English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
annexation ضمیمه سازی انضمام
Other Matches
annex پیوستن ضمیمه سازی
annexing پیوستن ضمیمه سازی
annexes پیوستن ضمیمه سازی
adjunction ضمیمه مشاع سازی
excursus مقالهء ضمیمه ضمیمه تشریحی
inclusive of <prep.> به انضمام
including <prep.> به انضمام
comprising <prep.> به انضمام
integration انضمام
horizontal integration انضمام افقی
adhesion انضمام قبول عضویت
integrator ایجاد کننده ائتلاف یا انضمام
annexing ضمیمه کردن ضمیمه
annexes ضمیمه کردن ضمیمه
annex ضمیمه کردن ضمیمه
rectification یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
appendage ضمیمه
appendages ضمیمه
addendum ضمیمه
exhibiting ضمیمه
appendix ضمیمه
attachment ضمیمه
attached ضمیمه
supplementing ضمیمه
supplemented ضمیمه
apendix ضمیمه
appendant ضمیمه
appurtenance ضمیمه
appurtenence ضمیمه
supplement ضمیمه
appendixes ضمیمه
accompaniment ضمیمه
accompaniments ضمیمه
complements ضمیمه
complementing ضمیمه
complemented ضمیمه
complement ضمیمه
accompanying ضمیمه
supplements ضمیمه
amendments ضمیمه
amendment ضمیمه
exhibits ضمیمه
annexes ضمیمه
annex ضمیمه
including به ضمیمه
enclosures ضمیمه
annexing ضمیمه
appendices ضمیمه
enclosure ضمیمه
inclusive of <prep.> به ضمیمه
thereto attached ضمیمه به ان
addenda ضمیمه
exhibit ضمیمه
exhibited ضمیمه
insertion ضمیمه
comprising <prep.> به ضمیمه
including <prep.> به ضمیمه
calculating دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
append ضمیمه کردن
codicil ضمیمه وصیتنامه
given in ضمیمه شده
codicils ضمیمه وصیتنامه
extrinsic جزئی ضمیمه
accompanied ضمیمه کردن
accompanies ضمیمه کردن
cirrus اویز ضمیمه
subjoin ضمیمه کردن
add ضمیمه کردن
postscript ضمیمه کتاب
vermiform appendix ضمیمه اعور
an a to a dictionary ضمیمه فرهنگ
postscripts ضمیمه کتاب
tacks ضمیمه کردن
adjoint مشوق ضمیمه
adject ضمیمه کردن
accompany ضمیمه کردن
tacking ضمیمه کردن
adjuncts ملازم ضمیمه
affixed <adj.> <past-p.> ضمیمه شده
adjunct ملازم ضمیمه
affected [added] <adj.> <past-p.> ضمیمه شده
tags ضمیمه شدن به
tags ضمیمه کردن
tag ضمیمه شدن به
tag ضمیمه کردن
appendix ضمیمه ذیل
arrangement ضمیمه قرارداد
affix ضمیمه کردن
affixed ضمیمه کردن
attachment ضبط ضمیمه
affixes ضمیمه کردن
attachment ضمیمه الصاق
affixing ضمیمه کردن
annexed <adj.> <past-p.> ضمیمه شده
attached <adj.> <past-p.> ضمیمه شده
attach ضمیمه کردن
enclosed ضمیمه شده
tacked ضمیمه کردن
enclosing ضمیمه کردن
encloses ضمیمه کردن
enclosed <adj.> <past-p.> ضمیمه شده
enclose ضمیمه کردن
tack ضمیمه کردن
annexed ضمیمه منضم
arrangements ضمیمه قرارداد
attaching ضمیمه کردن
attributed <adj.> <past-p.> ضمیمه شده
attaches ضمیمه کردن
appendixes ضمیمه ذیل
addition اسم اضافی ضمیمه
additions اسم اضافی ضمیمه
the a invoice صورت حساب ضمیمه
pendant بی تکلیف ضمیمه شده
cirrate دارای زائده و ضمیمه
attachment توقیف کردن ضمیمه
pendants بی تکلیف ضمیمه شده
jagger الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
schedules صورت یا فهرستی ضمیمه کردن
glossary واژه نامه ضمیمه کتاب
supplemented تکمیل کردن ضمیمه شدن به
schedule صورت یا فهرستی ضمیمه کردن
supplementing تکمیل کردن ضمیمه شدن به
supplements تکمیل کردن ضمیمه شدن به
attachment ضمیمه اثاث جمع اوری
copy of his letter is here with enclosed رونوشت نامه وی ضمیمه است
scheduled صورت یا فهرستی ضمیمه کردن
supplement تکمیل کردن ضمیمه شدن به
glossaries واژه نامه ضمیمه کتاب
tagged بر چسب زده ضمیمه دار
return account صورتحسابی که به برات رجوعی ضمیمه میشود
attachable قابل بهم پیوستن یا ضمیمه کردن
attachment توقیف و ضبط شخص یا مال به دلایل قانونی ضمیمه
pre-treatment عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
irritancy پوچ سازی باطل سازی
imagery مجسمه سازی شبیه سازی
formularization کوتاه سازی ضابطه سازی
subjugation مقهور سازی مطیع سازی
frustrations خنثی سازی محروم سازی
ouster بی بهره سازی محروم سازی
frustration خنثی سازی محروم سازی
erasable 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
Lower third قسمت پائین صفحه تلویزیون [برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
chyron [American E] قسمت پائین صفحه تلویزیون [برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
aston [British E] قسمت پائین صفحه تلویزیون [برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
save ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sorted الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hits داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
Indeo فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
externals روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
accession book فهرست کتب یک کتابخانه که به سایر کتب ضمیمه شود
appendicitis اماس ضمیمه روده اماس اپاندیس
attaches پیوست کردن ضمیمه کردن
attaching پیوست کردن ضمیمه کردن
attach پیوست کردن ضمیمه کردن
deflexion خم سازی
pavements کف سازی
individualises تک سازی
individuation تک سازی
local anasthesia سر سازی
compaction تو پر سازی
idolization بت سازی
truncation بی سر سازی
individualization تک سازی
individualized تک سازی
individualizes تک سازی
retortion کج سازی
bridgework پل سازی
retortion خم سازی
flection خم سازی
individualised تک سازی
padding له سازی
individualize تک سازی
bridge building پل سازی
repk lection پر سازی
flooring کف سازی
individualising تک سازی
individualizing تک سازی
stylization مد سازی
pavement کف سازی
lapidation سنگسار سازی
strangling خفه سازی
lancination مجروح سازی
landscape painting منظره سازی
refreshments تازه سازی
peneplanation دشت سازی
refreshment تازه سازی
simulation شبیه سازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com