateless بی دولت بی وطن
stating دولت استان
mafias دولت ستیزی
govt government دولت
Whitehall دولت انگلیس
office-holders کارمند دولت
forfeit to the state ضبط دولت
office-holder کارمند دولت
government budget بودجه دولت
states دولت استان
officer کارمند دولت
Kremlin دولت شوروی
organism سازمان
organisms سازمان
department سازمان
organizations سازمان
departments سازمان
organisations سازمان
activities سازمان
activity سازمان
organization سازمان
structure سازمان
inst سازمان
structures سازمان
institution سازمان
machinery سازمان
structuring سازمان
system سازمان
systems سازمان
secret service دستگاه محرمانه دولت
secret services دستگاه محرمانه دولت
non serverign acts اعمال تصدی دولت
federal authorities قدرت دولت متحده
federal council مجلس دولت متحده
civil servants مستخدم یا کارمند دولت
civil servant مستخدم یا کارمند دولت
dependent state دولت غیر مستقل
bounties کمک اقتصادی دولت
federalist طرفدار دولت فدرال
colonial government دولت یا حکومت مستعمراتی
federalism اصل دولت ائتلافی
cabinet کابینه هیئت دولت
peculation دستبرد در مال دولت
cabinets کابینه هیئت دولت
subsidy کمک بلاعوض دولت
He rose against the regime. بر ضد دولت قیام کرد
family allowances کمک دولت به خانوارها
mandatory powers اختیارات دولت قیم
protected state دولت تحت الحمایه
plateform اعلامیه سیاست دولت
land grant زمین اعطایی دولت
secret service money اعتبار سری دولت
stratocracy حکومت یا دولت نظامی
interpellate استیضاح کردن دولت
government transfer payments پرداختهای انتقالی دولت
welfare state دولت بهبود بخش
vassal atate دولت دست نشانده
most favoured nation دولت کامله الوداد
office-holder صاحب منصب دولت
office-holders صاحب منصب دولت
charity organization سازمان خیریه
file organization سازمان پرونده
planning organization سازمان برنامه
force structure سازمان یکانها
board of inspection and survey سازمان بازرسی
file organization سازمان فایل
social organization سازمان اجتماعی
sensory organization سازمان حسی
nonprofit organization سازمان غیرانتفاعی
organization chart لوحه سازمان
economic organization سازمان اقتصادی
visual organization سازمان دیداری
organizational مربوط به سازمان
United Nations سازمان ملل
unit structure سازمان یکان
task organization سازمان رزمی
table of organization جدول سازمان
labor organization سازمان کارگری
data organization سازمان داده ها
labor service سازمان کار
counterintelligence سازمان ضد جاسوسی
system مجموعه سازمان
tailors سازمان دادن
foundation سازمان خیریه
organizing سازمان دادن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com