English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
High Mass عشاء ربانی توام با موسیقی وبخور
Other Matches
housel ایین عشاء ربانی
massing مراسم عشاء ربانی
mass مراسم عشاء ربانی
masses مراسم عشاء ربانی
unhouseled محروم از عشاء ربانی
mystagogy نماز عشاء ربانی
post communion دعای بعد از عشاء ربانی
annals برنامه سالیانهء عشاء ربانی
corporale پارچهای که هنگام عشاء ربانی بکارمیرود
communion ایین عشاء ربانی صمیمیت وهمدلی
tunicle لباس رویی کشیش در عشاء ربانی
communicant اشخاصیکه مراسم عشاء ربانی را انجام میدهند
communicants اشخاصیکه مراسم عشاء ربانی را انجام میدهند
blessed sacrament مراسم عشاء ربانی که با نان وشراب برگزار میشود
masque نمایش توام با موسیقی ورقص
melodrama نمایش توام با موسیقی واوازکه پایانی خوش داشته باشد عشق خوش فرجام
melodramas نمایش توام با موسیقی واوازکه پایانی خوش داشته باشد عشق خوش فرجام
play by ear <idiom> توانایی اجرای موسیقی تنها با گوش وبدون خواندن موسیقی
melodies مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
melody مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
to sight-read something از روی ورقه [نت موسیقی] آلت موسیقی بازی کردن
stealing from a protected palce سرقت توام با هتک حرز دزدی توام با هتک حرز
musicom یک زبان برنامه نویسی تصنیفی که روش هایی برای تولید تصنیفهای موسیقی اصیل بعلاوه موسیقی ترکیبی ارائه میدهد
MIDI Mapper برنامه پشتیبانی شده با windows که به کاربران MIDI با تجربه امکان تغییر نحوه ارسال نت موسیقی به دستگاههای موسیقی به PC را بیان میکند
MIDI file فایل ذخیره شده روی PC که حاوی نتهای موسیقی و اطلاعات صوتی است که توسط کارت وسط MIDI به قطعه موسیقی ارسال میشود
the loard's prayer دعای ربانی
the loard's supper عشا ربانی
low mass عشای ربانی ساده
suppers عشای ربانی یا شام خداوند
altar of credence [محل میز عشای ربانی]
supper عشای ربانی یا شام خداوند
Holy Communion ایین عشای ربانی مسیحیان
paten بشقاب نان عشای ربانی
lord's table میز مخصوص شراب ونان وعشای ربانی
no paternosterŠno p تادعای ربانی نخوانی پول نخواهی داشت
paternoster دعای ربانی یا دعایی که عیسی تعلیم داده
paternosters دعای ربانی یا دعایی که عیسی تعلیم داده
prothesis چیدن نان وشراب عشای ربانی روی میز
impanate داخل نانی که درشام خداوندبا عشا ربانی میخورند
altar-stair [بالاترین محل جایی که میز عشای ربانی در آن قرار دارد.]
altar-steps [بالاترین محل جایی که میز عشای ربانی در آن قرار دارد.]
gemini توام
adnate توام
mixed توام
geminate توام
gemel توام
biparous توام زا
duad توام
twin توام
joint توام
twinned توام
lavabo ایین دست شستن کشیش هنگام پیش بردن عشاه ربانی
maniple بازوبندیانواری که کشیشان هنگام انجام ایین ربانی ازبازوی خودمی اویزند
geminate توام کردن
integrates توام کردن
integrate توام کردن
accompanied توام کردن
accompanies توام کردن
accompany توام کردن
easeful توام باراحتی
deprived توام با محرومیت
twin check مقابله توام
twin check بررسی توام
twain توام دوقلو
aluminum coating by spraying amalgamate توام کردن
mixed graze توام زمین
mixed air توام هوا
twinned توام کردن
twin توام کردن
intergrowth رویش توام
amalgamating توام کردن
amalgamates توام کردن
amalgamated توام کردن
amalgamate توام کردن
integrated training اموزش توام
integrating توام کردن
integrated staff ستاد توام
reatrain عملکرد توام
blizzards بادشدید توام بابرف
armstand dive شیرجه توام با بالانس
participant observation مشاهده توام با مشارکت
rainsquall باران توام باتوفان
twin bill دو مسابقه توام در یک برنامه
conjugate درهم امیختن توام
blizzard بادشدید توام بابرف
charge coupled device دستگاه توام با بار
integrated defense پدافند هوایی توام
effective faith ایمان توام باعمل
work relief استراحت توام با کار
hypocritical توام با تدلیس و تزویر
ostensory فرف سیمین یا زرینی که هنگام عشا ربانی نان دران گذاشته نمایش میدهند
monstrance فرف سیمین یا زرینی که هنگام عشا ربانی نان رادران گذاشته نمایش میدهند
synergism کار توام ودسته جمعی
kleptolagnia تحریک جنسی توام با دزدی
synergy کار توام اشتراک مساعی
to wed one quality to onether دوصفت راباهم توام کردن
integrated reservoir operation بهره برداری توام از چندمخزن
adnate مربوط باعضاء تناسلی توام
integrated defense پدافند ازمناطق توام دفاعی
malicious prosecution پیگرد یا دستگیری توام با سوء نیت
rule of reason تفسیر قانونی توام با سوء نیت
androgyny وجود دو حالت زنانگی ومردانگی توام
auxesis رشد توام باعدم تقسیم یاخته
pleuropneumonia ذات الجنب توام با سینه پهلو
tinged with cnvy حساسیت امیز توام بارشک یاحسادت
poll degree درجهای که از دانشگاه بگیرندولی با امتیازویژهای توام نباشد
object lesson درسی که با نشان دادن چیزهای موضوع درس توام میشود
object lessons درسی که با نشان دادن چیزهای موضوع درس توام میشود
transubstantiation اعتقادباینکه نان وشراب مصرفی درایین عشای ربانی مسیحیان هنگام ورود ببدن شخص تبدیل بجسم وخون عیسی میگردد
vaude نمایش جوربجور واریته درام کوچکی که توام بارقص واواز باشد
gall حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
galls حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
stroking حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
ragtime در موسیقی
music موسیقی
ear for music موسیقی
treble staff موسیقی
treble clef موسیقی
instructor of music مشاق موسیقی
instrumentally با الت موسیقی
boogied موسیقی راک
boogied موسیقی بوگی
boogieing موسیقی راک
boogieing موسیقی بوگی
boogie موسیقی بوگی
euterpe الهه موسیقی
unvocal بدون موسیقی
fa چهارمین نت موسیقی
boleros موسیقی بولرو
boogie موسیقی راک
boogies موسیقی بوگی
chamber music موسیقی مجلسی
musicalness ذوق موسیقی
musicologist موسیقی شناس
musicology موسیقی شناسی
quire گروه کر [موسیقی]
background sound موسیقی پس زمینه
noteless غیر موسیقی
background music موسیقی پس زمینه
play music موسیقی ساختن
ambient music موسیقی پس زمینه
background sound موسیقی متن
philharmonic عاشق موسیقی
ambient music موسیقی متن
musicalness برابری با موسیقی
make music موسیقی ساختن
musicality برابری با موسیقی
subdominant نت چهارم موسیقی
musicality ذوق موسیقی
disco موسیقی دیسکو
discos موسیقی دیسکو
boogies موسیقی راک
music synthesizer ایجادکننده موسیقی
music therapy موسیقی درمانی
musical ability توانش موسیقی
musical language زبان موسیقی
background music موسیقی متن
electronic music موسیقی الکترونیکی
carillon زنگهای موسیقی
musicians موسیقی دان
musician موسیقی دان
concertos قطعه موسیقی
notes نت موسیقی نوشتن
concerto قطعه موسیقی
opus قطعه موسیقی
music halls سالن موسیقی
beats ضربت موسیقی
beat ضربت موسیقی
noting نت موسیقی نوشتن
music hall سالن موسیقی
ragtime موسیقی ضربی
carillons زنگهای موسیقی
musical instruments الت موسیقی
musical instrument الت موسیقی
jazz موسیقی جاز
note نت موسیقی نوشتن
fortes موسیقی بلند
devotion to music دلبستگی به موسیقی
pricks نقطه نت موسیقی
computer music موسیقی کامپیوتری
pricking نقطه نت موسیقی
pricked نقطه نت موسیقی
prick نقطه نت موسیقی
opuses قطعه موسیقی
forte موسیقی بلند
octaves نتهای هشتگانه موسیقی
bands دستهء موسیقی اتحاد
octave نتهای هشتگانه موسیقی
Beautiful music ( weather ) . موسیقی ( هوای ) قشنگ
soundtrack موسیقی ضبط شده
soul music موسیقی مذهبی سیاهپوستان
medley قطعه موسیقی مختلط
anvil سندان [آلت موسیقی]
medleys قطعه موسیقی مختلط
duet قطعه موسیقی یا اوازدونفری
duets قطعه موسیقی یا اوازدونفری
melody صدای موسیقی نوا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com