Dictiornary-Farsi | صاحبان مقام | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
men of position	صاحبان مقام


Search result with all words

men of place	صاحبان مقام یا منصب
Other Matches

close corporation	شرکتی با صاحبان سهام محدود که معمولا" همین صاحبان سهام نیز مدیریت وسایر امور شرکت را بر عهده دارند
equity	حق صاحبان شرکت
equities	حق صاحبان شرکت
men of property	صاحبان املاک
chamber of shipping	انجمن صاحبان کشتی
cartel	اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
cartels	اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
general meeting of share holders	مجمع عمومی صاحبان سهام
handicap stake	مسابقهای که مبلغ شرطبندی از صاحبان اسبهاست
corporative state	حکومتی که صاحبان کلیه مشاغل در ان شریک باشند
miracle play	نمایش بخشی از زندگی پیغمبران یا صاحبان کشف وکرامت
proxy	نماینده صاحب سهم در مجمع عمومی صاحبان سهام وکیل
plate milling stand	مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
embassage	مقام سفارت مقام ایلچی سفارت
approval by acclamation	تصویب به وسیله کف زدن وابراز احساسات این گونه تصویب زمانی مصداق پیدامیکند که مخالف جدی وجودنداشته باشد و طبعا" مسئله شمردن صاحبان اصوات تحسین امیز منتفی است
guild socialism	سوسیالیسم صنفی عقیده کسانی که درعین اعتقاد به سوسیالیسم معتقد به ایجاد سیستم عدم تمرکز در مورد اصناف ودادن ازادی بیشتر به انهابودند و کنترل دولتی صاحبان حرف را جایز نمیشمردند واز این نظر گرایش ایشان به سندیکالیسم قابل توجه است
positioned	مقام
offices	مقام
rete	مقام
paripassu	هم مقام
pank	مقام
eminence	مقام
stand	مقام
eminency	مقام
equipotential	هم مقام
foothole	مقام
standing	مقام
position	مقام
functions	مقام
functioned	مقام
function	مقام
placing	مقام
stature	مقام
pews	مقام
pew	مقام
stage	مقام
stages	مقام
connection	مقام
connexions	مقام
status	مقام
place	مقام
opposite number	هم مقام
authority	مقام
settings	مقام
setting	مقام
places	مقام
office	مقام
vice-chancellors	قائم مقام
vice-chancellor	قائم مقام
bishopric	مقام اسقفی
baronage	مقام بارونی
ranks	سلسله مقام
ranked	سلسله مقام
attorneyship	مقام وکالت
editorship	مقام سردبیری
receivership	مقام امانت
officiates	مقام رسمی
vice chancellor	قائم مقام
successor	قائم مقام
knighthoods	مقام سلحشوری
knighthood	مقام سلحشوری
much	عالی مقام
preferment	مقام افتخاری
professorships	مقام استادی
professorship	مقام استادی
eminent	والا مقام
officiate	مقام رسمی
capacities	استعداد مقام
capacity	استعداد مقام
officiated	مقام رسمی
officiating	مقام رسمی
peerage	مقام سناتوری
peerages	مقام سناتوری
defensive	مقام تدافع
office-holder	صاحب مقام
high-class	والا مقام
wardenship	مقام ریاست
viziership	مقام وزارت
vizierate	مقام وزارت
viscounty	مقام ویکنت
subsitute	قائم مقام
shrievalty	مقام ومنصب
senatorship	مقام سناتوری
see of rome	مقام پاپ
office-holders	صاحب مقام
status symbol	علامت مقام
doctors of eminence	پزشکان پر مقام
A musical tone .	مقام ( درموسیقی )
status symbols	علامت مقام
roll stand	مقام نورد
professoriat	مقام استادی
priorate	مقام اسبق
khediviate	مقام خدیو
khedivate	مقام خدیو
kaiserdom	مقام قیصر
in power	صاحب مقام
rank	سلسله مقام
first water	بالاترین مقام
duumvir	شریک مقام
devil may care	بی توجه به مقام
deplume	از مقام انداختن
commandery	مقام فرماندهی
kingship	مقام سلطنت
knight errantry	مقام سلحشوری
prelacy	مقام اسقفی
placer	مقام دار
papal dignity	مقام پاپ
oldman	مقام فرماندهی
officeholder	شاغل مقام
mastership	مقام استادی
man of place	صاحب مقام
locumtenens	قائم مقام
colonelcy	مقام سرهنگی
locum	قائم مقام
directorate	مقام مدیریت
dignity	مقام رتبه
dignitary	عالی مقام
position	مرتبه مقام
directorates	مقام مدیریت
positioned	مرتبه مقام
place	مقام رتبه
marquess	مقام مارکیز
marquesses	مقام مارکیز
marquis	مقام مارکیز
marquises	مقام مارکیز
substituting	قائم مقام
substituted	قائم مقام
Highnesses	بلندی مقام
deputy	قائم مقام
locums	قائم مقام
vicar	قائم مقام
surreptitiously	قائم مقام
surrogate	قائم مقام
posted	مقام مسئولیت
vicars	قائم مقام
eminently	با علو مقام
ducal	مقام دوک
reinstatement	تثبیت در مقام
surrogates	قائم مقام
deputies	قائم مقام
dignitaries	عالی مقام
infra dig	دون مقام
places	مقام رتبه
states	مقام ورتبه
stating	مقام ورتبه
title	اسم مقام
post	مقام مسئولیت
stated	مقام ورتبه
placing	مقام رتبه
post-	مقام مسئولیت
station	مقام مستقرکردن
priesthood	مقام کشیش
papacy	مقام پاپی
Highness	بلندی مقام
stationed	مقام مستقرکردن
substitute	قائم مقام
posts	مقام مسئولیت
state	مقام ورتبه
titles	اسم مقام
state-	مقام ورتبه
stations	مقام مستقرکردن
executing agency	مقام اجرا کننده
take a back seat <idiom>	پذیرش پستترین مقام
over one's head <idiom>	به مقام بالاتری رفتن
sheet mill stand	مقام نورد ورق
consular agent	قائم مقام کنسول
convening authority	مقام صلاحیتدار موقت
coordinating authority	مقام هماهنگ کننده
coronate	مقام شهریاری پادشاهی
slip proof	مقام در برابر لغزش
four high rolling stand	مقام چهار غلطکی
speakership	مقام ریاست مجلس
sanctity	حرمت علو مقام
self aggrandizement	بالابری مقام خود
An important security authourity .	یک مقام مهم امنیتی
in the saddle	یراق صاحب مقام
ultra vires	بسیار عالی مقام
wardership	مقام زندانبان زندانبانی
presidentship	مقام ریاست جمهور
tribunate	مقام یامسند قضاوت
dignifying	شان و مقام دادن به
pooh bah	صاحب چندین مقام
vicegerent	جانشین قائم مقام
using agency	مقام استفاده کننده
unmake	خلع مقام کردن
paarenthood	مقام پدری یا مادری
tribuneship	مقام حامی ملت
low level	مقام پست وکوچک
intermediate roll stand	مقام نورد میانی
surrogates	قائم مقام شدن
To attain position and wealth.	به مقام وثروت رسیدن
title-holders	برندهی مقام قهرمانی
title-holder	برندهی مقام قهرمانی
pastorate	مقام شبانی کلیسا
authority	مقام صلاحیت دار
procousul	قائم مقام کنسول
proconsulship	مقام فرمانداری در رم قدیم
to sink in the scale	در مقام تنزل کردن
planishing stand	مقام پرداخت کاری
commercial representative	قائم مقام تجارتی