Dictiornary-Farsi | عقب گذاشتن پیشی جستن از | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (11 milliseconds)

English	Persian
outstrip	عقب گذاشتن پیشی جستن از
outstripped	عقب گذاشتن پیشی جستن از
outstripping	عقب گذاشتن پیشی جستن از
outstrips	عقب گذاشتن پیشی جستن از


Other Matches

to give the go by to	پیشی جستن بر
outrunning	پیشی جستن بر
outrun	پیشی جستن بر
to get the upper hand	پیشی جستن
outbalance	پیشی جستن
to get the better of	پیشی جستن بر
out act	پیشی جستن از
outruns	پیشی جستن بر
trump	مغلوب ساختن پیشی جستن
trumps	مغلوب ساختن پیشی جستن
toget the start of one's rival	بررقیبان خود پیشی یا سبقت جستن
to make approaches	وسایل نزدیک شدن جستن دسترس جستن
escaped	رهایی جستن خلاصی جستن
escape	رهایی جستن خلاصی جستن
escaping	رهایی جستن خلاصی جستن
escapes	رهایی جستن خلاصی جستن
preceding	پیشی
kitty	پیشی
vanward	پیشی
kitties	پیشی
anteriority	پیشی
antecedent	پیشی
better hand	پیشی
antecedents	پیشی
puss	پیشی
transposition	پس و پیشی
antecedence	پیشی
precedence	پیشی گرفتن
outshine	پیشی گرفتن از
exceeding	سبقت و پیشی
precedence	پیشی اولویت
outshines	پیشی گرفتن از
precedency	پیشی اولویت
pussies	مثل پیشی
outshone	پیشی گرفتن از
pussy	مثل پیشی
outshining	پیشی گرفتن از
outfly	در پرواز پیشی افتادن از
to give priority to	پیشی دادن به مقدم دانستن بر
lay off <idiom>	به حال خود گذاشتن ،تنها گذاشتن
run into <idiom>	اثر گذاشتن ،تاثیر گذاشتن بر
lid	کلاهک گذاشتن دریچه گذاشتن
lids	کلاهک گذاشتن دریچه گذاشتن
springs	جستن
spring	جستن
bounce	پس جستن
bounced	پس جستن
jumps	جستن
jumped	جستن
outjockey	جستن بر
jump	جستن
bounces	پس جستن
overleap	جستن از
transcended	سبقت جستن
transcend	سبقت جستن
overrides	برتری جستن بر
excelled	تفوق جستن بر
excelling	تفوق جستن بر
transcending	سبقت جستن
transcends	سبقت جستن
denied	تبری جستن
overrode	برتری جستن بر
override	برتری جستن بر
overridden	برتری جستن بر
to seek refuge	پناه جستن
to seek shelter	پناه جستن
excel	تفوق جستن بر
assisted	شرکت جستن
hips	جستن پریدن
denies	تبری جستن
deny	تبری جستن
renounces	تبری جستن از
renouncing	تبری جستن از
denying	تبری جستن
assists	شرکت جستن
renounce	تبری جستن از
assisting	شرکت جستن
shoot-out	بالا جستن
excels	تفوق جستن بر
assist	شرکت جستن
shoot out	بالا جستن
shoot forth	بالا جستن
hip	جستن پریدن
shoot-outs	بالا جستن
to find fault with	عیب جستن
to make a pounce	ناگهان جستن
outguess	سبقت جستن
antecede	برتری جستن
to keep one's distance	دوری جستن
to find f.with	عیب جستن از
leaps	جستن دویدن
leaped	جستن دویدن
leap	جستن دویدن
best	برتری جستن
forestalls	پیش جستن بر
to gain a ccess	تقرب جستن
to gain the upper hand	تفوق جستن
to carry sword	شمشیر جستن
to be over the hump [American] <idiom>	از خطر جستن
overtop	برتی جستن بر
outvie	برتری جستن از
forestalled	پیش جستن بر
to be out of the woods <idiom>	از خطر جستن
to come out of the woods <idiom>	از خطر جستن
renounced	تبری جستن از
overtop	برتری جستن از
purgation	برائت جستن
get the start of	سبقت جستن بر
to be over the worst <idiom>	از خطر جستن
to be off the hook <idiom>	از خطر جستن
forestall	پیش جستن بر
wager of law	تبری جستن با سوگند
to gain a over	برتری یاتفوق جستن بر
finds	جستن تشخیص دادن
out maneuver	تفوق جستن در مانور
to escape with life and limb	سختی رهایی جستن
find	جستن تشخیص دادن
overleap	جستن از روی نادیده گذشتن از
surpassed	بهتر بودن از تفوق جستن
surpass	بهتر بودن از تفوق جستن
anticipate	پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
surpasses	بهتر بودن از تفوق جستن
emulate	برابری جستن با پهلو زدن
anticipated	پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
anticipates	پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
anticipating	پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
emulating	برابری جستن با پهلو زدن
emulates	برابری جستن با پهلو زدن
emulated	برابری جستن با پهلو زدن
To leave behinde.	جا گذاشتن ( بجا گذاشتن )
to get the upper hand	برتری جستن تفوق پیدا کردن
to have recourse to a person	بکسی توسل جستن یامتوسل شدن
overjump	بیش از اندازه نیروی خود جستن
to steal a march on any one	بر کسی پیشدستی کردن یاسبقت جستن
scooting	بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
scooted	بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
scoot	بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
scoots	بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
to leave someone in the lurch	کسیرا در گرفتاری گذاشتن کسیرا کاشتن یا جا گذاشتن
view halloo	فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
rockets	راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
rocketed	راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
to pounce on somebody	به کسی ناگهان جستن [و حمله کردن ] [مانند جانور شکارگر]
rocket	راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
rocketing	راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
isolationism	سیاست مبتنی برکناره گیری و دوری جستن ازجریانات سیاسی جهان و نیزقطع رابطه اقتصادی با سایرکشورها
loads	گذاشتن
misplace	جا گذاشتن
let	گذاشتن
load	گذاشتن
apostrophize	گذاشتن
go on <idiom>	گذاشتن
teasing	سر به سر گذاشتن
mislaying	جا گذاشتن
to trample on	گذاشتن
to take in	تو گذاشتن
to lay it on with a trowel	گذاشتن
to pickle a rod for	گذاشتن
inculcate	پا گذاشتن
inculcated	پا گذاشتن
inculcates	پا گذاشتن
inculcating	پا گذاشتن
infiltrate	گذاشتن
infiltrated	گذاشتن
infiltrates	گذاشتن
To be gettingh on in years.	پا به سن گذاشتن
letting	گذاشتن
lets	گذاشتن
question answer	در صف گذاشتن
placements	گذاشتن
placement	گذاشتن
run home	جا گذاشتن
take in	تو گذاشتن
ti turn in	تو گذاشتن
infiltrating	گذاشتن
to run in	تو گذاشتن
putting	گذاشتن
leaving	گذاشتن
put	گذاشتن
lay	گذاشتن
place	گذاشتن
places	گذاشتن
placing	گذاشتن
lays	گذاشتن
mislaid	جا گذاشتن
leave	گذاشتن
getting on in years	پا به سن گذاشتن
puts	گذاشتن
mislay	جا گذاشتن
mislays	جا گذاشتن
cramp	درقید گذاشتن
handles	دسته گذاشتن
handle	دسته گذاشتن
parcel	دربسته گذاشتن
shutters	پرده گذاشتن
parcels	دربسته گذاشتن
to hang up	معوق گذاشتن
shutter	پرده گذاشتن
queues	در صف گذاشتن در صف ایستادن
tip	نوک گذاشتن