Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
keynesian economics
سیستم کینز در اقتصاد
Other Matches
keynesian economics
اقتصاد کینز
economic nationalism
ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
structural form
شکل اولیه معادلات در سیستم معادلات هم زمانی در اقتصاد سنجی
post keynesian economists
اقتصاددانان پس از کینز
keynesianism
طرفدار کینز
normative economics
اقتصاد اخلاقی اقتصاد رفاه که در ان قضاوت ارزشی صورت میگیرد
keynes liquidity trap
تله نقدینگی کینز
keynesian economics
مکتب اقتصادی کینز
crash conversion
تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
pre keynesian economists
اقتصاددانان ما قبل کینز کلاسیکها
reaganomics
اقتصادطرفدار عرضه است که اساس ان بر خلاف اقتصاد کینزی برروی مدیریت عرضه قراردارد . در این اقتصاد کاهش مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی که باعث افزایش تولید و عرضه خواهد شد معرفی میشود
market socialism
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
run
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
runs
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
blessed folder
در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
sysgen
فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
peripheral
که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
supply price of capital
قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
theory of effective demand determination
نظریه تقاضای موثر اصطلاح کینز برای تقاضای کل
expanding economy
اقتصاد در حال توسعه اقتصاد در حال گسترش
planned economy
اقتصاد برنامه ریزی شده اقتصاد با برنامه
planned economies
اقتصاد برنامه ریزی شده اقتصاد با برنامه
integrated
نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
liquidity preference theory
براساس این نظریه که بوسیله جان مینارد کینز اقتصاددان انگلیسی ارائه شده است پائین امدن نرخ بهره موجب افزایش نقدینگی و کاهش اوراق قرضه بهادار میشود .
free enterprise
اقتصاد ازاد اقتصاد بازار ازاد
market economies
اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
market economy
اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
standbys
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standby
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
coupling
نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
policonic projection
سیستم تصویر چند مخروطی سیستم تهیه نقشه چندمخروطی
bifuel propulsion
سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی
desk accessory
در یک سیستم Apple Macitosh امکان افزوده که سیستم را بهبود میبخشد
natives
کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
native
کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
download
فرایند انتقال اطلاعات از یک سیستم کامیپوتر مرکزی بزرگ به سیستم کامپیوترکوچک و دور
chcp
در سیستم عاملهای OS \ MS DOS دستور سیستم که صفحه کد مورد استفاده را بیان میکند
design phase
فرایند توسعه یک سیستم اطلاعاتی براساس نیازمندیهای سیستم از قبل تاسیس شده
ES IS
سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان
demand
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
diabatic process
پوسهای در یک سیستم ترمودینامیک که در ان انتقال انرژی بین داخل و خارج سیستم صورت میگیرد
tar
سیستم فشرده سازی فایل روی کامپیوتر که سیستم عامل Unix را اجرا میکند
demands
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demanded
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
standby
سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
three phase four wire system
سیستم سه فازه باسیم نقطه ستاره سیستم چهارسیمه
system diagnostics
امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم
standbys
سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
building block principle
طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
automatic levelling
سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
bridges
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridged
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridge
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
mttf
متوسط مدت زمانی که در ان سیستم یا مولفه سیستم بدون خطا کار کندFailure To Time ean
desktop
در یک سیستم Apple Macitoshفایل سیستم برای ذخیره سازی اطلاعات در باره فایلهای روی دیسک یا حجم
failures
بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
failure
بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
off load
انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
lambert projection
سیستم لامبر یا سیستم نقشه برداری مخروطی
warm boot
شروع مجدد سیستم که معمولاگ سیستم عامل را هرباره بارمیکند ولی دیگر سخت افزار را بررسی نمیکند
expansion card
کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
link encryption
خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
slices
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slice
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
teleran system
نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
opens
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
opened
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
open
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
system flowchart
نمودار گردش سیستم روندنمای سیستم
designation system
سیستم تعیین وسایل سیستم انتخاب
masters
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
master
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
mastered
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
compatibility
پنجره یا بخشی در سیستم عامل که برنامه هایی را که برای سیستم عاملهای متفاورت ولی مربوط به هم نوشته شده اند را میتواند اجرا کند
environments
متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
environment
متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
upload
انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
shelling
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shells
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shell
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
system's design
مدل سیستم طرزساخت سیستم
crossover
تغییر از یک سیستم به سیستم دیگر
conversion
تغییر از یک سیستم به سیستم دیگر
conversions
تغییر از یک سیستم به سیستم دیگر
drainage system
سیستم ابیاری سیستم تخلیه اب
power system
سیستم قدرت سیستم انرژی
economies
اقتصاد
water utilization
اقتصاد اب
economy
اقتصاد
parallel
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelled
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelling
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallels
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleling
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleled
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
oases
یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
oasis
یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
buddy system
سیستم گماشتن هم خرج برای سربازان سیستم تقویت روحیه با گماشتن همرزم
delayed opening
سیستم پرتاب چتر با باز شدن تاخیری سیستم تاخیر در بازشدن چتر
positive economics
اقتصاد اثباتی
share of stock
[American English]
سهم
[اقتصاد]
agricultural economics
اقتصاد کشاورزی
principles of economics
اصول اقتصاد
descriptive economics
اقتصاد توصیفی
command economies
اقتصاد دستوری
mixed economy
اقتصاد مختلط
mathematical economics
اقتصاد ریاضی
minister of finance
وزیر اقتصاد
positive economics
اقتصاد توصیفی
marxist economics
اقتصاد مارکسیستی
political economy
اقتصاد سیاسی
directed economy
اقتصاد ارشادی
planned economy
اقتصاد برنامهای
centrally planned economy
اقتصاد متمرکز
quantitative economics
اقتصاد ریاضی
institutional economics
اقتصاد نهادی
applied economics
اقتصاد صنعتی
economically
از لحاظ اقتصاد
economically
ازروی اقتصاد
economically
از نظر اقتصاد
spotaneous economy
اقتصاد خودبخودی
normative economics
اقتصاد هنجاری
positive economics
اقتصاد مثبت
factory economy
اقتصاد کارخانهای
principles of economy
اصول اقتصاد
planned economies
اقتصاد برنامهای
price theory
اقتصاد خرد
planned economies
اقتصاد بانقشه
home economics
اقتصاد منزل
monetary economy
اقتصاد پولی
planned economies
اقتصاد سنجیده
moneyless economy
اقتصاد بی پول
reaganomics
اقتصاد ریگانی
turnover
[British English]
فروش
[اقتصاد]
token economy
اقتصاد ژتونی
mental economy
اقتصاد روانی
macro economics
اقتصاد کلان
micro economics
اقتصاد خرد
microeconomics
اقتصاد خرد
planned economy
اقتصاد بانقشه
planned economy
اقتصاد سنجیده
labor economics
اقتصاد کار
closed economy
اقتصاد بسته
interest
بهره
[اقتصاد]
national economy
اقتصاد ملی
natural economy
اقتصاد طبیعی
natural economy
اقتصاد غیرپولی
neoclassical economics
اقتصاد نئوکلاسیک
laissez faire economy
اقتصاد ازاد
command economy
اقتصاد دستوری
mixed economies
اقتصاد مختلط
economy
علم اقتصاد
static economy
اقتصاد ایستا
soviet economy
اقتصاد شوروی
sound economy
اقتصاد قوی
economics
علم اقتصاد
arithmetic , political
اقتصاد سیاسی
economies
علم اقتصاد
planless economy
اقتصاد نسنجیده
housing economics
اقتصاد مسکن
household economy
اقتصاد خانگی
dualistic economy
اقتصاد دوگانه
liquidation
[of something]
نقدی
[اقتصاد]
barter economy
اقتصاد پایاپای
realisation
[British E]
[of something]
واریزحساب
[اقتصاد]
balance economy
اقتصاد متوازن
managerial economics
اقتصاد مدیریت
market economies
اقتصاد بازار
macroeconomics
اقتصاد کلان
market economy
اقتصاد بازار
realization
[American E]
[of something]
واریزحساب
[اقتصاد]
open economy
اقتصاد باز
warfare economy
اقتصاد جنگی
realization
[American E]
[of something]
نقدی
[اقتصاد]
realisation
[British E]
[of something]
نقدی
[اقتصاد]
dynamic economy
اقتصاد پویا
heat economy
اقتصاد حرارت
fuel economy
اقتصاد سوخت
test economy
اقتصاد ازمون
guild economy
اقتصاد صنفی
economists
متخصص اقتصاد
engineering economics
اقتصاد مهندسی
exchange economy
اقتصاد مبادلهای
sales
فروش
[اقتصاد]
from an economical standpoint
از لحاظ اقتصاد
subsistence economy
اقتصاد معیشتی
dynamic economy
اقتصاد متحرک
regional economy
اقتصاد منطقهای
two sector economy
اقتصاد دو بخشی
econometrics
اقتصاد سنجی
quantitative economics
اقتصاد کمی
free economy
اقتصاد ازاد
plutonomy
اقتصاد سباسی
domestic economy
اقتصاد محلی
weak economy
اقتصاد ضعیف
industrial economics
اقتصاد صنعتی
liquidation
[of something]
واریزحساب
[اقتصاد]
domestic economy
اقتصاد داخلی
economist
متخصص اقتصاد
welfare economics
اقتصاد رفاه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com