English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
deposition فرآیند پوشاندن
depositions فرآیند پوشاندن
Other Matches
real time مدل کامپیوتری یک فرآیند که به هر فرآیند در زمانه مشابه با فرآیند واقعی اجرا میشود
exit در DOS-MS دستور سیستم برای توقف و ترک زیر فرآیند و بازگشت به فرآیند اصلی
exits در DOS-MS دستور سیستم برای توقف و ترک زیر فرآیند و بازگشت به فرآیند اصلی
backgrounds فرآیند با حق تقدم پایین که تا وقتی منبع فرآیند بزرگ فراهم شود پردازش میشود
background فرآیند با حق تقدم پایین که تا وقتی منبع فرآیند بزرگ فراهم شود پردازش میشود
dynamic توقف فرآیند ووووقتی سیستم به کاربر می گوید پیش از خاتمه فرآیند عملی باید انجام شود
dynamically توقف فرآیند ووووقتی سیستم به کاربر می گوید پیش از خاتمه فرآیند عملی باید انجام شود
asynchronous 1-کامپیوتری که از یک عمل به عمل دیگر طبق سیگنالهای دریافت شده پس از خاتمه فرآیند تغییر میکند. 2-کامپیوتری که در آن یک فرآیند در آغاز ورود سیگنال یا داده آغاز میشود به جای اینکه مط ابق با باس ساعت باشد
flow diagram شرح فرآیند
decayed فرآیند سیگنال
decay فرآیند سیگنال
regulate کنترل فرآیند
regulated کنترل فرآیند
regulates کنترل فرآیند
regulating کنترل فرآیند
flowchart شرح فرآیند
decays فرآیند سیگنال
decaying فرآیند سیگنال
documented نوشتن شرح یک فرآیند
selections عمل یا فرآیند انتخاب
selection عمل یا فرآیند انتخاب
phase بخشی از فرآیند بزرگتر
phased بخشی از فرآیند بزرگتر
finish انتهای فرآیند یا تابع
finishes انتهای فرآیند یا تابع
documenting نوشتن شرح یک فرآیند
document نوشتن شرح یک فرآیند
phases بخشی از فرآیند بزرگتر
initialization فرآیند مقداردهی اولیه
normalization فرآیند یا داده نرمال
halt فرآیند را متوقف میکند.
halts فرآیند را متوقف میکند.
halted فرآیند را متوقف میکند.
checks خطا یا توقف کوچک در فرآیند
check خطا یا توقف کوچک در فرآیند
checked خطا یا توقف کوچک در فرآیند
execute اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
technical مربوط به ماشین یا فرآیند خاص
execution اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
pagination فرآیند تقسیم متن به صفحاتی
inherited error خطایی در فرآیند یا عمل قبلی
master آموزش و فهمیدن یک زبان یا فرآیند
executed اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
masters آموزش و فهمیدن یک زبان یا فرآیند
stages یکی از چند نقط ه در یک فرآیند
stage یکی از چند نقط ه در یک فرآیند
mastered آموزش و فهمیدن یک زبان یا فرآیند
executes اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
executing اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
static چاپ وضعیت سیستم پس از خاتمه فرآیند
processes کنترل خودکار فرآیند توسط کامپیوتر
simultaneous دو یا چند فرآیند که همزمان اجرا شوند
hunting فرآیند جستجوی رکورد داده در یک فایل
process کنترل خودکار فرآیند توسط کامپیوتر
pause key [کلیدی که موقتا فرآیند را قطع میکند]
jam توقف فرآیند یا مکانیزم در اثر خطا
microinstruction که عملیات ALU را در فرآیند کنترل میکند
jammed توقف فرآیند یا مکانیزم در اثر خطا
jams توقف فرآیند یا مکانیزم در اثر خطا
framework ساختار ابتدایی پایگاه داده یا فرآیند یا برنامه
frameworks ساختار ابتدایی پایگاه داده یا فرآیند یا برنامه
processes کامپیوتر مخصوص برای کنترل و مدیریت فرآیند
schemata شرح گرافیکی فرآیند یا ساختار پایگاه داده ها
flag فرآیند یا وضعیت یا موقعیتی که یک پرچم را تنظیم میکند
flags فرآیند یا وضعیت یا موقعیتی که یک پرچم را تنظیم میکند
recognition فرآیند تشخیص خط وط یا نشانه ها یا الگو ها به صورت نوری
schema شرح گرافیکی فرآیند یا ساختار پایگاه داده ها
process که کاملاگ یک فرآیند را بررسی , مدیریت و مرتب می کنند
c استفاده مشابه از کامپیوتر و سایر اجزا در فرآیند
indexing فرآیند ساخت و ذخیره سازی لیستی از رکوردها
cancellation عمل متوقف کردن فرآیند شروع شده
process کامپیوتر مخصوص برای کنترل و مدیریت فرآیند
processes که کاملاگ یک فرآیند را بررسی , مدیریت و مرتب می کنند
cancel متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
deterministic نتیجه فرآیند که بستگی به موقعیتهای اولیه ورودی ها دارد
product محصولی که در انتهای فرآیند تولید ساخته شده باشد
failures شروع مجدد یک فرآیند یابرنامه پس از اینکه رخ داد و تصحیح شد
cancels متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
coordination سازماندهی کارهای پیچیده همزمان کردن دو یا چند فرآیند
quantize اختلال در سیگنال ناشی از عدم دقت در حجم فرآیند
enhancer وسیله یا نرم افزاری که یک فرآیند یا محصول را بهبود می بخشد
failure شروع مجدد یک فرآیند یابرنامه پس از اینکه رخ داد و تصحیح شد
mastering فرآیند تبدیل داده تمام شده به دیسک اصلی
products محصولی که در انتهای فرآیند تولید ساخته شده باشد
flowchart نموداری که ترتیب مراحل در یک فرآیند یا برنامه را نشان دهد
flow diagram نموداری که ترتیب مراحل در یک فرآیند یا برنامه را نشان دهد
cancelling متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
indicator چیزی که وضعیت فرآیند را نشان دهد. معمولا با صورت یا نور
propagate خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
propagates خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
propagating خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
levels استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
redirect فرآیند در نظر گرفتن خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری
redirects فرآیند در نظر گرفتن خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری
redirected فرآیند در نظر گرفتن خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری
propagated خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
congestion وضعیتی که در آن نیازهای ارتباطی یا فرآیند ها بیشتر از توانایی مستقیم باشد
redirecting فرآیند در نظر گرفتن خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری
levelled استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
leveled استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
level استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
to go to the shades پوشاندن
roofs پوشاندن
obscurest پوشاندن
obscures پوشاندن
belay پوشاندن
obscure پوشاندن
infold پوشاندن
obscured پوشاندن
obscurer پوشاندن
batten down پوشاندن
bestrew پوشاندن
roof پوشاندن
dress پوشاندن
to d. with snow پوشاندن
to cover up پوشاندن
to cover in پوشاندن
submers پوشاندن
revet پوشاندن
inwrap پوشاندن
incase etc پوشاندن
enshoud پوشاندن
shingle پوشاندن
enrobe پوشاندن
enclothe پوشاندن
emboss پوشاندن
copartnership پوشاندن
overcast پوشاندن
curtains پوشاندن
enshrouded پوشاندن
enshrouding پوشاندن
enshrouds پوشاندن
encase پوشاندن
encased پوشاندن
encases پوشاندن
clad پوشاندن
blankets پوشاندن
shroud پوشاندن
shrouded پوشاندن
blanket پوشاندن
enshroud پوشاندن
submerging پوشاندن
submerges پوشاندن
sods پوشاندن
obscuring پوشاندن
sod پوشاندن
dresses پوشاندن
clothe پوشاندن
coat پوشاندن
coated پوشاندن
coatings پوشاندن
coats پوشاندن
submerge پوشاندن
submerged پوشاندن
blanketed پوشاندن
lines پوشاندن
overrun پوشاندن
enveloping پوشاندن
jacket پوشاندن
enveloped پوشاندن
jackets پوشاندن
envelops پوشاندن
envelop پوشاندن
decks پوشاندن
decked پوشاندن
deck پوشاندن
sheet پوشاندن
line پوشاندن
masking پوشاندن
overrunning پوشاندن
overruns پوشاندن
mask پوشاندن
coverings پوشاندن
sheets پوشاندن
case پوشاندن
cover پوشاندن
masks پوشاندن
covers پوشاندن
cases پوشاندن
stopping دستوری که فرآیند را موقتاگ متوقف میکند تا کاربر داده وارد کند
cycled تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
stop دستوری که فرآیند را موقتاگ متوقف میکند تا کاربر داده وارد کند
event driven برنامه کامپیوتری یا فرآیند که هر مرحله اجرا مربوط به عملیات خارجی است
stops دستوری که فرآیند را موقتاگ متوقف میکند تا کاربر داده وارد کند
inhibits توقف رخ دادن یک فرآیند یا جلوگیری از انجام عملیات در مدار مجتمع یا دروازه .
stopped دستوری که فرآیند را موقتاگ متوقف میکند تا کاربر داده وارد کند
inhibit توقف رخ دادن یک فرآیند یا جلوگیری از انجام عملیات در مدار مجتمع یا دروازه .
cam استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
cams استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
cycle تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
cycles تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
analysis بررسی یک فرآیند یا سیستم برای اینکه آیا میتواند کاراتر باشد
mask پوشاندن فضای
grass با علف پوشاندن
earths باخاک پوشاندن
raiment ملبوس پوشاندن
masks پوشاندن پوشانه
ceil باپوشال پوشاندن
mosses باخزه پوشاندن
cerecloth بامشمع پوشاندن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com