English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
domestic fuel سوخت خانگی
Other Matches
central refueling provisions سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
air metering force نیروی در کاربوراتور وسیستمهای تزریق سو سوخت که لوله وانتوری و فشارهوا را مقدار سوخت را کنترل میکند
combustion starter مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند
bipropellant سوخت راکت متشکل از دو جزء سوخت و اکسیدکننده
atomisers سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
charge جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
atomizer سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
charges جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
atomizers سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
torch pot [محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
ullage فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
tips باکهای خارجی سوخت باکهای بیرونی سوخت
homelike خانگی
free-range خانگی
home-made <adj.> خانگی
indoor خانگی
domestic خانگی
domiciliary خانگی
home-grown خانگی
home like خانگی
household خانگی
households خانگی
homebred خانگی
houseplant گیاه خانگی
home work کار خانگی
lares and penates بتهای خانگی
cottage industry فرآورد خانگی
linnet سهره خانگی
cottage industry کارگاه خانگی
homer کبوتر خانگی
Calor Gas گاز خانگی
cottage industries کارگاه خانگی
domestic waste water فاضلاب خانگی
houseplants گیاه خانگی
domestic consumption مصرف خانگی
household economy اقتصاد خانگی
homing pigeon کبوتر خانگی
dishabille جامه خانگی
home consumption مصرف خانگی
burion سهره خانگی
homing pigeons کبوتر خانگی
gecko مارمولک خانگی
mouse موش خانگی
Home appliances لوازم خانگی
lar n خدای خانگی
store-rooms انبار خانگی
home brew مشروبات خانگی
home-brew مشروبات خانگی
sparrow گنجشگ خانگی
home computers کامپیوتر خانگی
homespun بافت خانگی
house party دوره خانگی
house party مجالس خانگی
house-parties دوره خانگی
house-parties مجالس خانگی
home computer کامپیوتر خانگی
house-party دوره خانگی
house-party مجالس خانگی
sparrows گنجشگ خانگی
hen مرغ خانگی
store-room انبار خانگی
cottage industries فرآورد خانگی
mouses موش خانگی
store room انبار خانگی
firesides زندگی خانگی
fireside زندگی خانگی
hens مرغ خانگی
Home appliances وسایل خانگی
eight bit system کامپیوتر خانگی کوچک
john barleycorn مشروب الکلی خانگی
poultry مرغ خانگی ماکیان
homemade خانگی خانه بافت
domesticity زندگانی خانگی رام شدگی
runt کبوتر خانگی درشت کوتوله
runts کبوتر خانگی درشت کوتوله
minorca مرغ خانگی سواحل مدیترانه
jersey giant نژاد ماکیان خانگی بزرگ
giblet احشاء خوراکی مرغ خانگی وغیره
audio و معمولاگ در کامپیوترهای خانگی استفاده میشود
Videotex تحویل اطلاعات خانگی الکترونیکی متن تصویری
an out match مسابقهای که بیرون از زمین بازی خانگی برپا کنند
personal ریز کامپیوتر کم هزینه برای مصارف خانگی و تجاری سبک
Most home helps prefer to live out. بسیاری از کارگران خانگی ترجیح می دهند بیرون از خانه زندگی کنند .
compacts مجموعه پیشرفتهای ROM-CD استاندارد ایجاد شده توسط Philips برای استفاده خانگی
compacting مجموعه پیشرفتهای ROM-CD استاندارد ایجاد شده توسط Philips برای استفاده خانگی
homes ریز کامپیوتر طراحی شده برای مصرف خانگی که برنامههای کاربردی آن شامل آموزش
home ریز کامپیوتر طراحی شده برای مصرف خانگی که برنامههای کاربردی آن شامل آموزش
compacted مجموعه پیشرفتهای ROM-CD استاندارد ایجاد شده توسط Philips برای استفاده خانگی
compact مجموعه پیشرفتهای ROM-CD استاندارد ایجاد شده توسط Philips برای استفاده خانگی
compacted نواز مغناطیسی که درون یک جعبه پلاستیکی استاندارد است که در کامپیوترهای خانگی برای ذخیره سازی به کار می رود
compact نواز مغناطیسی که درون یک جعبه پلاستیکی استاندارد است که در کامپیوترهای خانگی برای ذخیره سازی به کار می رود
compacting نواز مغناطیسی که درون یک جعبه پلاستیکی استاندارد است که در کامپیوترهای خانگی برای ذخیره سازی به کار می رود
compacts نواز مغناطیسی که درون یک جعبه پلاستیکی استاندارد است که در کامپیوترهای خانگی برای ذخیره سازی به کار می رود
electronic سیستم خرید از خانه با استفاده از کاتالوگهای کامپیوتری و پرداخت با کارت اعتباری همگی توسط ترمینال کامپیوتر خانگی
stoker سوخت
combustion سوخت
catabolism سوخت
firing سوخت
gasoline سوخت
power fuel سوخت
propellants سوخت
propellant سوخت
burner frame سوخت
fuelling سوخت
fueled سوخت
fuelled سوخت
dissimilation سوخت
fuel سوخت
fuels سوخت
fuel storage انبار سوخت
it excited my pity دلم سوخت
fuel filter صافی سوخت
fuel pump پمپ سوخت
octane سوخت ماشینی
fuel engineering مهندسی سوخت
fuel economy اقتصاد سوخت
fuel meter سوخت سنج
fuel manifold چندراهی سوخت
fuel tank مخزن سوخت
fuel grade درجه سوخت
fuel injection سوخت رسانی
fuel gas سوخت گازی
fuel tap شیر سوخت
raw fuel سوخت خام
fule pump تلمبه سوخت
fire teazer سوخت انداز
chemical fuel سوخت شیمیایی
firer سوخت انداز
bulk petroleum سوخت مخزنی
gas fuel سوخت گازی
feed tank مخزن سوخت
ion burn یون سوخت
carburator سوخت رسان
liquid propellant سوخت مایع
fule pump پمپ سوخت
fule injection تزریق سوخت
liquid fuel سوخت مایع
avgas سوخت طیاره
aviation fuel سوخت هواپیما
oil firing سوخت روغنی
motor fule سوخت موتوری
fuel consumption مصرف سوخت
metabolical سوخت وسازی
fuel air pump بوستر سوخت
colloidal propeller سوخت کلوئیدی
feeders سوخت رسان
metabolisms سوخت و ساز
atomizers سوخت پاش
atomizers سوخت افشان
atomizer سوخت پاش
atomizer سوخت افشان
atomisers سوخت پاش
atomisers سوخت افشان
burners سوخت پاش
The house burned down . خانه سوخت
tanker مخزن سوخت
tankers مخزن سوخت
metabolisms سوخت وساز
metabolism سوخت و ساز
metabolism سوخت وساز
stokes سوخت ریختن در
stoked سوخت ریختن در
stoke سوخت ریختن در
burner سوخت پاش
solid fuel سوخت جامد
fueled سوخت دادن
fuel سوخت دادن
chokes دریچه سوخت
choked دریچه سوخت
choke دریچه سوخت
jetting سوخت پاش
jetted سوخت پاش
jets سوخت پاش
fueled سوخت موتور
fuelled سوخت دادن
fuels سوخت موتور
fuels سوخت دادن
fuelling سوخت موتور
fuelling سوخت دادن
fueling سوخت گیری
fuelled سوخت موتور
jet سوخت پاش
feeder سوخت رسان
stoking سوخت ریختن در
refuelling سوخت گیری
refuels سوخت گیری
thickened fuel سوخت جامد
stoker سوخت انداز
fossil fuel سوخت سنگوارهای
fuel سوخت موتور
tank ماشین سوخت
metabolic سوخت و سازی
solid propellant سوخت جامد
rocket fuel سوخت موشک
fossil fuels سوخت سنگوارهای
rocket fuel سوخت راکت
refuelled سوخت گیری
refueling سوخت گیری
refueled سوخت گیری
fireman سوخت انداز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com