Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (41 milliseconds)
English
Persian
soft return
فرمان ترکیبی رد کردن خط ورفتن به خط بعدی
Other Matches
to sell out
بدیگری واگذار کردن ورفتن
to fly away
پریدن ورفتن
projecting
تولید نمایش گرافیکی دو بعدی از یک صفحه سه بعدی تصویر
to orient compound
نسبت اجزای ترکیبی را بایکدیگر تعیین کردن
ctrl break
در DOS فرمان صفحه کلیدی که اخرین فرمان داده شده رالغو میکند
magna carta
فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
magna charta
فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
sound off
فرمان موزیک را شروع کنید فرمان مارش کوتاه
controlled stick steering
دستگاه فرمان کنترل شده اهرم فرمان خودکار
distemper
ترکیبی از گچ اب چسب و موادرنگی که در رنگ کردن داخل اطاقها بکار میرود
stand fast
فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان بایست به جای خود
PHIGS
برنامه واسط استاندارد بین نرم افزار و آداپتور گرافیکی که از مجموعهای از دستورات استاندارد برای رسم و تغییر تصاویر دو بعدی و سه بعدی تشکیل شده است
steering
فرمان ماشین سیستم فرمان یا هدایت
opalite
ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
preemptive multitasking
حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
depth quening
سه بعدی کردن یک شی دوبعدی
forward march
فرمان قدم رو فرمان پیش
scrambles
فرمان درگیری بهواپیمای رهگیر قاطی کردن رهگیری کردن
scrambling
فرمان درگیری بهواپیمای رهگیر قاطی کردن رهگیری کردن
scrambled
فرمان درگیری بهواپیمای رهگیر قاطی کردن رهگیری کردن
scramble
فرمان درگیری بهواپیمای رهگیر قاطی کردن رهگیری کردن
to take a rain check
[ raincheck]
on an offer
[American E]
رد کردن درخواستی و قول دعوت بعدی
dosmount command
فرمان پیاده کردن
controls
کنترل کردن فرمان
control
کنترل کردن فرمان
controlling
کنترل کردن فرمان
dispatches
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatches
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatched
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatched
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatching
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatch
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
guide on me
فرمان پشت سر من پیش مرا تعقیب کنید فرمان پشت سر من
trimetrogon
عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
hangs
وارد کردن حلقه بی انتها و پاسخ ندادن به دستورات بعدی
hang
وارد کردن حلقه بی انتها و پاسخ ندادن به دستورات بعدی
takedown
حذف نوار یا کاغذ یا دیسک از یک وسیله جانبی پس از یک کار و آماده کردن آن برای بعدی
newest
فرمان پاک کردن حافظه وتایپ یک برنامه جدید
new-
فرمان پاک کردن حافظه وتایپ یک برنامه جدید
newer
فرمان پاک کردن حافظه وتایپ یک برنامه جدید
new
فرمان پاک کردن حافظه وتایپ یک برنامه جدید
zap
حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
zapped
حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
zaps
حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
zapping
حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
rig the ship
فرمان ناو را برای بازدیداماده کنید اماده کردن ناوبرای بازدید
computer controlled machine
دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
close ranks
فرمان " صفها جمع " فرمان " فاصله جمع "
close interval
فرمان " فاصله جمع " فرمان " جمع به جلو "
combinatorial
ترکیبی
synthesic
ترکیبی
synthetical
ترکیبی
agglutinative
ترکیبی
combinative
ترکیبی
combinational
ترکیبی
trivalency
سه ترکیبی
synthetic
ترکیبی
ingradient
جز جز ترکیبی
combinatory
ترکیبی
composite casting
ترکیبی
trivalence
سه ترکیبی
sequential storage
انباره ترکیبی
syntactical analysis
تحلیل ترکیبی
mixed cell refernce
ارجاع سل ترکیبی
shapeliness
خوش ترکیبی
semisynthetic
نیمه ترکیبی
affinities
میل ترکیبی
syntax error
اشتباه ترکیبی
composite symbol
علامت ترکیبی
parathesis
ترکیبی بی تغییر
composite metal
فلز ترکیبی
mixed glue
چسب ترکیبی
mixed strategy
استراتژی ترکیبی
ingredients
جزء ترکیبی
ingredient
جزء ترکیبی
synthetic method
روش ترکیبی
composite video
تصویر ترکیبی
ordinal number
عدد ترکیبی
combination tone
صوت ترکیبی
elective affinity
میل ترکیبی
diphthong
صدای ترکیبی
mixes
مخلوط ترکیبی
combinational circuit
مدار ترکیبی
turboramjet
ترکیبی از توربوجت و رم جت
combination bands
نوارهای ترکیبی
combination influence
عامل ترکیبی
affinity
میل ترکیبی
mix
مخلوط ترکیبی
diphthongs
صدای ترکیبی
guide left
فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ
Borromini capital
[نوعی سر ستون ترکیبی]
feasion
بمب ترکیبی اتمی
chemical affinity
میل ترکیبی شیمیایی
histamine
ترکیبی بفرمول 3N9H5C
hemiterpene
ترکیبی بفرمول 8H5C
multiplex
تسهیم مخابره ترکیبی
ctd
سند حمل ترکیبی
hydrogen bombs
بمب ترکیبی اتمی
ct
حمل و نقل ترکیبی
diatessaron
ترکیبی ازچهار دارو
hydrogen bomb
بمب ترکیبی اتمی
compound leverage floor jack
اهرم بالابر ترکیبی
combined transport document
اسناد حمل ترکیبی
combined transport
حمل و نقل ترکیبی
fiata combined transport bill of lading
بارنامه حمل ترکیبی "فیاتا"
basophile
میل ترکیبی شدیدبا موادقلیایی
lattin
ترکیبی مانند فلز برنج
mixed column line chart
نمودار ستونی- خطی ترکیبی
latten
ترکیبی مانند فلز برنج
ketol
ترکیبی مرکب ازالکل و استون
basophil
میل ترکیبی شدید با موادقلیایی
cob
[ترکیبی از خاک رس، ریگ، شن و کاه و آب]
cto
عامل حمل ونقل ترکیبی
combined transport operator
عامل حمل و نقل ترکیبی
contraction parry
ترکیبی ازدفاع ساده وچرخشی
carbide
ترکیبی از کربن و چند عنصرفلزی
hexahydrate
ترکیبی که دارای شش ذره اب باشد
deoxidize
از صورت ترکیبی با اکسیژن دراوردن
mixed column line graph
نمودار ستونی- خطی ترکیبی
iodoform
ترکیبی از ید که برای گندزدایی و مانند انهابکارمیبرند
BPP
چهار بیت برای ترکیبی از رنگها
syntactic
طبق قواعد صرف ونحوی ترکیبی
syntactical
طبق قواعد صرف ونحوی ترکیبی
BPP
هشت بیت برای ترکیبی از رنگها
chloramine
هرنوع ترکیبی که دارای ازت و کلر باشد
She has long and shapely legs .
ساق پاهای کشیده وخوش ترکیبی دارد
consolute
ترکیبی از دو یا چند مایع که بر هر نسبتی در یکدیگر حل شوند
protoxide
ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
silicone
ترکیبی الی بفرمول Sio2R شبیه کتون
polyene
ترکیبی الی که دارای پیوستگی مضاعف است
cannon
[ترکیبی از سبک های امپراتوری ناپلئون و فدرال]
monad
ذره بسیط که نیروی ترکیبی یک هیدروژن است
cancel check firing
فرمان بازرسی اتش ملغی فرمان بازرسی اتش لغو
hypotaxis
رابطه ترکیبی یا صرف ونحوی کلمه اصلی بامشتقاتش
defect skipping
روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است
fbl
lading of bill combinedtransport FIATA بارنامه حمل ترکیبی "فیاتا"
octad
جسم بسیط یا ذرهای که قوه ترکیبی ان برابر است با8واحد
chain
متصل کردن فایل و داده ها پشت سر هم به طوری که به هر فایل یا داده بعدی یک اشاره گر وجود دارد
chains
متصل کردن فایل و داده ها پشت سر هم به طوری که به هر فایل یا داده بعدی یک اشاره گر وجود دارد
character
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
characters
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
dual
دادههای ترکیبی هر مجموعهای از داده در پاس یا لبه ساعت مختلف آماده و معتبر است
one dimentional
تک بعدی
second thoughts
بعدی
succeeding
بعدی
one dimentional
یک بعدی
three-dimensional
سه بعدی
puisne
بعدی
subsequent
بعدی
serotine
بعدی
three dimentional
سه بعدی
two dimensional
دو بعدی
cubical
سه بعدی
tridimensional
سه بعدی
two-dimensional
دو بعدی
three dimensional
سه بعدی
furthers
بعدی
furthering
بعدی
furthered
بعدی
further
بعدی
unidimensional
یک بعدی
solid
سه بعدی
future
بعدی
solids
سه بعدی
unidimensional
تک بعدی
spatial
سه بعدی
ulterior
بعدی
large model
مدل حافظه که کد و داده تا کلید بایت جریان دارند ولی اندازه ترکیبی باید از مگابایت کمتر باشد
two demensional chromatography
کروماتوگرافی دو بعدی
multidimentional
چند بعدی
follow up supply
اماد بعدی
feeder report
گزارشات بعدی
after-effect
تاثیر بعدی
after-effects
تاثیر بعدی
multidimensional
چند بعدی
three dimentional array
ارایه سه بعدی
two dimensional array
ارایه دو بعدی
n cube
مکعب N بعدی
four dimensional
چهار بعدی
two dimensional lattice
شبکه دو بعدی
unidimensionality
یک بعدی بودن
tridimensionality
حالت سه بعدی
follow up
اقدامات بعدی
follow up
اماد بعدی
3D analysis
آنالیز سه بعدی
3D analysis
بررسی سه بعدی
triaxial test
ازمایش سه بعدی
one dimensional array
ارایه یک بعدی
three dimensional polymer
بسپار سه بعدی
dosseret
بلوک سه بعدی
holographic image
نمایی از شی سه بعدی
solid geometry
هندسه سه بعدی
space frame
قاب سه بعدی
stereoscope
سه بعدی نما
versatile
چند بعدی
stereoscopic vision
دید سه بعدی
aftereffect
اثر بعدی
subsere
توالی بعدی
succeeding generation
نسل بعدی
t' other
بعدی دیگر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com