English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
definitive hospitalization سیستم معالجه قطعی معالجه نهایی
Other Matches
electrotherapy معالجه امراض بوسیله حرارت حاصله از الکتریسته معالجه با برق
medical treatment معالجه
healing معالجه
therapy معالجه
he received a fire treatment معالجه شد
treatment معالجه
treatments معالجه
medical معالجه
malpractices معالجه غلط
radium therapy معالجه بارادیوم
mechanotherapy معالجه مکانیکی
trichopathy معالجه ناخوشیهای مو
treament سلوک معالجه
iatraliptics معالجه بامالش
rest cure معالجه با استراحت
emergency treatment معالجه اورژانس
balneotherapy معالجه باشستشو
emergency treatment معالجه اضطراری
malpractice معالجه غلط
electropathy معالجه برقی
edermical meducation معالجه جلدی
pretreatment معالجه قبلی
heliotherapy معالجه با افتاب
climatotherapy معالجه با اب وهوا
medicable قابل معالجه
psychopathy معالجه روانی
chiropody فن معالجه ودرمان امراض پا
pretreat قبلا معالجه کردن
orthopathy معالجه بدون دارو
psychiatry معالجه ناخوشیهای دماغی
self treatment معالجه پیش خود
aerotherapeutics معالجه بوسیله هوا
diathermy معالجه بوسیله حرارت
faradism معالجه باجریان برق
faradization معالجه باجریان برق
self treatment معالجه بدون کمک نسخه
massotherapy معالجه بوسیله مشت و مال
chronic dose دز قابل معالجه و پیشگیری اتمی
hydropathy معالجه امراض بوسیله اب وتجویز اب
physicotherapy معالجه بوسایل طبیعی ومکانیکی
pedicures معالجه امراض دست وپا
pyretotherapy معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
pedicure معالجه امراض دست وپا
psychotherapy ortherapeutics معالجه بوسائل روحی یاهیپنوتیزیم
roentgenize بوسیله اشعه مجهول معالجه کردن
aromatherapy معالجه توسط ماساژ با روغن معطر
hypnotherapy معالجه امراض بوسیله خواب مغناطیسی
faradize بوسیله القای برق معالجه کردن
phototherapy معالجه ناخوشیهای پوست بوسیله روشنایی
correctional treatment روش معالجه از راه اصلاح رفتار
immunotherapy معالجه یاجلوگیری از بیماری بوسیله پادگن
psychanalyze بوسیله تجزیه وتحلیل روانی معالجه کردن
orthopaedy معالجه ناخوشی بی انکه دارویی بکار برند
oxygen tent چادراکسیژن مخصوص معالجه سرما خوردگی وامثال ان
oxygen tents چادراکسیژن مخصوص معالجه سرما خوردگی وامثال ان
helleborism معالجه دیوانگی یاخربق داروی کارکن که ازخربق میسازند
homeopathy معالجه امراض بوسیله تجویزدارویی که دراشخاص سالم علائم ان مرض را بوجوداورد
final decision رای قطعی و نهایی
reserve price قیمت نهایی بهای قطعی
examination معالجه کردن بازجویی امتحان کردن
herioic treatment معالجه با وسایل سخت دربیماری سخت
examinations معالجه کردن بازجویی امتحان کردن
ES IS سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان
water cure علاج بااب معالجه بااب
emergency medical tag کارت معالجه اورژانس کارت مراجعه به اورژانس
interrupting توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
interrupt توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
interrupts توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
check plot یک ترسیم قلمی که به طورخودکار توسط سیستم CADقبل از ایجاد خروجی نهایی برای اصلاح و ویرایش تصویری تولید شود
window پنجرهای در سیستم گرافیکی که متن ها در فضاهای کوچک صفحه قرار گرفته اند پیش از آنکه به محل نهایی اختصاص داده شوند
crash conversion تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
telic نهایی دارای هدف نهایی
market socialism سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
run اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
runs اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
sysgen فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
blessed folder در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
peripheral که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
integrated نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
judicatory قطعی
lasted قطعی
cretain قطعی
fixed قطعی
definite <adj.> قطعی
last a قطعی
uncompromising قطعی
lasts قطعی
conclusive قطعی
finals قطعی
last قطعی
uncompromisingly قطعی
definite قطعی
peremptory قطعی
positive قطعی
sure قطعی
proofs قطعی
proof قطعی
surest قطعی
surer قطعی
assertive قطعی
decretory قطعی
decretive قطعی
decided قطعی
unconditional قطعی
final قطعی
definitely قطعی
definitive قطعی
deterministic قطعی
decisive قطعی
irrevocable قطعی
semifinal مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
trenchant قاطع قطعی
decisively بطور قطعی
once and a way بطور قطعی
emphatically بطور قطعی
indecision غیر قطعی
for good بطور قطعی
indecisive غیر قطعی
flat-footed ثابت قطعی
flat footed ثابت قطعی
final غایی قطعی
uncoditioned قطعی نشده
absolutes کامل قطعی
absolute کامل قطعی
flying colors موفقیت قطعی
categoric قیاسی قطعی
affirmation افهار قطعی
affirmations افهار قطعی
magistral قاطع قطعی
finals غایی قطعی
final awards judgements احکام قطعی
decidedly بطور قطعی
reserve price بهای قطعی
to definitive answer پاسخ قطعی
to turn the scale قطعی بودن
firm offer پیشنهاد قطعی
final award رای قطعی
enforceable judgment رای قطعی
the last word سخن قطعی
irrevocable sale بیع قطعی
deteministic model مدل قطعی
categorical قیاسی قطعی
declaredly با افهار قطعی
certain محقق قطعی
indefinite غیر قطعی
criterion معیار نشان قطعی
interlocutory موقتی غیر قطعی
asserting افهار قطعی کردن
asserted افهار قطعی کردن
ultimata اخرین پیشنهاد قطعی
asserts افهار قطعی کردن
terminative بپایان رساننده قطعی
assert افهار قطعی کردن
judicial قطعی داوری کننده
averment افهار قطعی یا مثبت
revocable sale بیع غیر قطعی
Is that definite? این قطعی است؟
ultimatum اخرین پیشنهاد قطعی
ultimatums اخرین پیشنهاد قطعی
indecisively بطور غیر قطعی
categorically بطور قاطع یا قطعی
insecure نامعین غیر قطعی
It is bound (most likely)to happen . The die is cast . It is final and irrevocable. بروبرگردندارد ( قطعی وحتمی است )
once for all بطور قطعی یا اول و اخر
pocket judgment سند قطعی لازم الاجرا
i cannot positively promise نمیتوانم قول قطعی بدهم
standbys سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standby سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
bifuel propulsion سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی
desk accessory در یک سیستم Apple Macitosh امکان افزوده که سیستم را بهبود میبخشد
policonic projection سیستم تصویر چند مخروطی سیستم تهیه نقشه چندمخروطی
coupling نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
native کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
design phase فرایند توسعه یک سیستم اطلاعاتی براساس نیازمندیهای سیستم از قبل تاسیس شده
natives کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
chcp در سیستم عاملهای OS \ MS DOS دستور سیستم که صفحه کد مورد استفاده را بیان میکند
download فرایند انتقال اطلاعات از یک سیستم کامیپوتر مرکزی بزرگ به سیستم کامپیوترکوچک و دور
octodecimo قطعی که برابر با یک هیجدهم یک ورق کاغذ باشد
demanded نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
tar سیستم فشرده سازی فایل روی کامپیوتر که سیستم عامل Unix را اجرا میکند
demands نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demand نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
diabatic process پوسهای در یک سیستم ترمودینامیک که در ان انتقال انرژی بین داخل و خارج سیستم صورت میگیرد
building block principle طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
automatic levelling سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
system diagnostics امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم
three phase four wire system سیستم سه فازه باسیم نقطه ستاره سیستم چهارسیمه
standby سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
standbys سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
bridges سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
mttf متوسط مدت زمانی که در ان سیستم یا مولفه سیستم بدون خطا کار کندFailure To Time ean
bridged سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridge سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
complete transaction معامله قطعی و تمام شده که دنباله نخواهد داشت
failure بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
desktop در یک سیستم Apple Macitoshفایل سیستم برای ذخیره سازی اطلاعات در باره فایلهای روی دیسک یا حجم
failures بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
off load انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
lambert projection سیستم لامبر یا سیستم نقشه برداری مخروطی
expansion card کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com