English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English Persian
perjured سوگند دروغ خورده دروغی داده شده
Other Matches
perjurer کسی که سوگند دروغ می خورد یا شهادت دروغ میدهد
false oath سوگند دروغ
manswear سوگند دروغ خوردن
to swore falsely سوگند دروغ خوردن
perjuring سوگند دروغ خوردن
perjures سوگند دروغ خوردن
forswear سوگند دروغ خوردن
forswears سوگند دروغ خوردن
forswearing سوگند دروغ خوردن
to forswear oneself سوگند دروغ خوردن
perjure سوگند دروغ خوردن
forsworn سوگند دروغ یاد کرده
perjury سوگند شکنی گواهی دروغ
they are sworn frends بیکدیگر سوگند دوستی خورده اند
swears سوگند خوردن قسم یاد کردن سوگند دادن
swear سوگند خوردن قسم یاد کردن سوگند دادن
fibbing دروغ در چیز جزئی دروغ گفتن
fibbed دروغ در چیز جزئی دروغ گفتن
rouser دروغ شاخدار دروغ خیلی بزرگ
fib دروغ در چیز جزئی دروغ گفتن
fibs دروغ در چیز جزئی دروغ گفتن
perjury قسم دروغ گواهی دروغ
enquiry تقاضا برای داده یا اطلاع از وسیله یا پایگاه داده . دستیابی به داده در حافظه کامپیوتر بدون تغییر داده
untruly دروغی
phony دروغی
lyingly دروغی
false دروغی
mendaciously دروغی
irreligion دین دروغی
pseudo prophet پیغمبر دروغی
bravado دلیر دروغی
factitious غیرطبیعی دروغی
dummy message پیام دروغی
crocodile tears اشک دروغی
sciamachy جنگ دروغی
shams دروغی ریاکاری
spuriously بطور دروغی
quack دروغی ساختگی
he f.stated that دروغی گفت که
sham دروغی ریاکاری
quacks دروغی ساختگی
quacking دروغی ساختگی
quacked دروغی ساختگی
sciomachy جنگ دروغی
pretends دروغی اقامه کردن
feints نمایش دروغی تظاهر
feinting نمایش دروغی تظاهر
collogue موافقت دروغی کردن
invention of a false story جعل داستان دروغی
feinted نمایش دروغی تظاهر
sham fight جنگ مشقی یا دروغی
sham marriage عروسی ساختگی یا دروغی
idol خدای دروغی مجسمه
feint نمایش دروغی تظاهر
pretend دروغی اقامه کردن
pretending دروغی اقامه کردن
idol وابسته به خدایان دروغی وبت ها
misbrand مارک یا علامت دروغی گذاردن
dummy دروغی تقلبی موضع فریبنده
dummies دروغی تقلبی موضع فریبنده
parallels بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallels داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallelling بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallelling داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallelled بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
paralleling بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
paralleling داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
paralleled بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
paralleled داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallel بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallel داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallelled داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
source حرکت داده بین دو شبکه که داده را با Taken بررسی میکند و داده را به ایستگاه صحیح می فرستد
searches روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searched روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searchingly روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
search روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searching storage روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
adjuration سوگند
sacraments سوگند
attestation سوگند
oaths سوگند
oath سوگند
sacrament سوگند
tail داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
tailed داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
data preparation امایش داده ها اماده سازی داده مهیاسازی داده ها
data processing پبشرفت تدریجی داده ها فرایند داده ها روند داده ها
tails داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
taking an oath اتیان سوگند
to administer سوگند دادن
to lift one's hand سوگند خوردن
take oath سوگند یادکردن
to take an oath سوگند خوردن
up my conscience به وجدانم سوگند
odd :سوگند ملایم
upon my honor به شرافتم سوگند
administering an oath سوگند دادن
upon my world بشرافتم سوگند
swearing in سوگند دادن
swearing-in سوگند دادن
take an oath سوگند خوردن
oddest :سوگند ملایم
odder :سوگند ملایم
od سوگند ملایم
to swear an oath [on, to] , to take an oath [on; to] سوگند خوردن [به]
administrations سوگند دادن
administration سوگند دادن
swear by سوگند خوردن به
oath of allegiance سوگند وفاداری
swearing formula سوگند نامه
gar سوگند ملایم
swearings-in سوگند دادن
abstention from taking an oath نکول سوگند
adjure سوگند دادن
loyalty oath [American E] سوگند وفاداری
affidavits سوگند نامه
abjuring سوگند شکستن
by god سوگند بخدا
swearing اتیان سوگند
by g به جرجیس سوگند
abjures سوگند شکستن
abjured سوگند شکستن
abjure سوگند شکستن
Hippocratic oath سوگند بقراطی
admirster an oath سوگند دادن
adjurer سوگند دهنده
swears سوگند خوردن
swear سوگند خوردن
abjeure با سوگند ترک کردن
abjurer or abjuror سوگند شکن ترک
sanctions فتوای کلیسایی سوگند
to perjure oneself سوگند شکنی کردن
put a person on his oath کسی را سوگند دادن
to lift one's hand دست به سوگند برداشتن
attested سوگند یاد کردن
to swear by all that is sacred بمقدسات عالم سوگند
wager of law تبری جستن با سوگند
sanctity of an oath حرمت سوگند یا قسم
official oath سوگند قانونی یا رسمی
sanctioning فتوای کلیسایی سوگند
god-awful سوگند - قسم - برایبیانبدیونامطبوعبودنچیزی
attest سوگند یاد کردن
goddammit سوگند - قسم - برایبیانناراحتیوعصبانیت
attesting سوگند یاد کردن
to swear like a trooper زیاد سوگند خوردن
sanction فتوای کلیسایی سوگند
sanctioned فتوای کلیسایی سوگند
to keep an oath inviolate نقض نکردن سوگند
swear on سوگند به چیزی خوردن
attests سوگند یاد کردن
goddamn سوگند - قسم - برایبیانهیجانوعصبانیت
to keep an oath inviolate معتبر نگه داشتن سوگند
coronation oath سوگند هنگام تاج گذاری
attest سوگند دادن تصدیق کردن
attested سوگند دادن تصدیق کردن
attesting سوگند دادن تصدیق کردن
conjuring سوگند دادن جادو کردن
attests سوگند دادن تصدیق کردن
conjures سوگند دادن جادو کردن
in my f. به ایین سوگند خدامی داند
conjured سوگند دادن جادو کردن
conjure سوگند دادن جادو کردن
privacy قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند
compurgator یادکننده سوگند برای تبرئه دیگری
to swear tre sonagainstany one سوگند برای خیانت بکسی خوردن
false accusation دروغ
falsehoods دروغ
falsity دروغ
false دروغ
equivocation دروغ
falsehood دروغ
calumny دروغ
lies دروغ
fibbed دروغ
fibbing دروغ
fibs دروغ
lied دروغ
lie دروغ
fib دروغ
perjurious دروغ
fables دروغ
fable دروغ
untrue دروغ
calumnies دروغ
fibster دروغ گو
eaten خورده
it was eaten خورده شد
little خورده
irriguous اب خورده
he swore off drinking سوگند خوردکه از نوشابه خوری دست بکشد
i swore him to secrecy او را سوگند دادم که راز راپوشیده نگاه دارد
CD دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
CDs دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
to spin yarns دروغ ساختن
to invent stories دروغ ساختن
fairy tale دروغ شاخدار
thumper دروغ شاخدار
weasel دروغ گفتن
fairy tale دروغ شگفتانگیز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com