Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
English
Persian
low voltage system
سیستم فشار ضعیف
Search result with all words
low voltage supply system
سیستم تغذیه فشار ضعیف
Other Matches
low head plant
نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
low voltage distribution system
شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
low potential
فشار ضعیف
low voltage
فشار ضعیف
low voltage line
خط فشار ضعیف
low tension
فشار ضعیف
low voltage engineering
تکنیک فشار ضعیف
low voltage operation
کاردر فشار ضعیف
low voltage lamp
لامپ فشار ضعیف
low voltage projection lamp
لامپ فشار ضعیف
low voltage side
سمت فشار ضعیف
low voltage relay
رله فشار ضعیف
low pressure boiler
دیگ فشار ضعیف
low voltage transformer
ترانسفورماتور فشار ضعیف
low pressure plasma
پلاسمای فشار ضعیف
low voltage voltmeter
ولتمتر فشار ضعیف
low voltage supply
منبع فشار ضعیف
low voltage power station
نیروگاه فشار ضعیف
low voltage engineering
مهندسی فشار ضعیف
low voltage current
جریان فشار ضعیف
low voltage installation
تاسیسات فشار ضعیف
low voltage heating
گرمایش فشار ضعیف
low voltage network
شبکه ی فشار ضعیف
low voltage fuse
فیوز فشار ضعیف
low pressure discharge
تخلیه ی فشار ضعیف
low voltage plant
تاسیسات فشار ضعیف
low voltage switch
کلید فشار ضعیف
low pressure casing
محفظه ی فشار ضعیف
low voltage insulator
ایزولاتور فشار ضعیف
low pressure lamp
لامپ فشار ضعیف
low pressure turbine
توربین فشار ضعیف
low voltage distribution
پخش فشار ضعیف
pitot static system
سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
low tension winding
سیم پیچ فشار ضعیف
low pressure mercury lamp
لامپ فشار ضعیف جیوهای
low tension battery
باتری فشار ضعیف رادیو
low voltage arc
قوس نوری فشار ضعیف
low voltage operation
فرایند کار فشار ضعیف
low voltage winding
سیم پیچی فشار ضعیف
p
سیم پیچ فشار ضعیف
low voltage wiring
سیم کشی فشار ضعیف
hypotension
فشار خیلی ضعیف وغیرعادی رگها
low voltage system
شبکه ی فشار ضعیف تاسیسات فشارضعیف
high tension system
سیستم فشار قوی
oil shot system
سیستم روغنکاری تحت فشار
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
ignition over voltage
فشار قوی برای سیستم جرقه زنی
differential pressure
اختلاف فشار بین دو سیستم یادو حجم
boost control
سیستم کنترلی برای نگهداشتن فشار بوستر
softies
پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر
softie
پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر
softy
پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر
crash conversion
تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
palls
ضعیف شدن ضعیف کردن
palled
ضعیف شدن ضعیف کردن
pall
ضعیف شدن ضعیف کردن
palling
ضعیف شدن ضعیف کردن
variable area nozzle
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
market socialism
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
run
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
runs
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
blessed folder
در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
sysgen
فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
peripheral
که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
cabin pressure
فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
weak constitution
بنیه ضعیف ضعف بنیه مزاج ضعیف
pressurized cabin
اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve
شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
integrated
نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
pore pressure
فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
cabin pressurization safety valve
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio
نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic
دارای فشار یکسان خط هم فشار
standby
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standbys
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
bifuel propulsion
سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی
coupling
نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
desk accessory
در یک سیستم Apple Macitosh امکان افزوده که سیستم را بهبود میبخشد
policonic projection
سیستم تصویر چند مخروطی سیستم تهیه نقشه چندمخروطی
download
فرایند انتقال اطلاعات از یک سیستم کامیپوتر مرکزی بزرگ به سیستم کامپیوترکوچک و دور
native
کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
natives
کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
chcp
در سیستم عاملهای OS \ MS DOS دستور سیستم که صفحه کد مورد استفاده را بیان میکند
design phase
فرایند توسعه یک سیستم اطلاعاتی براساس نیازمندیهای سیستم از قبل تاسیس شده
demands
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
tar
سیستم فشرده سازی فایل روی کامپیوتر که سیستم عامل Unix را اجرا میکند
demand
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
ES IS
سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان
demanded
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
diabatic process
پوسهای در یک سیستم ترمودینامیک که در ان انتقال انرژی بین داخل و خارج سیستم صورت میگیرد
building block principle
طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
standbys
سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
system diagnostics
امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم
standby
سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
three phase four wire system
سیستم سه فازه باسیم نقطه ستاره سیستم چهارسیمه
automatic levelling
سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
bridged
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridges
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
mttf
متوسط مدت زمانی که در ان سیستم یا مولفه سیستم بدون خطا کار کندFailure To Time ean
bridge
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
piezoelectric
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
failure
بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
desktop
در یک سیستم Apple Macitoshفایل سیستم برای ذخیره سازی اطلاعات در باره فایلهای روی دیسک یا حجم
off load
انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
failures
بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
lambert projection
سیستم لامبر یا سیستم نقشه برداری مخروطی
expansion card
کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
warm boot
شروع مجدد سیستم که معمولاگ سیستم عامل را هرباره بارمیکند ولی دیگر سخت افزار را بررسی نمیکند
energy absorber
مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
high voltage transformer
ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
impluse level
سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
link encryption
خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
slices
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slice
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
opened
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
opens
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
teleran system
نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
open
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
system flowchart
نمودار گردش سیستم روندنمای سیستم
designation system
سیستم تعیین وسایل سیستم انتخاب
mastered
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
master
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
masters
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
pitot pressure
فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
compatibility
پنجره یا بخشی در سیستم عامل که برنامه هایی را که برای سیستم عاملهای متفاورت ولی مربوط به هم نوشته شده اند را میتواند اجرا کند
clear one's ears
متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
slackest
ضعیف
weaknesses
ضعیف
languid
ضعیف
leans
ضعیف
wonky
ضعیف
softer
ضعیف
lean
ضعیف
leaned
ضعیف
languorous
ضعیف
slacks
ضعیف
puny
ضعیف
adynamic
ضعیف
softest
ضعیف
soft
ضعیف
slack
ضعیف
fragile
ضعیف
sappy
ضعیف
poor
ضعیف
poorer
ضعیف
poorest
ضعیف
weakest
ضعیف
poverty-stricken
ضعیف
poverty stricken
ضعیف
feeblish
ضعیف
faintish
ضعیف
infirm
ضعیف
faints
ضعیف
pusillanimous
ضعیف
faint
ضعیف
slender
ضعیف
fainted
ضعیف
fainter
ضعیف
langorous
ضعیف
faintest
ضعیف
asthenic
ضعیف
defective
ضعیف
anile
ضعیف
weaklings
ضعیف
anemic
ضعیف
amateur
ضعیف
weakly
ضعیف
amateurs
ضعیف
swipes
ضعیف
weaker
ضعیف
defenceless
ضعیف
weak
ضعیف
weakling
ضعیف
sap
ضعیف کردن
gleam
نور ضعیف
sapped
ضعیف کردن
glimmered
روشنایی ضعیف
unnerve
ضعیف کردن
gleamed
نور ضعیف
gleaming
نور ضعیف
gleams
نور ضعیف
imbeciles
ضعیف العقل
glimmers
روشنایی ضعیف
weaken
ضعیف شدن
weakens
ضعیف شدن
weakened
ضعیف شدن
attenuating
ضعیف کردن
attenuates
ضعیف کردن
weakening
ضعیف شدن
attenuated
ضعیف کردن
attenuate
ضعیف کردن
fray
ضعیف کردن
frayed
ضعیف کردن
frays
ضعیف کردن
unnerving
ضعیف کردن
flagging
کاهنده ضعیف
unnerved
ضعیف کردن
glimmer
روشنایی ضعیف
saps
ضعیف کردن
poor lime
اهک ضعیف
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com