Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
sennet
علف صاف یا حصیریا پوست درخت یا برگ خرماکه برای ساختن کلاه حصیری وخانههای حصیری بکارمیرود
sennit
علف صاف یا حصیریا پوست درخت یا برگ خرماکه برای ساختن کلاه حصیری وخانههای حصیری بکارمیرود
Other Matches
boaters
کلاه حصیری لبهدار
wall knot
گره حصیری
sennet
بافت حصیری
basket weave
بافت حصیری
plain weave
بافت حصیری
basket-weave
بافت حصیری
brush matting
پوشش حصیری
coconut matting
پوشش حصیری
rattan fender
دفرای حصیری
deck chair
صندلی حصیری تاشو
caner
بافنده صندلی حصیری
stupa
کلاله بافتهای حصیری
matting
بوریا پوشش حصیری
bamboo curtain
مانع پردهء حصیری
matted
درهم برهم حصیری
bossed
پشت بند حصیری هدف
bosses
پشت بند حصیری هدف
boss
پشت بند حصیری هدف
bossing
پشت بند حصیری هدف
sampan
قایق سقف حصیری وبادبانی
matting
بوریا بافی پوشش حصیری
wickiup
کلبه حصیری مخروطی شکل سرخ پوستان
forel
یکجور پوست که برای جلدکردن دفترهای حساب بکارمیرود
forrel
یکجور پوست که برای جلدکردن دفترهای حساب بکارمیرود
twill weave
بافت ساده حصیری
[که گاه در جاجیم و و گلیم و پتو بافی استفاده می شود.]
jipijapa
درخت کلاه پاناما گردوی هندی
ross
پوست درخت
rhytidome
پوست درخت
barks
پوست درخت
bast
پوست درخت
bark
پوست درخت
barked
پوست درخت
barking
پوست درخت
bark
پوست کندن درخت
debarkation
کندن پوست درخت
barquentine
پوست درخت بارکاس
barque
پوست درخت بارکاس
barks
پوست کندن درخت
to strip something off
کندن پوست
[درخت]
barked
پوست کندن درخت
barking
پوست کندن درخت
debark
پوست درخت را کندن
tan bark
جفت :پوست درخت بلوط
to girdle a tree
پوست درخت راحلقهای بریدن
sienna
که برای رنگهای روغنی بکارمیرود
sapwood
برنچوب نرم وزنده پوست درخت
cascara
قایقی که از پوست درخت درست شده
pergameneous
مانند پوستی که برای نوشتن بکارمیرود
capital expenditure
هزینهای که برای بهبودسرمایه وافزایش ان بکارمیرود
esparto
یکجورجگن دراسپانیاکه برای بافندگی وکاغذسازی بکارمیرود
scareup
فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
herbicides
عاملی که برای از بین بردن علف ها وگیاهان بکارمیرود
amulets
دوا یا چیزی که برای شکستن جادو و طلسم بکارمیرود
tallow
پیه نهنگ وغیره که برای شمع سازی بکارمیرود
herbicide
عاملی که برای از بین بردن علف ها وگیاهان بکارمیرود
pullicate
پارچهای که برای درست کردن دستمال رنگی بکارمیرود
amulet
دوا یا چیزی که برای شکستن جادو و طلسم بکارمیرود
line drawings
خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
mopping
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mops
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mopped
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
line drawing
خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
mop
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
fearnought
یکجورپارچه کلفت پشمی که برای جامه ملوانان بکارمیرود
tape line
تسمه فلزی وباریک که برای اندازه گیری بکارمیرود
hep
حرف ندا که برای دستور یاامریه به نظامیان بکارمیرود
palmyra
یکجور نخل درهندو سیلان که برگ ان برای بوریابافی بکارمیرود
gimbals
اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نماوچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
catgut
روده گربه وغیره که برای بخیه زدن درجراحی بکارمیرود
fumigant
ماده فراری که بعنوان ضدعفونی برای دفع افات بکارمیرود
barker
پوست درخت کن کسیکه دم مغازه میایستد وبرای جنسی تبلیغ میکند
gimbal ring
اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نما وچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
marking ink
مداد رنگی پاک نشدنی که برای رنگ زنی و نشان گذاری بکارمیرود
parcel paper
یکجور کاغذ خرمایی رنگ ومخکم که برای پیچیدن بستههای پستی بکارمیرود
crocus cloth
پارچه زبری که اکسید فریک قرمزرنگ فریف و ریزسایندهای روی سطح ان قرارگرفته و برای جلا دادن فلزات بکارمیرود
burgers
تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
burger
تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
cloches
کلاه تنگ وچسبان برای خانم ها
platting
حصیر بافته برای کلاه سازی
cloche
کلاه تنگ وچسبان برای خانم ها
blueprint
نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود
blueprints
نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود
log wood
درخت بقم
[در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
peruvian bark
پوست درخت گنه گنه
leno
یکجور تور یا گارس که برای پوشش و ارایش کلاه و پرده بکار میرود
phyrgian cap
یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند
glengarry
نوعی کلاه شبیه کلاه بره که کوهستانیهای اسکاتلند بسرمیگذارند
husking
دوستان وهمسایگان برای پوست کندن ذرت
sunscreens
کرم پوست برای جلوگیری از آفتاب زدگی
fucus
رنگی که برای زیبایی پوست بکار میرود
sunscreen
کرم پوست برای جلوگیری از آفتاب زدگی
mezereum
پوست ماذریون که در داروسازی برای اوردن خوی و پیشاب میدهند
notification
عملی است که دولتی برای اگاه ساختن دولت دیگر برای اطلاع از مسئله مهمی انجام میدهد و هدف از این عمل ان است که طرف از مسیله مذکور قانونا"مطلع تلقی شود
to set a poem to music
اهنگ برای شعری ساختن
bock
یکنوع چرم پوست گوسفند که برای صحافی بکار میرود تیماج
barrier material
مواد لازم برای ساختن موانع
law calf
پوست گوساله رنگ نشده که برای جلد کتابهای قانون بکار می برند
sealsking
نوار پوست سگ ماهی زیرچوب اسکی تورینگ برای جلوگیری از سر خوردن بعقب
To live on borrowed money . To play for time .
این کلاه آن کلاه کردن ( کلاه کلاه کردن )
buckhorn
استخوان گوزن که برای ساختن دسته چاقو بکارمیبرند
This is a perfect (an excellent) site for a cinema(theatre house).
این زمین برای ساختن یک سینما جان می دهد
gasogene
مادهای که برای ساختن اب گاز دار بکار میرود
casks
کلاه جنگی کلاه خود
cask
کلاه جنگی کلاه خود
abler
پسوندی برای ساختن صفت به معنی دارای قدرت شایسته
plantable lanceolata
استخوان گوزن که برای ساختن دسته چاقو بکارمی رود
wetting
مایعی که برای تر ساختن یاخمیر کردن چیزی بکار رود
shook
: مجموع تختههای لازم برای ساختن بشکه وچلیک وامثال ان
wire roll
نوعی سیم خاردار تاشو برای ساختن موانع ضد مکانیزه
ablest
پسوندی برای ساختن صفت به معنی دارای قدرت شایسته
able
پسوندی برای ساختن صفت به معنی دارای قدرت شایسته
get round the law
با کلاه شرعی از اجرای قانون طفره رفتن کلاه شرعی سرچیزی گذاشتن
rootery
توده ریشه وکنده درخت درباغها که درخت روی ان میکارند
batcher
دستگاهی که شن ماسه سیمان و اب را برای ساختن بتن را اندازه گیری میکند
perfect participle
وجه وصفی معلوم که برای ساختن ماضی نقلی اغاز گردد
endermic
انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
papaw
درخت پاپااو یا درخت نخل امریکای جنوبی
ceiba
درخت گل ابریشم گرمسیری درخت پنبه هندی
bracket
رویارویی در مسابقه حذفی حرکت برای ساختن شکلی بصورت پرانتز روی یخ
chromel
الیاژی شامل اهن نیکل کرم برای ساختن ترموکوپلهای با حرارت زیاد
scleroderma
مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
jasey
کلاه گیس کلاه گیس تهیه شده از پشم تابیده
fustic wood
[نوعی چوب درخت توت که رنگ زردی از چوب آن برای رنگرزی پشم به دست می آید.]
underbrush
درخت کوچک روینده درزیر درخت
onion skin
پوست پیاز
[از این رنگینه طبیعی برای تهیه رنگ زرد نخودی استفاده می شود اگرچه ثبات رنگی خوبی ندارد.]
dermatological
مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
wobble pump
پمپ دستی در کابین خلبان برای وارد ساختن فشار اولیه به سوخت قبل از استارت موتور پیستونی
myrica
درخت شیشعان درخت موم
skinning
پوست کندن با پوست پوشاندن
skin
پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned
پوست کندن با پوست پوشاندن
skins
پوست کندن با پوست پوشاندن
building block principle
طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
metronomes
بکارمیرود
metronome
بکارمیرود
modiste
کلاه فروش زنانه کلاه دوز زنانه
deceleration time
زمان لازم برای متوقف ساختن یک نوار مغناطیسی پس از خواندن یا ضبط اخرین قطعه داده از یک رکورد روی ان نوار
slough
پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
wattle
ترکه برای ساختن سبد ترکه
hyphens
خط پیوند در موارد زیر بکارمیرود
hyphen
خط پیوند در موارد زیر بکارمیرود
corn popper
غربالی که دربودادن ذرت بکارمیرود
blacktop
موادقیری که درساختمان اسفالت بکارمیرود
basket weave pattern
طرح شطرنجی که در کارهای بنایی بکارمیرود
tick
نشانی که دررسیدگی و تطبیق ارقام بکارمیرود
ticks
نشانی که دررسیدگی و تطبیق ارقام بکارمیرود
corporale
پارچهای که هنگام عشاء ربانی بکارمیرود
flat boat
یکجوردوبه پهن که دررودخانههای کم عمق بکارمیرود
ticked
نشانی که دررسیدگی و تطبیق ارقام بکارمیرود
bridge
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridged
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridges
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
kieselguhr
سنگ چخماق ته نشسته درساختن دینامیت بکارمیرود
law french
اصطلاحات امیخته با فرانسه که در زبان حقوقی بکارمیرود
ballast
سنگینی شن و خرده سنگی که درراه اهن بکارمیرود
jacob's staff
چوبی که نوک اهنی داردودرزمین پیمایی بکارمیرود
knick knack
چیزقشنگ وکم بهاکه بیشتربرای ارایش بکارمیرود
metonym
لغت وکلمهای که بصورت کنایه یا مجاز بکارمیرود
forth
این کلمه بصورت پیشوند نیزبامعانی فوق بکارمیرود
ack
علامتی در ارتباطات و بی سیم و تلفن که بجای حرف A بکارمیرود
noughts and crosses
یکجور دوز بازی که نشانهای صفرو چلیپادران بکارمیرود
sprag
قطعه چوب یا الواری که بعنوان شمع درمعدن بکارمیرود
kino
شیره یکجورگیاه که ماننداست بکات هندی ودرداروسازی و....بکارمیرود
tegumnentum
پوست طبیعی پوست
peel
پوست انداختن پوست
peels
پوست انداختن پوست
macedoine
مخلوطی ازسبزیجات پخته که در سالاد یاروی لرزانک وامثال ان بکارمیرود
eudiometer
اسبابی که جهت اندازه گیری حجمی و تجزیه گازها بکارمیرود
gambier
درخت کاد هندی درخت کاد اصفر
gambir
درخت کاد هندی درخت کاد اصفر
catapult
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
palmitic
اسیدی که در روغن خرماوبرخی روغنهای دیگریافت میشود درشمع سازی بکارمیرود
catapults
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulting
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
puncheon
ستونی کوتاه که بجای تحمل بار تیر در بین دو پایه بکارمیرود
catapulted
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
milk of magnesia
مایع شیری رنگی که هیدرکسید منیزیم است وبعنوان ضد اسید وملین بکارمیرود
cellulose nitrate
ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درمواد منفجره دوپها وپلاستیکهای ساختمانی بکارمیرود
Cypress design
طرح درخت سرو
[سرو بعنوان اسطوره سرسبزی و سرافرازی و قامت بلند در اکثر طرح های ایران خصوصا فرش، جای خاص خود را داشته و عده ای طرح بته جقه را جلوه ای از درخت سرو دانسته اند.]
bulb angle
جزء ساختمانی که معمولابعنوان ستون یا پایه بکارمیرود و به شکل دایرهای یاچند وجهی میباشد
xanthochroid
شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
kiosk
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
liftjet
توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
lazy tongs
چنگ کهای زبانه دار یا قلاب دار که بزرگ وکوچک میشودوبرای اویختن لباس وغیره بکارمیرود
linecut
صفحه چاپی که فقط روی ان خط کشی شده باشدوبرای خط کشی کاغذ وغیره بکارمیرود و block lineوengraving line نیز نامیده میشود
pompom
گل کلاه
cappa
کلاه
nightcaps
شب کلاه
capped
کلاه
ice cap
یخ کلاه
jack a dandy
کج کلاه
beau
کج کلاه
hat
کلاه
headgear
کلاه
nightcap
شب کلاه
panache
پر کلاه
bilk
کلاه سر
ice-caps
یخ کلاه
hats
کلاه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com