English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English Persian
triode شیر ترمویونیک یا لامپ خلاء دارای سه الکترود کاتد اند وشبکه کنترل
Other Matches
pentode لامپ خلاء با پنج الکترود و سه شبکه
tetrode لوله ترمویونیک دارای چهارالکترود
vaccum tube lamp لامپ خلاء
vaccum tube لامپ خلاء
vacumm tube لامپ خلاء
high vaccum tube لامپ خلاء
vacuum tube لامپ خلاء
incandescent cathode lamp لامپ کاتد ملتهب
hot cathode tube لامپ با کاتد داغ
vacuum tube detector اشکارساز با لامپ خلاء
vacuum tube light نور لامپ خلاء
hot cathode gas triode لامپ سه قطبی با کاتد داغ
gas triode لامپ سه قطبی با کاتد داغ
vacuum tube voltmeter ولت سنج با لامپ خلاء
disk seal valve لامپ خلاء با الکتردهای صفحهای
gas tetrode لامپ چهار قطبی با کاتد داغ
incandescent lamp لامپ برقی دارای نور سیمابی لامپ نئون
nixie tube یک لامپ خلاء که برای نمایش اعداد ناخوانا بکار می رود
phototude لوله الکترون دارای کاتد و اندکه بترتیب فوتون تابش وجذب می کنند
rolleron کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
pilot lamp لامپ کنترل
inspection lamp لامپ کنترل
fluorescent لامپ مهتابی دارای تشعشع
thermionic tube لوله ترمویونیک
light modulator لامپ کنترل نور مدولاتور نور
cascade control چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
constant speed propeller ملخی که سیستم کنترل ان دارای یک گاورنر و یک فیدبک بوده و گام ملخ را به منظورثابت نگه داشتن سرعت دوران تنظیم میکند
curbed محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbing محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curb محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbs محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
deep stall وضعیتی در هواپیماهای دارای دم تی شکل که افزایش ناگهانی زاویه حمله سبب عدم توانایی سطوح افقی برای کنترل وضعیت طولی هواپیمامیگردد
image dissector tube لامپ تجزیه کننده تصویر لامپ دیسکتور تصویر
control point نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
cathodes کاتد
cathode کاتد
k کاتد
adherent electrode الکترود
electrodes الکترود
electrode الکترود
sputtering کاتد پرانی
coaxial cathod کاتد متحدالمرکز
activation of a cathode تحریک کاتد
dynode کاتد ثانوی
emission efficiency بازده کاتد
incandescent cathode کاتد ملتهب
pool cathode کاتد مایع
coated cathode کاتد اندوده
directly heated cathode کاتد افروزهای
filament cathode کاتد افروزهای
filamentary cathode کاتد افروزهای
dispenser cathode کاتد جبران گر
grid bias resistance مقاومت کاتد
virtual cathode کاتد مجازی
mercury pool cathode کاتد جیوهای
cathode border مرز کاتد
arc cathode کاتد جرقهای
cold cathode کاتد سرد
arc cathode کاتد قوسی
anticathode انتی کاتد
ionic heated cathode کاتد یونی
hot cathode کاتد گرم
thermionic cathode کاتد گرم
cathode region پهنه کاتد
hot cathode کاتد ملتهب
cathode sputtering کاتد پرانی
auxiliary electrode الکترود کمکی
main electrode الکترود اصلی
reference electrode الکترود مرجع
reference electrode الکترود مبنا
zinc electrode الکترود روی
image plate الکترود تصویر
focusing electrode الکترود تمرکزده
dipped electrode الکترود شناور
fluxed electrode الکترود شناور
metallic electrode الکترود فلزی
membrance electrode الکترود غشایی
electron collector الکترود گرداور
inert electrode الکترود بی اثر
input electrode الکترود ورودی
input electrode الکترود اولیه
internal electrode الکترود داخلی
control electrode الکترود فرمان
instenifier electrode الکترود تشدیدکننده
anodes الکترود مثبت
contour electrode الکترود پروفیلی
anode الکترود مثبت
welding electrode الکترود جوشکاری
contact bar الکترود جوشکاری
glass electrode الکترود شیشهای
precipitate electrode الکترود رسوبی
accelerating electrode الکترود شتابده
indicator electrode الکترود شاخص
collector electrode الکترود کلکتور
gate electrode الکترود دریچهای
battery electrode الکترود باتری
accelerating electrode الکترود شتاب ده
in vacuo در خلاء
vacuumed خلاء
invacuo در خلاء
gaping خلاء
vacuuming خلاء
gaped خلاء
vaccum خلاء
low vacuum خلاء کم
vacuums خلاء
gape خلاء
lacuna خلاء
vacuum خلاء
gapes خلاء
tube tester دستگاه ازمایش لامپ ازمایش کننده لامپ
cathode glow فضای روشن کاتد
b scope صفحه کاتد رادار
photo electric cathode کاتد نور- برقی
crookes dark space فضای تاریک کاتد
incandescent cathode discharge تخلیه کاتد ملتهب
oxide cathode کاتد اکسید اندود
hittorf dark space فضای تاریک کاتد
heater cathode کاتد با رشته گرمساز
cathode dark space فضای تاریک کاتد
hot chathode rectifier یکسوکننده با کاتد گرم
oxide coated cathode کاتد اکسید اندود
activated cathode کاتد فعال شده
incandescent metallic oxid cathode کاتد اکسید فلزی
drilling electrode الکترود مته کاری
liquid membrance electrode الکترود مایع غشایی
gas sensing membrance electrode الکترود غشایی گاز حس کن
covered electrode الکترود پوشش دار
standard electrode potential پتانسیل الکترود استاندارد
sheathed electrode الکترود روکش دار
standard electrode potential پتانسیل استاندارد الکترود
spot welding electrode الکترود جوشکاری نقطهای
soild state electrode الکترود حالت جامد
specific ion electrode الکترود یون ویژه
glass membrance electrode الکترود شیشه غشایی
ignition electrode الکترود اتش زنه
high potential electrode الکترود فشار قوی
collective electrode الکترود جمع کننده
selective ion electrode الکترود یون گزین
precipitate electrode الکترود حالت جامد
magnetic constant پرمئابیلیته ی در خلاء
cavitation خلاء زائی
vacuum chamber اتاق خلاء
vacuum impregnating process پرسازی در خلاء
air exhausting plant دستگاه خلاء
absolute vacuum خلاء مطلق
vacuum oven اون خلاء
high vacuum خلاء زیاد
vacuum gage خلاء سنج
vacuum tube لوله خلاء
ballonet اطاقک خلاء
vacuum distillation تقطیر در خلاء
evacuated bellows فانوسکهای خلاء
vaccum trap تله خلاء
hard vacuum خلاء سخت
vaccum pump پمپ خلاء
vacuum tunnel تونل خلاء
high vaccum engineering تکنیک خلاء
vacuum pump پمپ خلاء
vacuum trust تراست در خلاء
grid cathode capacity فرفیت بین شبکه و کاتد
indirectly heated cathode کاتد با رشته گرم ساز
cathode heating time مدت گرم سازی کاتد
craters زیر یک الکترود در جریان جوشکاری
crater زیر یک الکترود در جریان جوشکاری
halocline منطقه خلاء غلظت
critcal fore pressure فشار حد خلاء بحرانی
vaccum forming شکل دادن در خلاء
interstellar خلاء بین- ستارهای
unbalanced forced کمانکش به سوی خلاء
vacuum precessed concrete بتن با قالب خلاء
vaccum drying خشک کردن در خلاء
critical backing pressure فشار حد خلاء بحرانی
vaccum release valve شیر خلاء شکن
formwork with vacuum chambers قالب بندی با خلاء
cold plug شمعی با الکترود عایق شده کوتاه
task نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
electronic مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
tokens بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
tasks نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
token بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
slipstream استفاده از خلاء نفر جلو
apt زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
control panel صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
processor پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
executives دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
executive دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
real time سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
loops عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
looped عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
control and reporting center تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
loop عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
circulation control کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
radio control کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
flexible کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
IRQ سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
controlling سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controls سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
control سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com